پس از انتشار آخرین ویدیوی من به زبان انگلیسی و اسپانیایی در مورد این سوال که آیا دعا کردن با عیسی درست است یا نه، کمی پس زدم. اکنون، من از جنبش تثلیث انتظار داشتم، زیرا به هر حال، برای تثلیث گرایان، عیسی خدای قادر مطلق است. بنابراین، البته، آنها می خواهند به عیسی دعا کنند. با این حال، مسیحیان مخلصی نیز وجود داشتند که اگرچه تثلیث را به عنوان درک معتبری از ماهیت خدا نمی پذیرفتند، اما هنوز احساس می کنند که دعا به عیسی چیزی است که فرزندان خدا باید آن را انجام دهند.

این باعث شد به این فکر کنم که آیا چیزی را در اینجا گم کرده ام. اگر برای من، دعا کردن به عیسی اشتباه است. اما ما نباید توسط احساساتمان هدایت شویم، اگرچه آنها برای چیزی مهم هستند. ما باید توسط روح القدسی که عیسی وعده داده ما را به تمام حقیقت هدایت خواهد کرد هدایت شویم.

اما هنگامی که آن شخص، حتی روح حقیقت، آمد، شما را به تمام حقیقت هدایت خواهد کرد، زیرا از خود سخن نخواهد گفت، بلکه هر چه بشنود، خواهد گفت. و چیزهای آینده را برای شما آشکار خواهد کرد. (یوحنا 16:13 نسخه وفادار)

بنابراین از خودم پرسیدم که آیا سکوت من در دعا کردن با عیسی تنها انتقالی از روزهای من به عنوان شاهد یهوه است؟ آیا من تسلیم تعصب عمیق بودم؟ از یک طرف، من به وضوح دریافتم که کلمه یونانی به معنی «دعا» و «دعا کردن» هرگز در کتاب مقدس مسیحی در رابطه با عیسی استفاده نمی‌شود، بلکه فقط در رابطه با پدر ما استفاده می‌شود. از سوی دیگر، همانطور که تعدادی از خبرنگاران به من اشاره کردند، مواردی را در کتاب مقدس می بینیم که مسیحیان وفادار به خداوند ما عیسی فریاد می زنند و درخواست می کنند.

برای مثال، می دانیم که استیفان در اعمال رسولان 7:59، ساخت تقاضا به عیسی که در رؤیا او را در حالی که سنگسار می کردند دید. «در حالی که او را سنگسار می کردند، استفان درخواست تجدید نظر، "خداوند عیسی، روح مرا بپذیر." به همین ترتیب، پطرس رویایی دید و صدای عیسی را از آسمان شنید که به او دستور می داد و او به خداوند پاسخ داد.

«...صدایی به سوی او آمد: «پتر، برخیز. بکش و بخور.» اما پطرس گفت: «به هیچ وجه، خداوندا. زیرا من هرگز چیز معمولی یا ناپاک نخوردم.» و بار دیگر صدایش به گوشش رسید: «آنچه را که خدا پاکیزه کرده است، عام نگویید.» این سه بار اتفاق افتاد و آن چیز به یکباره به آسمان برده شد. (اعمال رسولان 10:13-16).

سپس پولس رسول وجود دارد که در حالی که شرایط را به ما نمی دهد، به ما می گوید که او سه بار از عیسی التماس کرد که از خار خاصی در بدنش خلاص شود. "سه بار من التماس کردم با خداوند تا آن را از من بگیرد.» (دوم قرنتیان 2:12)

با این حال، در هر یک از این موارد، کلمه یونانی برای "دعا" استفاده نمی شود.

به نظر می رسد که برای من مهم است، اما آیا من بیش از حد از نبود یک کلمه استفاده می کنم؟ اگر هر موقعیتی بیانگر اعمال مرتبط با نماز است، آیا باید از کلمه «دعا» در متن استفاده شود تا نماز تلقی شود؟ یکی فکر نمی کند. ممکن است کسی استدلال کند که تا زمانی که آنچه توصیف می شود یک دعا است، در واقع لازم نیست اسم «دعا» یا فعل «دعا کردن» را بخوانیم تا آن دعا را تشکیل دهد.

با این حال، چیزی در ته ذهنم نقش بسته بود. چرا کتاب مقدس هرگز از فعل «دعا کردن» یا اسم «دعا کردن» استفاده نمی کند مگر در ارتباط با خدای پدرمان؟

بعد به من ضربه زد. داشتم یک قانون اساسی تفسیر را زیر پا می گذاشتم. اگر به خاطر داشته باشید، تفسیر روش مطالعه کتاب مقدس است که در آن به کتاب مقدس اجازه می دهیم خود را تفسیر کند. تعدادی از قوانین وجود دارد که ما از آنها پیروی می کنیم و اولین آنها این است که تحقیقات خود را با ذهنی دور از تعصب و پیش فرض شروع کنیم.

چه تعصبی از من، چه پیش فرضی را برای مطالعه این دعا آورده بودم؟ متوجه شدم که این اعتقاد است که می‌دانم دعا چیست و تعریف کتاب مقدس این اصطلاح را کاملاً درک کرده‌ام.

من این را به عنوان نمونه ای عالی از این می بینم که چگونه یک باور یا یک درک می تواند آنقدر عمیق باشد که ما حتی به زیر سوال بردن آن فکر نمی کنیم. ما فقط آن را به عنوان یک داده در نظر می گیریم. به عنوان مثال، نماز بخشی از سنت دینی ما است. مهم نیست که از چه پیشینه مذهبی باشیم، همه ما می دانیم که دعا چیست. هنگامی که هندوها نام یکی از خدایان متعدد خود را در پرستش می خوانند، در حال دعا هستند. مسلمانان وقتی خدا را صدا می زنند در حال دعا هستند. هنگامی که خاخام های ارتدکس بارها و بارها در مقابل دیوار زاری در اورشلیم جنازه می کنند، در حال دعا هستند. هنگامی که مسیحیان تثلیث الوهیت سه گانه خود را درخواست می کنند، در حال دعا هستند. وقتی مردان و زنان وفادار قدیم مانند موسی، حنا و دانیال نام «یَهُوَه» را می‌خواندند، دعا می‌کردند. چه برای خدای راستین و چه برای خدایان دروغین، دعا دعاست.

در اصل، SSDD است. حداقل یک نسخه از SSDD. همان گفتار، خدای متفاوت.

آیا ما با قدرت سنت هدایت می شویم؟

یک نکته قابل توجه در مورد تعلیم پروردگار ما دقت و استفاده عاقلانه او از زبان است. هیچ گفتار شلخته ای با عیسی وجود ندارد. اگر قرار بود ما او را دعا کنیم، او به ما می گفت که این کار را انجام دهیم، اینطور نیست؟ از این گذشته، تا آن زمان، بنی اسرائیل فقط به خداوند دعا کرده بودند. ابراهیم با خدا دعا کرد، اما هرگز به نام عیسی دعا نکرد. او چگونه می توانست؟ بی سابقه بود. عیسی تا دو هزار سال دیگر روی صحنه نخواهد آمد. بنابراین، اگر عیسی عنصر جدیدی را به دعا معرفی می‌کرد، به‌ویژه که باید شامل او شود، باید چنین می‌گفت. در واقع، او باید این را کاملاً روشن می کرد، زیرا او بر یک تعصب بسیار قدرتمند غلبه می کرد. یهودیان فقط به خداوند دعا می کردند. مشرکان به خدایان متعدد دعا می کردند، اما یهودیان نه. قدرت شریعت در تأثیرگذاری بر تفکر یهودیان و ایجاد یک پیش داوری - هرچند درست - از این واقعیت آشکار است که خداوند - خداوند ما عیسی مسیح، پادشاه پادشاهان - مجبور شد نه یک بار، نه دو بار، بلکه سه بار به پطرس بگوید. زمانی که او اکنون می توانست گوشت حیواناتی را که بنی اسرائیل نجس می دانستند، مانند گوشت خوک بخورد.

بنابراین، چنین است که اگر عیسی اکنون می‌خواست به این یهودیان مقید به سنت بگوید که می‌توانند و باید برای او دعا کنند، تعصب زیادی داشت که باید از میان برود. اظهارات مبهم قرار نبود آن را قطع کند.

او دو عنصر جدید را به نماز وارد کرد، اما این کار را با وضوح و تکرار انجام داد. برای یکی، او به آنها گفت که اکنون باید به نام عیسی به خدا دعا شود. تغییر دیگری که عیسی در دعا انجام داد در متی 6:9 بیان شده است.

"پس اینگونه باید دعا کنید: "پدر ما که در آسمانی، نام تو مقدس باد..."

بله، شاگردان او اکنون این امتیاز را داشتند که نه به عنوان حاکم خود، بلکه به عنوان پدر شخصی خود، به خدا دعا کنند.

آیا فکر می‌کنید این دستورالعمل فقط برای شنوندگان فوری او صدق می‌کرد؟ البته که نه. آیا فکر می کنید منظور او انسان های هر دینی بوده است؟ منظور او هندوها بود یا رومی هایی که خدایان بت پرست را می پرستیدند؟ البته که نه. آیا او حتی به طور کلی به یهودیان اشاره می کرد؟ نه. او با شاگردان خود صحبت می کرد، با کسانی که او را به عنوان مسیح می پذیرفتند. او با کسانی صحبت می کرد که بدن مسیح، معبد جدید را تشکیل می دادند. معبد روحانی که جایگزین معبد فیزیکی در اورشلیم خواهد شد، زیرا آن معبد قبلاً برای تخریب مشخص شده بود.

درک این مهم است: عیسی با فرزندان خدا صحبت می کرد. کسانی که اولین رستاخیز را تشکیل می دهند، رستاخیز برای زندگی (مکاشفه 20:5).

اولین قانون مطالعه تفسیری کتاب مقدس این است: تحقیق خود را با ذهنی پاک از تعصبات و پیش داوری ها شروع کنید. ما باید همه چیز را روی میز بگذاریم، هیچ چیز را فرض نکنیم. بنابراین نمی‌توانیم تصور کنیم که دعا چیست. ما نمی‌توانیم تعریف رایج این کلمه را بدیهی بدانیم، با این فرض که آنچه به‌طور سنتی توسط دنیای شیطان و در سراسر ادیانی که بر ذهن انسان‌ها تسلط دارند تعریف می‌شود، همان چیزی است که عیسی در ذهن داشت. ما باید اطمینان حاصل کنیم که همان تعریفی را که عیسی به ما می دهد در ذهن داریم. برای تعیین آن، باید از یک قاعده تفسیری دیگر استفاده کنیم. باید مخاطب را در نظر بگیریم. عیسی با چه کسی صحبت می کرد؟ او این حقایق جدید را برای چه کسی فاش می کرد؟ ما قبلاً توافق کرده‌ایم که مسیر جدید او برای دعا به نام او و خطاب کردن خدا به عنوان پدرمان دستورالعمل‌هایی بود که برای شاگردانش در نظر گرفته شده بود که فرزندان خدا خواهند شد.

با در نظر گرفتن این موضوع، و کاملاً غیرمعمول، به کتاب مقدس دیگری فکر کردم. در واقع یکی از قسمت های کتاب مقدس مورد علاقه من است. من مطمئن هستم که برخی از شما قبلاً با من هستید. برای دیگران، این ممکن است در ابتدا بی ربط به نظر برسد، اما به زودی ارتباط را خواهید دید. بیایید به اول قرنتیان 1:15-20 نگاه کنیم.

اما اکنون مسیح از مردگان برخاسته است، اولین ثمره کسانی که به خواب رفته اند. زیرا از آنجایی که مرگ از طریق یک انسان رخ داد، رستاخیز مردگان نیز از طریق یک انسان انجام می شود. زیرا همانطور که در آدم همه می میرند، در مسیح نیز همه زنده خواهند شد. اما هر کدام به ترتیب خود: مسیح، اولین میوه ها. پس از آمدن او، کسانی که به مسیح تعلق دارند. پس از آن پایان فرا می رسد، زمانی که او پادشاهی را به خدای پدر می سپارد، زمانی که او تمام حکومت ها و همه اقتدارها و قدرت ها را لغو می کند. زیرا او باید تا زمانی که همه دشمنان خود را زیر پای خود قرار دهد سلطنت کند. آخرین دشمنی که نابود می شود مرگ است. زیرا خداوند همه چیز را زیر پای خود گذاشته است. اما وقتی می‌گوید «همه چیز» تحت اختیار او قرار می‌گیرد، بدیهی است که کسی که همه چیز را تحت اختیار او قرار می‌دهد استثناست. و هنگامی که همه چیز تابع مسیح باشد، پس خود پسر نیز تابع کسی خواهد بود که همه چیز را مطیع او کرد تا خدا در همه باشد. (اول قرنتیان 1:15-20 کتاب مقدس استاندارد مسیحی هلمن)

این جمله آخر همیشه من را به وجد آورده است. «تا خدا در همه چیز باشد.» اکثر ترجمه ها به معنای واقعی کلمه به کلمه یونانی هستند. اما برخی به تفسیر اندکی می پردازند:

ترجمه زنده جدید: "در همه جا بر همه چیز برتر خواهد بود."

ترجمه خبر خوب: "خدا به طور کامل بر همه حکومت خواهد کرد."

نسخه انگلیسی معاصر: "پس خدا همه چیز را برای همه معنا خواهد کرد."

ترجمه دنیای جدید: «تا خدا همه چیز برای همه باشد.»

دلیلی وجود ندارد که ما از این که بگوییم خدا «در همه چیز» خواهد بود، سردرگم شویم. به بافت بلافصل نگاه کنید، یک قاعده دیگر از تفسیر. آنچه در اینجا در مورد آن می خوانیم راه حل نهایی برای مصائب بشریت است: بازسازی همه چیز. اول، عیسی زنده شد. "اولین میوه ها." سپس، کسانی که به مسیح تعلق دارند. آنها چه کسانی هستند؟

پیش از این، پولس در این نامه به قرنتیان پاسخ را آشکار می کند:

". . همه چیز متعلق به شماست. به نوبه خود شما متعلق به مسیح هستید; مسیح نیز به نوبه خود از آن خداست.» (اول قرنتیان 1:3، 22)

پولس با فرزندان خدا که متعلق به او هستند صحبت می کند. آنها در زمان بازگشت مسیح، در زمان ظهور یا پادشاهی، به زندگی جاودانه رستاخیز می کنند parousia. (اول یوحنا 1:3 BSB)

در مرحله بعد، پولس از سلطنت هزار ساله به پایان می‌پرد، زمانی که تمام حکومت بشری لغو شده و حتی مرگ ناشی از گناه لغو شده است. در آن مقطع زمانی، هیچ دشمنی از خدا یا انسان باقی نمانده است. تنها پس از آن است که در پایان، عیسی پادشاه خود را مطیع کسی می‌کند که همه چیز را به او سپرد تا خدا بتواند برای همه همه چیز باشد. می‌دانم که ترجمه دنیای جدید مورد انتقاد بسیاری قرار می‌گیرد، اما هر ترجمه کتاب مقدس دارای ایراداتی است. من فکر می کنم در این مورد، تفسیر تفسیری آن دقیق است.

از خود بپرسید، عیسی در اینجا چه چیزی را بازسازی می کند؟ آنچه از دست رفته بود نیاز به بازسازی داشت. زندگی ابدی برای انسان؟ نه. این محصول فرعی چیزی است که از دست رفته است. آنچه او در حال بازسازی است همان چیزی است که آدم و حوا از دست دادند: رابطه خانوادگی آنها با یهوه به عنوان پدرشان. زندگی جاودانی که آنها داشتند و آن را دور انداختند محصول فرعی آن رابطه بود. این میراث آنها به عنوان فرزندان خدا بود.

یک پدر مهربان از فرزندانش دور نیست. آنها را رها نمی کند و بدون راهنمایی و ارشاد رها نمی کند. پیدایش نشان می‌دهد که یَهُوَه مرتباً با فرزندانش صحبت می‌کرد، در بخش نسیمی روز - احتمالاً اواخر بعد از ظهر.

«آنها صدای یهوه خدا را شنیدند که در هوای خنک روز در باغ راه می‌رفت، و مرد و زنش خود را از حضور یهوه خدا در میان درختان باغ پنهان کردند.» (پیدایش 3:8 کتاب مقدس انگلیسی جهانی)

قلمرو آسمانی و زمینی در آن زمان به هم مرتبط بودند. خداوند با فرزندان انسان خود صحبت کرد. او برای آنها پدر بود. با او صحبت کردند و او پاسخ داد. که گم شد. آنها را از باغ بیرون انداختند. احیای چیزهایی که در آن زمان از دست رفته بود، یک فرآیند طولانی بوده است. با آمدن عیسی وارد مرحله جدیدی شد. از آن نقطه به بعد، تولد دوباره، به فرزندخواندگی به عنوان فرزندان خدا ممکن شد. اکنون می‌توانیم نه به‌عنوان پادشاه، فرمانروا یا خدای قادر مطلق، بلکه به‌عنوان پدر شخصی‌مان با خدا صحبت کنیم. "آبا پدر.»

هنگامی که زمان به اتمام رسید، خدا پسر خود را فرستاد که از یک زن متولد شد و تحت شریعت به دنیا آمد تا کسانی را که تحت شریعت بودند بازخرید کند تا ما به عنوان پسر فرزندخواندگی بگیریم. و چون شما پسر هستید، خداوند روح پسر خود را به قلب ما فرستاده که ندا می دهد: «آبا، پدر!» پس تو دیگر برده نیستی، بلکه پسری، و اگر پسری، وارث خدا. (غلاطیان 4:4-7 HCSB)

اما از آنجایی که این ایمان آمده است، ما دیگر تحت سرپرستی نیستیم، زیرا همه شما از طریق ایمان به مسیح عیسی پسران خدا هستید. زیرا بسیاری از شما که در مسیح تعمید یافته اید، مسیح را مانند جامه به تن کرده اید. هیچ یهودی یا یونانی، برده یا آزاد، مرد یا زن وجود ندارد. زیرا همه شما در مسیح عیسی یکی هستید. و اگر به مسیح تعلق دارید، پس نسل ابراهیم و طبق وعده وارث هستید. (غلاطیان 3:26، 27 HCSB)

اکنون که عیسی این جنبه‌های جدید دعا را آشکار کرده است، می‌توانیم ببینیم که تعریف رایجی که ادیان جهان از دعا ارائه می‌کنند کاملاً مناسب نیست. آنها دعا را درخواست و ستایش خدای خود می دانند. اما برای فرزندان خدا، مهم این نیست که شما چه می گویید، بلکه به چه کسی می گویید. دعا ارتباط بین فرزند خدا و خود خدا به عنوان پدر ماست. از آنجایی که فقط یک خدای واقعی و یک پدر از همه وجود دارد، دعا کلمه ای است که فقط به ارتباط با آن پدر آسمانی اشاره دارد. این همان تعریف کتاب مقدس است که من می توانم آن را ببینم.

یک بدن و یک روح وجود دارد - همانطور که شما به امید واحدی که متعلق به دعوت شماست فراخوانده شدید - یک خداوند، یک ایمان، یک تعمید، یک خدا و یک پدر همه، که بر همه و از طریق همه و در همه است. (افسسیان 4:4-6 ESV)

از آنجایی که عیسی پدر ما نیست، ما به او دعا نمی کنیم. البته می توانیم با او صحبت کنیم. اما کلمه «دعا» شکل منحصربفرد ارتباطی را که بین پدر آسمانی ما و فرزندان خوانده‌اش وجود دارد، توصیف می‌کند.

دعا حقی است که ما به عنوان فرزندان خدا داریم، اما باید آن را از در به خدا، که عیسی است، تقدیم کنیم. ما به نام او دعا می کنیم. وقتی دوباره زنده شدیم نیازی به انجام آن نخواهیم داشت زیرا در آن صورت خدا را خواهیم دید. سخنان عیسی در متی محقق خواهد شد.

«پاک دلان مبارک است، زیرا آنها خدا را خواهند دید.

صلح‌جویان مبارک هستند، زیرا آنها فرزندان خدا خوانده خواهند شد.

خوشا به حال کسانی که به خاطر عدالت جفا می شوند، زیرا ملکوت آسمان از آن ایشان است.»

(متی 5:8-10 HCSB)

اما برای بقیه نوع بشر، رابطه پدر/فرزند باید تا پایان صبر کند، همانطور که پل توصیف می کند.

وقتی همه دشمنان خدا و انسان ها از بین رفتند، دیگر نیازی به دعا به نام عیسی به خدا نخواهد بود، زیرا در این صورت رابطه پدر/فرزند به طور کامل بازسازی خواهد شد. خدا همه چیز برای همه خواهد بود، همه چیز برای همه، که به معنای پدر برای همه است. او دور نخواهد بود. نماز یک طرفه نخواهد بود. همانطور که آدم و حوا با پدرشان صحبت کردند و او با آنها صحبت کرد و آنها را راهنمایی کرد، خداوند، خدای ما و پدر ما نیز با ما صحبت خواهند کرد. کار پسر انجام خواهد شد. او تاج مسیحایی خود را تسلیم خواهد کرد و خود را تسلیم کسی خواهد کرد که همه چیز را تسلیم او کرد تا خدا همه چیز برای همه باشد.

نماز راهی است که فرزندان خدا با پدرشان صحبت می کنند. این یک شکل منحصر به فرد ارتباط بین پدر و فرزند است. چرا می خواهید آن را کم کنید، یا موضوع را اشتباه بگیرید. چه کسی آن را می خواهد؟ چه کسی از براندازی آن رابطه سود می برد؟ من فکر می کنم همه ما پاسخ آن را می دانیم.

در هر صورت، من درک می کنم که کتاب مقدس در مورد دعا می گوید. اگر احساس متفاوتی دارید، طبق وجدان خود عمل کنید.

با تشکر از شما که گوش دادید و از همه کسانی که همچنان از کار ما حمایت می کنند، از صمیم قلب تشکر می کنم.

 

 

 

 

 

Meleti Vivlon

مقالات Meleti Vivlon.
    21
    0
    لطفا نظرات خود را دوست دارم ، لطفاً نظر دهید.x