مقالههای «نجات بشریت» و مقالههای اخیر درباره امید به رستاخیز، بخشی از یک بحث ادامهدار را پوشش دادهاند: آیا مسیحیانی که تحمل کردهاند به بهشت میروند یا با زمین که اکنون میشناسیم مرتبط خواهند بود. این تحقیق را زمانی انجام دادم که متوجه شدم برخی از همتایان شاهد یهوه من (در آن زمان) تا چه حد به ایده دادن علاقه دارند. من امیدوارم که این به مسیحیان کمک کند تا چشم انداز بیشتری از امیدی که ما داریم و امیدی که برای کل بشر در آینده ای نه چندان دور وجود دارد به دست آورند. همه متون / مراجع از ترجمه دنیای جدید گرفته شده است، مگر اینکه به طور دیگری ذکر شده باشد.
آنها به عنوان پادشاه حکومت خواهند کرد: پادشاه چیست؟
«به مدت 1000 سال با او پادشاهی خواهند کرد» (مکاشفه 20:6).
پادشاه چیست؟ یک سوال عجیب، شاید فکر کنید. واضح است که پادشاه کسی است که قانون را وضع می کند و به مردم می گوید که چه کار کنند. بسیاری از کشورها پادشاهان و ملکه هایی داشته اند یا قبلاً داشتند که نماینده دولت و ملت در سطح بین المللی هستند. اما این پادشاهی نیست که جان درباره آن می نوشت. برای درک نقش مورد نظر یک پادشاه، باید به زمان اسرائیل باستان برگردیم.
وقتی یَهُوَه بنی اسرائیل را از مصر بیرون کرد، موسی و هارون را به عنوان نمایندگان خود منصوب کرد. این ترتیب از طریق سلسله خانواده هارون ادامه خواهد یافت (خروج 3:10؛ خروج 40:13-15؛ شماره 17:8). لاویان علاوه بر کاهنیت هارون، به عنوان دارایی شخصی یَهُوَه، تحت هدایت او برای انجام وظایف گوناگونی مانند تعلیم، مأمور شدند (اعداد 3: 5-13). موسی در آن زمان قضاوت می کرد و بخشی از این نقش را به توصیه پدرشوهرش به دیگران واگذار کرده بود (خروج 18: 14-26). زمانی که شریعت موزاییک داده شد، هیچ دستورالعمل یا مقرراتی برای افزودن یا حذف بخشهایی از آن نداشت. در واقع، عیسی روشن کرد که قبل از تحقق، کوچکترین قسمتی از آن برداشته نخواهد شد (مت 5: 17-20). بنابراین به نظر می رسد که هیچ حکومت انسانی وجود نداشته است، زیرا یَهُوَه خود پادشاه و قانونگذار بود (یعقوب 4:12 الف).
پس از مرگ موسی، کاهن اعظم و لاویان مسئول قضاوت قوم در مدت اقامتشان در سرزمین موعود شدند (تثنیه 17: 8-12). ساموئل یکی از مشهورترین قضات و ظاهراً از نسل هارون بود، زیرا او وظایفی را انجام می داد که فقط کاهنان مجاز به انجام آن بودند (اول سموئل 1:7-6،9,15-17). چون معلوم شد پسران ساموئل فاسد هستند، بنی اسرائیل از پادشاهی خواستند تا آنها را متحد نگه دارد و به امور قانونی آنها رسیدگی کند. یَهُوَه قبلاً طبق شریعت موسی ترتیبی داده بود که چنین درخواستی را برآورده کند، اگرچه به نظر میرسد که این ترتیب قصد اصلی او نبود (تثنیه 17:14-20؛ اول سموئه 1:8-18).
ممکن است نتیجه بگیریم که قضاوت در مورد مسائل حقوقی، نقش اصلی پادشاه بر اساس شریعت موسی بود. ابشالوم با تلاش برای جایگزینی او به عنوان قاضی، شورش خود را علیه پدرش، پادشاه داوود، آغاز کرد (دوم سم. 2:15-2). سلیمان پادشاه از یَهُوَه حکمت دریافت کرد تا بتواند قوم را قضاوت کند و به خاطر آن شهرت یافت (اول پادشاهی 6:1-3،8). پادشاهان در زمان خود مانند دادگاه عالی عمل می کردند.
هنگامی که یهودیه تسخیر شد و مردم به بابل برده شدند، سلسله پادشاهان پایان یافت و مقامات ملت ها به عدالت توجه کردند. این امر پس از بازگشت آنها ادامه یافت، زیرا پادشاهان اشغالگر هنوز حرف آخر را در نحوه ترتیب دادن امور داشتند (حزقیال 5: 14-16، 7:25-26؛ هاگی. 1:1). بنیاسرائیل تا زمان عیسی و پس از آن از خودمختاری تا حدی برخوردار بودند، حتی اگر هنوز تحت حاکمیت سکولار بودند. ما می توانیم این واقعیت را در زمان اعدام عیسی ببینیم. طبق شریعت موسی، برخی از خطاها باید با سنگسار مجازات می شدند. با این حال، به دلیل قوانین رومی که مشمول آن بودند، اسرائیلیها نمیتوانستند خود چنین اعدامهایی را دستور یا اعمال کنند. به همین دلیل، یهودیان نمیتوانستند هنگامی که میخواستند عیسی را اعدام کنند، از پیلاطس والی درخواست تأیید نکنند. این اعدام نیز توسط یهودیان انجام نشد، بلکه توسط رومیان به عنوان داشتن اختیار انجام این کار (یوحنا 18:28-31؛ 19:10-11).
وقتی شریعت موسی با قانون مسیح جایگزین شد، ترتیبات تغییر نکرد. این قانون جدید هیچ اشاره ای به صدور حکم در مورد دیگران ندارد (متی 5:44-45; یوحنا 13:34; غلاطیان 6:2; اول یوحنا 1:4) و بنابراین به دستورات پولس رسول در نامه اش به رومیان می رسیم. او به ما دستور می دهد که خود را به عنوان "وزیر خدا" در اختیار مقامات برتر قرار دهیم تا به نیکی ها پاداش دهیم و بدی ها را مجازات کنیم.عاشقانه 13: 1 4). با این حال، او این توضیح را برای حمایت از دستور دیگری ارائه کرد: ما باید این کار را انجام دهیم تا از فرمان "بدی در برابر بدی رد نکنیم" بلکه "با همه مردم صلح کنیم" و حتی به دنبال رفع نیازهای دشمنان خود باشیم. (عاشقانه 12: 17 21). ما در انجام این کارها با سپردن انتقام به دست یَهُوَه، که تا امروز این کار را به سیستم های قانونی مقامات سکولار «سپرده» کمک می کنیم.
این ترتیب تا بازگشت عیسی ادامه خواهد داشت. او مقامات سکولار را برای کاستیهای خود و انحراف عدالت که بسیاری شخصاً از آن مطلع شدهاند، و به دنبال آن ترتیبی جدید به حساب خواهد آورد. پولس خاطرنشان کرد که شریعت سایه ای از چیزهای آینده دارد، اما جوهر (یا: تصویر) آن چیزها نیست (عبرانیان 10:1). کلمات مشابهی را در کولسیان 2:16,17،4 می یابیم. ممکن است به این معنا باشد که بر اساس این ترتیب جدید، مسیحیان در تنظیم امور در میان بسیاری از ملل و اقوام سهمی خواهند داشت (میکاه 3:24). بنابراین آنها بر «تمام داراییهای او» منصوب میشوند: کل بشریت که او با خون خود خریده است (متی 45:47-5؛ رومیان 17:20؛ مکاشفه 4:6-1). تا چه حد این شامل فرشتگان نیز می شود، شاید باید منتظر باشیم تا بفهمیم (اول قرنتیان 6: 2-3). عیسی در مَثَل میناس در لوقا 19:11-27 جزئیات مربوطه را بیان کرد. توجه داشته باشید که پاداش وفاداری در مورد مسائل نسبتاً کوچک "اقتدار بر … شهرها". در مکاشفه 20:6، ما کسانی را که در رستاخیز اول شرکت میکنند، کاهن و حکومت میدانیم، اما کاهن بدون افرادی که باید نماینده باشند، چیست؟ یا پادشاهی که مردمی برای حکومت ندارند چیست؟ مکاشفه 21:23 و به بعد تا باب 22 در مورد شهر مقدس اورشلیم صحبت می کند که می گوید ملت ها از این ترتیبات جدید سود خواهند برد.
چه کسانی واجد شرایط چنین حکومتی هستند؟ آنها کسانی هستند که از میان بشریت بهعنوان «ثمره اول» «خرید» شدند و «بره را هر کجا که رفت دنبال کنید» (مکاشفه 14: 1-5). قضاوت در مورد برخی مسائل ممکن است به آنها واگذار شود، همانطور که موسی امور جزئی را به سران مختلف تفویض کرد، همانطور که در خروج 18:25-26 دیدیم. به همین ترتیب شباهتی با انتصاب لاویان در اعداد 3 وجود دارد: این قبیله نشان دهنده گرفتن همه نخست زادگان (نخستین انسان های زنده) خاندان یعقوب توسط یَهُوَه بود (اعداد 3: 11-13؛ مالاکی 3: 1-4,17، 2). . مسیحیان وفادار پس از خریداری شدن به عنوان پسر، درست مانند عیسی به خلق جدیدی تبدیل می شوند. آنها برای سهم خود در شفای امت ها و تعلیم شریعت جدید کاملاً مجهز خواهند شد، تا تمامی افراد گرانقدر قوم ها نیز در زمان معین به جایگاه عادلانه نزد خدای حقیقی دست یابند (دوم قرنتیان 5). : 17-19؛ غلاطیان 4: 4-7).
سلام لنگ، مقاله را دوست داشتم. آیا می توانید اطلاعات مربوط به سوء استفاده ای که کشف کرده اید و همچنین نامه ای که نوشته اید را برای من ارسال کنید. gavindlt@yahoo.com
چند هفته پیش برای شما ایمیل فرستادم، اما هیچ پاسخی دریافت نکردم. آیا آن ایمیل را دریافت کردید یا شاید به عنوان هرزنامه کنار گذاشته شد؟
صبح بخیر Ad Lang. نام من جان است و در غرب ساسکس، انگلستان زندگی می کنم، نه یک میلیون مایل دورتر.
من با گروه BP تازه کار هستم و با مثال های صریح اریک و خودتان در موضع گیری شما برای حقیقت تشویق شده ام.
من نکات زیادی دارم که می خواهم با شما صحبت کنم - آدرس ایمیل من است atquk@me.com.
شاید از شما بشنوم.
Le fait de devenir rois et prêtres et de régner sur la terre, ne veut-il tout simplement pas dire, « régner dans la vie avec Christ », selon le passage que tu cites de Romains 5 : 17 ?
Les Israélites, s'ils avaient suivi les voies de Jah, ne seraient-ils pas devenus « un royaume de prêtres , selon Exode 19 : 5,6 ?
Auraient-ils gouverné pour autant sur d'autres ?
Ou, arrivés à ce stade, ne se seraient-ils pas suffit à eux-mêmes pour s'approcher de Jah, sans intermédiaire ?
سلام باعث شد که در مورد میوه های اول فکر کنم زیرا همانطور که در آدم همه می میرند، در مسیح نیز همه زنده خواهند شد. اما هر کدام به ترتیب خود: مسیح اولین ثمره، سپس در آمدن او کسانی که متعلق به مسیح هستند (اول قرنتیان 1:15-21) آیا باید بعد از آن به کما بیفتد: مسیح؟ یونانی بدون نقطهگذاری نوشته شده است (در ترجمه بالا علائم نگارشی اضافه شده است، اما نشانهگذاری میتواند معنی را تغییر دهد) اگر چنین است، میتوان چنین خواند که اولین میوهها قبل از آمدن دوم عیسی جمعآوری شدهاند. به نظر میرسد میوههای اول از آنهایی که به آن تعلق دارند جدا هستند.... بیشتر بخوانید »