این ویدیوی شماره پنج در مجموعه ما، "نجات بشریت" است. تا اینجا، ما نشان داده‌ایم که دو راه برای نگریستن به زندگی و مرگ وجود دارد. همانطور که ما معتقدان می بینیم، "زنده" یا "مرده" وجود دارد، و البته این تنها دیدگاهی است که ملحدان دارند. با این حال، افراد با ایمان و فهمیده متوجه خواهند شد که آنچه مهم است این است که خالق ما چگونه به زندگی و مرگ می نگرد.

بنابراین ممکن است مرده باشیم، اما در چشم خدا، ما زنده هستیم. «او خدای مردگان [به ابراهیم، ​​اسحاق و یعقوب اشاره دارد] نیست، بلکه خدای زندگان است، زیرا همه برای او زنده هستند.» لوقا 20:38 BSB یا می توانیم زنده باشیم، اما خدا ما را مرده می بیند. اما عیسی به او گفت: «به دنبال من بیا و به مردگان اجازه بده تا مردگان خود را دفن کنند.» متی 8:22 BSB

وقتی عنصر زمان را در نظر بگیرید، این واقعاً شروع به معنا می کند. برای مثال نهایی، عیسی مسیح درگذشت و به مدت سه روز در مقبره بود، با این حال او برای خدا زنده بود، به این معنی که زنده بودن او به تمام معنا فقط یک مسئله زمان بود. اگرچه مردان او را کشته بودند، اما هیچ کاری نمی‌توانستند انجام دهند تا پدر را از بازگرداندن پسرش به زندگی و غیره، از دادن جاودانگی به او باز دارد.

خداوند به قدرت خود خداوند را از مردگان زنده کرد و ما را نیز زنده خواهد کرد. اول قرنتیان 1:6 و "اما خدا او را از مردگان زنده کرد و او را از اندوه مرگ رها کرد، زیرا محال بود که او را در چنگال آن نگه دارند." اعمال رسولان 14:2

حالا هیچ چیز نمی تواند پسر خدا را بکشد. همین را برای من و تو تصور کن، زندگی جاودانه.

به کسی که پیروز می شود، حق می دهم که با خود بر تخت خود بنشیند، همانطور که غلبه کردم و با پدرم بر تخت او نشستم. مکاشفه 3:21 BSB

این چیزی است که اکنون به ما پیشنهاد می شود. این بدان معنی است که حتی اگر مانند عیسی بمیرید یا کشته شوید، فقط تا زمانی که بیدار شوید، به حالت خواب مانند می روید. وقتی هر شب به خواب می روید نمی میرید. شما به زندگی ادامه می دهید و صبح که از خواب بیدار می شوید، همچنان به زندگی ادامه می دهید. به همین ترتیب وقتی می میری به زندگی ادامه می دهی و وقتی در قیامت بیدار می شوی همچنان به زندگی ادامه می دهی. این به این دلیل است که به عنوان فرزند خدا، زندگی ابدی به شما داده شده است. به همین دلیل است که پولس به تیموتائوس گفت: «با جنگ نیک ایمان بجنگ. زندگی جاودانی را که وقتی اعتراف نیک خود را در حضور شاهدان بسیار کردید به آن فراخوانده شده‌اید، بگیرید.» (اول تیموتائوس 1:6 NIV)

اما کسانی که این ایمان را ندارند و به هر دلیلی زندگی ابدی را بدست نیاورده اند چه؟ محبت خدا از این جهت آشکار است که او برای رستاخیز دوم، رستاخیز تا قضاوت، فراهم کرده است.

از این تعجب نکنید، زیرا ساعتی فرا می رسد که همه کسانی که در قبر خود هستند صدای او را می شنوند و بیرون می آیند - کسانی که برای رستاخیز زندگی نیکی کرده اند و آنها که بد کرده اند به رستاخیز داوری. (یوحنا 5:28,29،XNUMX BSB)

در این رستاخیز، انسان ها به زندگی بر روی زمین باز می گردند، اما در حالت گناه باقی می مانند، و بدون ایمان به مسیح، هنوز در چشم خدا مرده اند. در طول سلطنت 1000 ساله مسیح، تمهیداتی برای این رستاخیزشدگان فراهم خواهد شد که به وسیله آنها می توانند اراده آزاد خود را اعمال کنند و خدا را به عنوان پدر خود از طریق قدرت نجات دهنده زندگی انسانی مسیح که برای آنها تقدیم می شود، بپذیرند. یا می توانند آن را رد کنند. انتخاب آنهاست. آنها می توانند زندگی یا مرگ را انتخاب کنند.

این همه باینری است. دو مرگ، دو زندگی، دو رستاخیز، و حالا دو دسته چشم. بله، برای درک کامل رستگاری خود، باید چیزها را نه با چشم در سر، بلکه با چشم ایمان ببینیم. در واقع، به عنوان مسیحیان، "ما با ایمان راه می رویم، نه با دید." (دوم قرنتیان 2:5)

بدون بینایی که ایمان فراهم می کند، به دنیا نگاه می کنیم و نتیجه اشتباه می گیریم. نمونه ای از نتیجه گیری که افراد بی شماری به دست آورده اند را می توان از این گزیده مصاحبه با استفن فرای با استعداد چندگانه نشان داد.

استفن فرای یک آتئیست است، اما در اینجا وجود خدا را به چالش نمی کشد، بلکه معتقد است که واقعاً خدایی وجود دارد، او باید یک هیولای اخلاقی باشد. او معتقد است که بدبختی و رنجی که بشر تجربه می کند تقصیر ما نیست. پس خدا باید تقصیر را بپذیرد. توجه داشته باشید، از آنجایی که او واقعاً به خدا اعتقادی ندارد، نمی توان فکر کرد که چه کسی مقصر است.

همانطور که گفتم، دیدگاه استیون فرای به سختی منحصر به فرد است، اما نماینده تعداد زیادی از مردم در دنیایی است که به طور پیوسته در حال تبدیل شدن به دنیای پس از مسیحیت است. اگر هشیار نباشیم، این دیدگاه می‌تواند بر ما نیز تأثیر بگذارد. تفکر انتقادی که ما برای فرار از دین نادرست به کار برده ایم هرگز نباید خاموش شود. متأسفانه، بسیاری از کسانی که از دین دروغین فرار کرده اند، تسلیم منطق سطحی اومانیست ها شده اند و تمام ایمان خود را به خدا از دست داده اند. بنابراین، آنها نسبت به هر چیزی که با چشمان فیزیکی خود نمی توانند ببینند کور هستند

آنها استدلال می کنند: اگر واقعاً خدای مهربان، دانا و قدرتمند وجود داشت، به رنج دنیا پایان می داد. بنابراین، یا او وجود ندارد، یا به قول فرای، احمق و شرور است.

کسانی که این گونه استدلال می کنند، بسیار بسیار اشتباه می کنند، و برای نشان دادن دلیل آن، اجازه دهید یک آزمایش فکری کوچک انجام دهیم.

بگذار تو را جای خدا بگذاریم. تو اکنون دانا و توانا هستی. رنج دنیا را می بینی و می خواهی درستش کنی. شما با بیماری شروع می کنید، اما نه فقط سرطان استخوان در کودک، بلکه همه بیماری ها. این یک راه حل نسبتاً آسان برای یک خدای قادر مطلق است. فقط به انسان یک سیستم ایمنی بدهید که قادر به مبارزه با هر ویروس یا باکتری باشد. با این حال، موجودات خارجی تنها عامل رنج و مرگ نیستند. همه ما پیر می‌شویم، فرسوده می‌شویم و در نهایت بر اثر پیری می‌میریم، حتی اگر بیماری نداشته باشیم. بنابراین، برای پایان دادن به رنج، باید به روند پیری و مرگ پایان دهید. برای پایان دادن به درد و رنج واقعاً باید زندگی را برای همیشه تمدید کنید.

اما این مشکلات خاص خود را به همراه دارد، زیرا مردان اغلب معماران بزرگترین رنج بشر هستند. مردها زمین را آلوده می کنند. مردان در حال نابود کردن حیوانات و از بین بردن بخش های عظیمی از پوشش گیاهی هستند که بر آب و هوا تأثیر می گذارد. مردان باعث جنگ و مرگ میلیون ها نفر می شوند. بدبختی ناشی از فقر ناشی از سیستم های اقتصادی ما وجود دارد. در سطح محلی، قتل و دزدی وجود دارد. سوء استفاده از کودکان و ضعیفان وجود دارد - آزار خانگی. اگر واقعاً می خواهید بدبختی، درد و رنج جهان را به عنوان خداوند متعال از بین ببرید، باید همه اینها را نیز از بین ببرید.

اینجاست که همه چیز خراب می شود. آیا هر کسی را که باعث درد و رنجی از هر نوع باشد را می کشی؟ یا اگر نمی خواهید کسی را بکشید، فقط می توانید به ذهن او برسید و کاری کنید که آنها نتوانند هیچ اشتباهی انجام دهند؟ به این ترتیب هیچ کس مجبور نیست بمیرد. شما می توانید با تبدیل افراد به ربات های بیولوژیکی که فقط کارهای خوب و اخلاقی را انجام می دهند، همه مشکلات بشر را حل کنید.

تا زمانی که واقعاً شما را وارد بازی نکنند، بسیار آسان است که با یک چهارم صندلی راحتی بازی کنید. من می توانم از مطالعه کتاب مقدس به شما بگویم که نه تنها خدا می خواهد به این رنج پایان دهد، بلکه او از همان ابتدا فعالانه درگیر این کار بوده است. با این حال، راه حل سریعی که بسیاری از مردم می خواهند، راه حل مورد نیاز آنها نخواهد بود. خدا نمی تواند اراده آزاد ما را حذف کند زیرا ما فرزندان او هستیم که به شکل او ساخته شده ایم. یک پدر دوست داشتنی ربات‌ها را برای کودکان نمی‌خواهد، بلکه افرادی را می‌خواهد که با حس اخلاقی قوی و خودتعیین عاقلانه هدایت شوند. رسیدن به پایان رنج با حفظ اراده آزاد ما را با مشکلی روبرو می کند که فقط خدا می تواند آن را حل کند. بقیه ویدیوهای این مجموعه به بررسی آن راه حل خواهند پرداخت.

در طول مسیر، با چیزهایی روبرو خواهیم شد که با نگاهی سطحی یا دقیق‌تر به لحاظ فیزیکی بدون چشم ایمان، به نظر قساوت‌های غیرقابل دفاعی می‌رسند. به عنوان مثال، از خود خواهیم پرسید: «چگونه یک خدای مهربان می‌تواند کل جهان بشریت، از جمله کودکان خردسال را نابود کند و آنها را در سیل روزگار نوح غرق کند؟ چرا یک خدای عادل شهرهای سدوم و گومورا را می سوزاند بدون اینکه حتی به آنها فرصتی برای توبه بدهد؟ چرا خداوند دستور نسل کشی ساکنان سرزمین کنعان را صادر کرد؟ چرا خدا باید 70,000 نفر از مردم خود را بکشد زیرا پادشاه از مردم سرشماری کرد؟ چگونه می‌توانیم خدای متعال را پدری مهربان و عادل بدانیم وقتی می‌فهمیم که برای مجازات داوود و بثشبا به خاطر گناهشان، کودک تازه متولد شده بی‌گناه آنها را کشته است؟

اگر می‌خواهیم ایمان خود را بر روی زمین محکم بسازیم، باید به این سؤالات پاسخ داده شود. با این حال، آیا ما این سؤالات را بر اساس یک پیش‌فرض معیوب می‌پرسیم؟ اجازه دهید آنچه را که ممکن است غیرقابل دفاع ترین این سؤالات به نظر برسد، در نظر بگیریم: مرگ داوود و فرزند بثشبا. داوود و بثشبا نیز خیلی دیرتر مردند، اما مردند. در واقع، به طوری که همه از آن نسل، و برای آن موضوع، هر نسلی که تا نسل کنونی را دنبال می کند. پس چرا ما نگران مرگ یک نوزاد هستیم نه مرگ میلیاردها انسان؟ آیا به این دلیل است که ما این ایده را داریم که کودک از طول عمر طبیعی محروم شده است که همه حق دارند؟ آیا ما معتقدیم که همه حق دارند به مرگ طبیعی بمیرند؟ این تصور را از کجا می گیریم که هر مرگ انسانی را می توان طبیعی دانست؟

سگ به طور متوسط ​​بین 12 تا 14 سال زندگی می کند. گربه ها، 12 تا 18; در میان طولانی ترین حیوانات، نهنگ کمانی است که بیش از 200 سال زندگی می کند، اما همه حیوانات می میرند. طبیعت آنها همین است. این همان معنای مرگ طبیعی است. یک تکامل‌گرا، انسان را حیوان دیگری با عمر متوسط ​​زیر یک قرن می‌داند، اگرچه پزشکی مدرن توانسته است آن را کمی به سمت بالا سوق دهد. با این حال، او به طور طبیعی زمانی می میرد که تکامل از او چیزی که به نظر می رسد را دریافت کند: تولید مثل. بعد از اینکه دیگر نمی تواند تولید مثل کند، تکامل با او انجام می شود.

با این حال، طبق کتاب مقدس، انسان ها بسیار بیشتر از حیوانات هستند. به صورت خدا ساخته شده اند و به این ترتیب فرزندان خدا محسوب می شوند. به عنوان فرزندان خدا، ما وارث زندگی ابدی هستیم. بنابراین، طول عمر انسان در حال حاضر، طبق کتاب مقدس، هر چیزی جز طبیعی است. با توجه به آن، ما باید نتیجه بگیریم که ما می میریم زیرا به دلیل گناه اصلی که همه ما به ارث برده ایم، توسط خدا محکوم به مرگ شده ایم.

زیرا مزد گناه مرگ است، اما هدیه خدا حیات جاودانی در خداوند ما مسیح عیسی است. رومیان 6:23 BSB

بنابراین، به جای نگرانی در مورد مرگ یک نوزاد بی گناه، باید نگران این باشیم که خدا همه ما، میلیاردها نفر از ما را به مرگ محکوم کرده است. آیا این عادلانه به نظر می رسد با توجه به اینکه هیچ یک از ما انتخاب نکردیم که به عنوان گناهکار متولد شویم؟ من به جرأت می گویم که اگر این انتخاب به ما داده شود، اکثر ما با کمال میل انتخاب می کنیم که بدون تمایلات گناه آلود متولد شویم.

یکی از دوستان، شخصی که در کانال یوتیوب نظر می داد، به نظر می رسید مشتاق یافتن ایراد از خدا بود. او از من پرسید که چه فکری در مورد خدا دارم که یک نوزاد را غرق می کند؟ (فرض می کنم منظورش از طوفان روز نوح بود.) به نظر سوال پرباری بود، بنابراین تصمیم گرفتم دستور کار او را آزمایش کنم. به جای پاسخ مستقیم، از او پرسیدم آیا معتقد است که خداوند می تواند کسانی را که مرده اند زنده کند؟ او آن را به عنوان یک فرض نمی پذیرد. حال، با توجه به این که این سؤال فرض می‌کند که خداوند خالق همه حیات است، چرا او این احتمال را که خدا بتواند زندگی را دوباره بیافریند رد می‌کند؟ ظاهراً او می‌خواست هر چیزی را که اجازه می‌داد خدا تبرئه شود را رد کند. امید رستاخیز دقیقا همین کار را می کند.

در ویدیوی بعدی خود، به بسیاری از به اصطلاح «وحشیگری‌هایی» که خداوند مرتکب شده است، می‌پردازیم و می‌آموزیم که آنها چیزی جز این هستند. با این حال، در حال حاضر، ما باید یک فرض اساسی ایجاد کنیم که کل چشم انداز را تغییر دهد. خدا انسانی با محدودیت های یک انسان نیست. او چنین محدودیتی ندارد. قدرت او به او این امکان را می دهد که هر اشتباهی را اصلاح کند، هر آسیبی را خنثی کند. برای مثال، اگر شما یک آتئیست هستید و به حبس ابد بدون هیچ شانسی برای آزادی مشروط محکوم می شوید، اما انتخاب اعدام با تزریق کشنده به شما داده می شود، کدامیک را انتخاب می کنید؟ فکر می‌کنم می‌توان گفت که بیشتر آنها ترجیح می‌دهند حتی در آن شرایط زندگی کنند. اما آن سناریو را بگیرید و به دست یک فرزند خدا بسپارید. من فقط می توانم از جانب خودم صحبت کنم، اما اگر به من این فرصت داده می شد که بین گذراندن بقیه عمرم در یک جعبه سیمانی که توسط برخی از بدترین عناصر جامعه بشری احاطه شده است، یا اینکه بلافاصله به ملکوت خدا برسم، یکی را انتخاب کنم. اصلا انتخاب سختی نیست من فوراً می بینم، زیرا نظر خدا را دارم که مرگ صرفاً یک حالت ناخودآگاه شبیه خواب است. فاصله بین مرگ و بیداری من، چه یک روز باشد و چه هزار سال، برای من آنی خواهد بود. در این شرایط تنها دیدگاهی که اهمیت دارد دیدگاه من است. ورود آنی به ملکوت خدا در مقابل یک عمر زندان، بیایید این اعدام را به سرعت انجام دهیم.

زیرا برای من زندگی کردن مسیح است و مردن سود است. 22اما اگر به زندگی در بدن ادامه دهم، این برای من کار ثمربخش خواهد بود. پس چه چیزی را انتخاب کنم؟ نمی دانم. 23 من بین این دو سرگردانم. من آرزو دارم که بروم و با مسیح باشم، که در واقع بسیار بهتر است. 24اما برای شما بیشتر لازم است که من در بدن بمانم. (فیلیپیان 1:21-24 BSB)

ما باید به هر چیزی که مردم در تلاش برای عیب جویی از خدا به آن اشاره می کنند - برای متهم کردن او به جنایات، نسل کشی و مرگ بیگناهان - نگاه کنیم و با چشمان ایمان به آن بنگریم. تکامل گرایان و آتئیست ها این را مسخره می کنند. برای آنها کل ایده نجات انسان حماقت است، زیرا آنها نمی توانند با چشمان ایمان ببینند

عاقل کجاست؟ معلم قانون کجاست؟ فیلسوف این عصر کجاست؟ آیا خدا حکمت جهان را احمقانه نکرده است؟ زیرا از آنجایی که جهان به حکمت خدا به واسطه حکمت خود او را نشناخت، خدا به دلیل حماقت آنچه موعظه شد برای نجات مؤمنان خشنود شد. یهودیان نشانه ها را می طلبند و یونانیان به دنبال حکمت هستند، اما ما مسیح مصلوب شده را موعظه می کنیم: برای یهودیان سنگ مانع و برای غیریهودیان حماقت است، اما برای کسانی که خدا دعوت کرده است، چه یهودیان و چه یونانی ها، مسیح قدرت خدا و حکمت خداست. زیرا حماقت خدا از خرد انسان عاقل تر است و ضعف خدا از قوت انسان قوی تر است. (اول قرنتیان 1:1-20 NIV)

ممکن است برخی هنوز هم بحث کنند، اما چرا بچه را بکشیم؟ مطمئناً، خداوند می تواند یک نوزاد را در دنیای جدید زنده کند و کودک هرگز تفاوت را متوجه نخواهد شد. او زندگی در زمان داوود را از دست خواهد داد، اما در عوض در زمان داوود بزرگتر، عیسی مسیح، در جهانی به مراتب بهتر از اسرائیل باستان زندگی خواهد کرد. من در اواسط قرن گذشته به دنیا آمدم و پشیمان نیستم که ۱۸ سالگی را از دست دادم.th قرن یا هفدهمth قرن. در واقع، با توجه به آنچه در مورد آن قرن ها می دانم، بسیار خوشحالم که در چه زمانی و در کجا به دنیا آمدم. با این حال، این سوال مطرح است: چرا یهوه خدا کودک را کشت؟

پاسخ به آن عمیق تر از آن چیزی است که در ابتدا فکر می کنید. در واقع، ما باید به اولین کتاب کتاب مقدس برویم تا پایه گذاری کنیم، نه تنها برای پاسخ به این سؤال، بلکه برای تمام موارد دیگر مربوط به اعمال خدا در رابطه با نوع بشر در طول قرن ها. ما با پیدایش 3:15 شروع خواهیم کرد و راه خود را به پیش خواهیم برد. ما آن را موضوع ویدیوی بعدی خود در این مجموعه خواهیم کرد.

ممنون که مشاهده کردید حمایت مداوم شما به من کمک می کند تا به ساخت این ویدیوها ادامه دهم.

Meleti Vivlon

مقالات Meleti Vivlon.
    34
    0
    لطفا نظرات خود را دوست دارم ، لطفاً نظر دهید.x