(این ویدیو مخصوصاً شاهدان یهوه است، بنابراین من همیشه از ترجمه دنیای جدید استفاده خواهم کرد، مگر اینکه خلاف آن ذکر شده باشد.)

اصطلاح PIMO منشأ اخیری دارد و توسط شاهدان یهوه ابداع شده است که خود را مجبور می‌کنند تا مخالفت‌های خود با دکترین JW و سیاست‌های هیئت حاکمه را از بزرگان (و کسانی که در مورد آنها اطلاع می‌دهند) پنهان کنند تا از دوری‌گزینی به منظور اجتناب از خودداری کنند. روابط خانوادگی خود را حفظ کنند. PIMO مخفف Physically In, Mentally Out است. وضعیت کسانی را که مجبور به شرکت در جلسات و تظاهر به پیروی از دستورالعمل‌های هیئت حاکمه می‌شوند را توصیف می‌کند تا از آنها طفره نرود، به این معنی که با آنها مانند افرادی که از نظر روحی مرده‌اند رفتار می‌شود. البته عیسی هرگز از کسی دوری نکرد. او با گناهکاران و باجگیران غذا خورد، نه؟ او همچنین به ما گفت که دشمنانمان را دوست بداریم.

از نظر ذهنی، و احتمالاً از نظر روحی و عاطفی نیز، PIMO ها دیگر بخشی از سازمان نیستند، اما تا حدی، ناظران خارجی همچنان آنها را به عنوان شاهدان یهوه می بینند. آنها احتمالاً نمی توانند تفاوت را تشخیص دهند، مگر اینکه آنها نیز بدانند که PIMO بودن چگونه است.

من یکی از PIMO را می‌شناسم که امروز به‌عنوان بزرگ جماعت خدمت می‌کند، اما اکنون یک آتئیست است. قابل توجه نیست؟! این ویدیو نه برای چنین مردی است و نه فقط برای کسی که خود را به عنوان PIMO طبقه بندی کند. به عنوان مثال، کسانی هستند که تا حدودی در سازمان باقی می مانند، اما ایمان خود را به خدا از دست داده اند و به آگنوستیک یا بی خدا تبدیل شده اند. باز هم این ویدیو برای آنها ارسال نشده است. ایمان را ترک کرده اند. افراد دیگری نیز هستند که می‌خواهند سازمان را ترک کنند و به هر نحوی که می‌خواهند زندگی کنند، بدون هیچ محدودیتی از جانب خدا یا مردان، اما همچنان می‌خواهند رابطه خود را با خانواده و دوستان حفظ کنند. این ویدیو برای آنها هم نیست. PIMOهایی که من این ویدیو را برای آنها می سازم کسانی هستند که به پرستش یهوه به عنوان پدر آسمانی خود ادامه می دهند و عیسی را به عنوان نجات دهنده و رهبر خود می دانند. این پیموها عیسی را به عنوان راه و حقیقت و زندگی می شناسند و نه انسان ها. یوحنا 14:6

آیا راهی برای این افراد وجود دارد که JW.org را بدون از دست دادن خانواده و دوستان خود ترک کنند؟

بیایید اینجا بی رحمانه صادق باشیم. تنها راه حفظ رابطه خود با تمام خانواده و دوستانتان در زمانی که دیگر به آموزه های شاهدان یهوه اعتقاد ندارید، داشتن یک زندگی دوگانه است. شما باید وانمود کنید که کاملاً وارد شده اید، مانند آن بزرگتر ملحد که من به آن اشاره کردم. اما دروغ زندگی کردن در سطوح مختلف اشتباه است. سلامت روانی و عاطفی شما خطر واقعی دارد. این نوع دوگانگی مسلماً روح را فاسد می کند و استرس ناشی از آن حتی می تواند شما را از نظر جسمی بیمار کند. بیشتر از همه آسیبی است که به رابطه خود با یَهُوَه خدا وارد خواهید کرد. برای مثال، چگونه می‌توانید با علم به اینکه ایمان به دینی مبتنی بر دروغ را می‌فروشید، به کار موعظه ادامه دهید؟ چگونه می توانید مردم را تشویق کنید که به دینی بپیوندند که واقعاً مایل به ترک آن هستید؟ آیا این شما را منافق نمی کند؟ چه ضرری به امید نجات خود خواهید آورد؟ کتاب مقدس در این مورد کاملاً واضح است:

"اما در مورد ترسوها و کسانی که ایمان ندارند… و همه دروغگوهاسهم آنها در دریاچه ای خواهد بود که در آتش و گوگرد می سوزد. این یعنی مرگ دوم.» (مکاشفه 21:8)

سگهای خارج از منزل و كسانی كه به معنویت عمل می كنند ، مجرمان ، قاتلان و مشرکان و ... هستند هر کس دوست دارد و دروغ می گوید.» (مکاشفه 22:15)

دین شاهدان یهوه تبدیل به یک فرقه کنترل کننده ذهن شده است. همیشه اینطور نبود. زمانی بود که هیچ سیاست رسمی برای اخراج کسی حتی برای گناه فاحش وجود نداشت. وقتی من یک مرد جوان بودم، می‌توانستیم آشکارا با سیاست‌ها و حتی برخی برداشت‌های کتاب مقدس مخالفت کنیم، بدون ترس از اینکه «پلیس فکر» با تهدید به تکفیر بر ما نازل شود. حتی زمانی که اخراج در سال 1952 معرفی شد، منجر به اجتناب کاملی نشد که اکنون یکی از الزامات این فرآیند است. همه چیز قطعا تغییر کرده است. امروزه حتی نیازی نیست که به طور رسمی اخراج شوید تا از شما دوری کنند.

اکنون چیزی وجود دارد که به آن "اجتناب نرم" می گویند. این فرآیند آرام و غیررسمی فاصله گرفتن از هر کسی است که مشکوک به "نبود کامل" است. یعنی به طور کامل به سازمان متعهد نیست. در هر فرقه کنترل ذهن، خودداری از انتقاد از رهبری کافی نیست. یک عضو باید در هر فرصتی حمایت آشکاری از خود نشان دهد. برای اثبات این امر نیازی نیست جز محتوای نماز جماعت نگاه کنید. زمانی که در سازمان بزرگ می‌شدم، هرگز به یاد نمی‌آورم که دعاهایی را شنیده باشم که در آن برادر از هیئت حاکمه ستایش کرده و از یهوه خدا به خاطر حضور و راهنمایی آنها تشکر کند. بله! اما اکنون شنیدن این گونه دعاها رایج شده است.

در یک گروه خودروی خدمات میدانی، اگر چیز مثبتی در مورد سازمان گفته شود، باید صحبت کنید و موافقت کنید و تحسین خود را اضافه کنید. سکوت به معنای محکوم کردن است. شاهدان یَهُوَه شما مشروط شده اند که احساس کنند چیزی اشتباه است، و آنها با فاصله گرفتن سریع از شما و صحبت پشت سر شما واکنش نشان می دهند تا این خبر را منتشر کنند که مشکلی در شما وجود دارد. در اولین فرصت به شما اطلاع خواهند داد.

مطمئناً، ممکن است فکر کنید که هنوز در خانه هستید، اما قطعاً کلاه خود را به شما می‌دهند.

آزاد شدن کار آسانی نیست. فرآیند بیدار شدن از واقعیت سازمان می تواند ماه ها و حتی سال ها طول بکشد. پدر آسمانی ما بردبار است، زیرا می‌داند که ما جسم هستیم و به زمان نیاز داریم تا کارها را پردازش کنیم، کارها را حل کنیم تا تصمیمی آگاهانه و عاقلانه بگیریم. اما در مقطعی باید تصمیم گرفت. چه چیزی می توانیم از کتاب مقدس بیاموزیم تا ما را به بهترین مسیر عمل برای شرایط فردی خود راهنمایی کند؟

شاید بتوانیم با نگاهی به کسی که مسلماً اولین PIMO در جامعه مسیحی بود، شروع کنیم:

«بعداً یوسف اهل آریماتی از پیلاطس جسد عیسی را خواست. یوسف شاگرد عیسی بود، اما پنهانی چون از رهبران یهود می ترسید. با اجازه پیلاطس آمد و جسد را برد.» (یوحنا 19:38)

یوحنای رسول که چندین دهه پس از ویرانی اورشلیم و مطمئناً مدتها پس از مرگ یوسف آریماتیایی نوشت، فقط از نقش آن مرد در آماده کردن جسد مسیح برای دفن صحبت کرد. او به جای تمجید از او، بر این واقعیت تمرکز کرد که او یک است مرید مخفی او اعتقاد خود را به عیسی به عنوان مسیح پنهان نگاه داشت زیرا از هیئت حاکمه یهودی می ترسید.

سه انجیل نویس دیگر که قبل از ویرانی اورشلیم نوشته اند هیچ اشاره ای به این موضوع نکرده اند. در عوض، یوسف را بسیار تحسین می کنند. متی می گوید که او مردی ثروتمند بود "که شاگرد عیسی نیز شده بود." ‏ (‏متی ۲۷:‏۵۷‏) مرقس می‌گوید که «یکی از اعضای محترم شورا بود که خود نیز منتظر ملکوت خدا بود» و «شجاعت به خرج داد و به حضور پیلاطس رفت و جسد عیسی را خواست.» ‏ (‏ مرقس ۱۵:‏۴۳‏)‏ لوقا به ما می‌گوید که او «یکی از اعضای شورا بود که مردی نیکو و درستکار بود»، کسی که «به حمایت از نقشه و عمل آنها رأی نداده بود». (لوقا 27:57-15)

بر خلاف سه نویسنده انجیل دیگر، یوحنا هیچ ستایشی از یوسف آریماتیایی نمی کند. او نه از شجاعت خود می گوید و نه از خوبی و درستی خود، بلکه فقط از ترسش از یهودیان و این واقعیت که شاگردی خود را پنهان نگه داشته است، صحبت می کند. در آیه بعد، یوحنا از مرد دیگری صحبت می کند که به عیسی ایمان آورد، اما آن را پنهان نگه داشت. "او [یوسف از آریماتیا] توسط نیکودیموس، مردی که قبلاً شبانه عیسی را ملاقات کرده بود، همراه بود. نیکودیموس مخلوطی از مر و آلوئه را به حدود هفتاد و پنج پوند آورد."(جان 19: 39)

هدیه نیقودیموس از مر و آلوئه سخاوتمندانه بود، اما باز هم او مردی ثروتمند بود. لوقا با ذکر این هدیه، با اشاره به ما می گوید که نیکودیموس شبانه آمد. در آن زمان هیچ چراغ خیابانی وجود نداشت، بنابراین اگر می‌خواهید فعالیت‌های خود را مخفی نگه دارید، شب زمان خوبی برای سفر بود.

فقط یوحنا از نیقودیموس نام می برد، اگرچه ممکن است او «حاکم جوان ثروتمند» بی نامی باشد که از عیسی پرسید که برای به ارث بردن زندگی ابدی چه باید بکند. می‌توانید این شرح را در متی 19:16-26 و همچنین لوقا 18:18-30 بیابید. آن حاکم، عیسی را غمگین ترک کرد، زیرا او دارایی های بسیاری داشت و حاضر نبود آن ها را رها کند تا پیرو تمام وقت عیسی شود.

اکنون هم یوسف و هم نیقودیموس خدمتی به عیسی انجام دادند و جسد او را طبق رسوم یهود پیچیدند و آن را برای دفن با انبوهی از ادویه‌های معطر گران‌قیمت آماده کردند، اما به نظر می‌رسد که یوحنا تمایل بیشتری به تمرکز بر این واقعیت دارد که هیچ یک از این دو نفر تصمیم نگرفتند ایمان خود را آشکارا آشکار کنند. . هر دوی این مردها ثروتمند بودند و موقعیت ممتازی در زندگی داشتند و هر دو نفرت داشتند که این موقعیت را از دست بدهند. ظاهراً این نوع نگرش برای یوحنا، آخرین حواریون، خوشایند نبود. به یاد داشته باشید که جان و برادرش جیمز جسور و نترس بودند. عیسی آنها را «پسران رعد» نامید. آنها بودند که می خواستند عیسی آتشی را از آسمان بر روستای سامریانی که عیسی را مهمان نوازانه نپذیرفته بودند فرود آورد. (لوقا 9:54)

آیا جان بیش از حد به این دو مرد خشن بود؟ آیا او بیش از آن چیزی که معقول بود انتظار داشت؟ به هر حال، اگر آنها علناً ایمان خود را به عیسی اعلام می کردند، از شورای حاکم بیرون انداخته می شدند و از کنیسه اخراج می شدند و مجبور می شدند طرد شدنی را که با یکی از شاگردان عیسی همراه بود تحمل کنند. آنها احتمالاً ثروت خود را از دست می دادند. به عبارت دیگر، آنها حاضر نبودند آنچه را که برایشان گرانبها بود، رها کنند، به جای اینکه آشکارا عیسی را به عنوان مسیح اعتراف کنند، به آن چنگ بزنند.

امروزه بسیاری از PIMO ها خود را در وضعیت مشابهی می بینند.

همه چیز به یک سوال ساده خلاصه می شود: بیشتر از همه چه می خواهید؟ این یک وضعیت یا/یا است. آیا می خواهید سبک زندگی خود را حفظ کنید؟ آیا می خواهید بیش از هر چیز دیگری از دست دادن خانواده جلوگیری کنید؟ شاید می ترسید همسرتان را که تهدید کرده است در صورت ادامه مسیر شما را ترک کند، از دست بدهید.

این از یک طرف، طرف "هر دو" است. از سوی دیگر، "یا"، آیا به خدا ایمان خواهید داشت، ایمان دارید که او به قولی که از طریق پسرش به ما داده است، عمل خواهد کرد؟ من به این یکی اشاره می کنم:

"پیتر شروع به گفتن به او کرد: "ببین! ما همه چیز را ترک کردیم و از تو پیروی کردیم.» عیسی گفت: «به راستی به شما می‌گویم، هیچ‌کس به‌خاطر من و به‌خاطر مژده‌ای که اکنون در این مدت صد برابر بیشتر دریافت نکند، خانه، برادر، خواهر، یا مادر، پدر یا فرزندان یا مزرعه را ترک نکرده است. زمان، خانه‌ها، برادران، خواهران، مادران، فرزندان و مزارع، با جفا و آزار و در نظام آینده، حیات جاودانی.» (مرقس 100:10-28).

«سپس پیتر در پاسخ گفت: «ببین! ما همه چیز را ترک کردیم و از تو پیروی کردیم. پس چه چیزی برای ما وجود خواهد داشت؟» عیسی به آنها گفت: «به راستی به شما می‌گویم، در بازآفرینی، هنگامی که پسر انسان بر تخت جلال خود می‌نشیند، شما که از من پیروی کرده‌اید، بر دوازده تخت خواهید نشست و بر 12 قبیله اسرائیل داوری خواهید کرد. و هر که به خاطر نام من خانه یا برادر یا خواهر یا پدر یا مادر یا فرزند یا زمینی را ترک کرده است صد برابر آن را دریافت خواهد کرد و وارث حیات جاودانی خواهد شد.» (متی 12:19-27)

اما پیتر گفت: «ببین! آنچه از آن ما بود را رها کردیم و از تو پیروی کردیم.» او به آنها گفت: «به راستی به شما می‌گویم، هیچ کس نیست که به خاطر ملکوت خدا خانه یا زن یا برادر یا پدر و مادر یا فرزندان را ترک کرده باشد که در این مدت چند برابر نشود. در نظام آینده، حیات جاودانی.» (لوقا 18:28-30).

پس در آنجا وعده ای دارید که سه شاهد جداگانه به شما داده اند. اگر مایل باشید از دست دادن همه چیزهای ارزشمند خود متحمل شوید، به خود اطمینان خواهید داد که بسیار بیشتر از آنچه در این نظام از دست داده اید، و در حالی که آزار و شکنجه نیز خواهید دید، به جایزه زندگی ابدی دست خواهید یافت. . من می توانم صحت این را تأیید کنم. من همه چیز را از دست دادم. همه دوستان من، بسیاری از آنها به دهه های 40 و 50 ساله می رسند. تقریباً همه آنها مرا رها کردند. با این حال همسر مرحومم به من چسبید. او یک فرزند واقعی خدا بود، اما می دانم که این بیشتر استثناست تا قاعده. من جایگاهم، شهرتم را در جامعه شاهدان یهوه و بسیاری از افرادی که فکر می کردم دوستانم هستند را از دست دادم. از سوی دیگر، من دوستان واقعی پیدا کرده ام، افرادی که حاضر بودند همه چیز را رها کنند تا حقیقت را حفظ کنند. آن دسته از افرادی هستند که می دانم می توانم در یک بحران روی آنها حساب کنم. به راستی، من دوستان زیادی پیدا کرده ام که می دانم می توانم در مواقع سختی روی آنها حساب کنم. سخنان عیسی به حقیقت پیوسته است.

باز هم، آنچه ما واقعاً می خواهیم چیست؟ یک زندگی راحت در جامعه ای که برای دهه ها می شناسیم، شاید از بدو تولد، همانطور که مورد من بود؟ این آسایش یک توهم است که هر چه زمان می گذرد لاغرتر و لاغرتر می شود. یا می خواهیم در ملکوت خدا جایگاهی را تضمین کنیم؟

عیسی به ما می گوید:

«پس هر که مرا در حضور مردم تصدیق کند، من نیز او را در حضور پدرم که در آسمانهاست تصدیق خواهم کرد. اما هر که من را در حضور مردم انکار کند، من نیز او را در حضور پدر خود که در آسمان است، نفی خواهم کرد. فکر نکنید که آمده ام تا صلح را به زمین بیاورم. آمدم نه صلح، بلکه شمشیر بیاورم. زیرا آمدم تا با مردی از پدرش و دختری از مادرش و عروسی از مادرشوهرش تفرقه بیندازم. همانا دشمنان انسان از اهل بیت او خواهند بود. هر که به پدر یا مادر بیشتر از من محبت کند، لایق من نیست. و هر که به پسر یا دختر محبتش بیشتر از من باشد، لایق من نیست. و هر که چوب شکنجه خود را نپذیرد و به دنبال من نیاید، لایق من نیست. هر که جان خود را بیابد آن را از دست خواهد داد و هر که جان خود را به خاطر من از دست بدهد، آن را خواهد یافت.» (متی 10:32-39)

عیسی نیامد تا برای ما زندگی راحت و آرامی بیاورد. آمد تا تفرقه ایجاد کند. او به ما می‌گوید که اگر می‌خواهیم او در برابر خدا از ما دفاع کند، باید او را در برابر مردم بشناسیم. خداوند ما عیسی این خواسته را از ما نمی کند زیرا او خودخواه است. این یک نیاز عاشقانه است. چگونه می توان چیزی را که تفرقه و جفا می آورد، رزق محبت آمیز تلقی کرد؟

در واقع، فقط همین است و به سه روش مختلف.

اول، این الزام برای اعتراف آشکار به عیسی به عنوان خداوند، شخصاً به نفع شماست. با تصدیق آشکار عیسی مسیح در برابر دوستان و خانواده خود، ایمان خود را به کار می گیرید. این مورد به این دلیل است که می‌دانید در نتیجه دچار مصیبت و آزار و شکنجه خواهید شد، اما به هر حال بدون ترس این کار را انجام می‌دهید.

"زیرا اگرچه مصیبت لحظه ای و سبک است ، اما شکوهی را که از وزن بیشتر و بیشتر است و برای همیشه جاودانه می شود برای ما به وجود آورد. در حالی که ما چشم خود را نگه می داریم ، نه به چیزهایی که دیده می شود ، بلکه به چیزهایی که غیب نیستند. زیرا آنچه دیده می شود موقتی است ، اما چیزهای غیب جاودانه هستند. " (2 قرنتیان 4:17 ، 18)

چه کسی چنین شکوه ابدی را نخواهد؟ اما ترس می تواند ما را از دستیابی به آن شکوه باز دارد. از برخی جهات، ترس مخالف عشق است.

"در عشق ترسی وجود ندارد، اما عشق کامل ترس را بیرون می کند، زیرا ترس ما را مهار می کند. همانا هر که می ترسد در عشق کامل نشده است.» (اول یوحنا 1:4)

هنگامی که با ترس خود روبرو می شویم و ایمان خود را در برابر مردان، به ویژه در برابر خانواده و دوستان اعلام می کنیم، با جایگزین کردن آن با عشق بر ترس خود غلبه می کنیم. این منجر به آزادی واقعی می شود.

هدف دین سازمان یافته اعمال کنترل بر مردم و حکومت بر گله است. وقتی مردان با دروغ مردم را گمراه می کنند، به زودباوری گله خود وابسته هستند تا ساده لوحانه آنچه را که به آنها گفته می شود بدون بررسی حقایق بپذیرند. هنگامی که آنها شروع به تحقیق و سؤال می کنند، این رهبران دروغین می ترسند و از ابزار دیگری برای حفظ کنترل خود استفاده می کنند: ترس از مجازات. در این، سازمان شاهدان یهوه در میان کلیساهای مسیحی مدرن برتری دارد. از طریق سالها تلقین به دقت ساخته شده، آنها توانسته اند کل گله را متقاعد کنند تا در مجازات هر کسی که صحبت می کند همکاری کنند. گله با هم همکاری می‌کند، زیرا اعضای آن مشروط شده‌اند تا باور کنند که برای دوری از هر مخالفی درگیر تدارک محبت‌آمیز یَهُوَه خدا هستند. ترس از دوری جستن باعث محدودیت می شود و هیئت حاکمه را در قدرت نگه می دارد. با تسلیم شدن در برابر این ترس، با ترس از متحمل شدن عواقب دوری جستن، بسیاری از PIMO ها سکوت می کنند و بنابراین هیئت حاکم حداقل در کوتاه مدت برنده می شود.

راه دومی وجود دارد که از طریق آن ثابت می‌شود که اعتراف علنی به عیسی یک تدارک محبت آمیز است. این به ما امکان می‌دهد تا عشق خود را به مسیحیان خود، اعم از خانواده و دوستان، نشان دهیم.

حدود 10 سال پیش شروع به بیدار شدن کردم. فقط ای کاش 20 یا 30 سال پیش کسی با شواهد کتاب مقدسی که اکنون در اختیار دارم که ثابت می کند آموزه های اصلی دین قبلی من نادرست، یا نادرست، و کاملاً غیرمقدس هستند، نزد من می آمد. تصور کنید، اگر امروز یکی از دوستان قدیمی‌ام پیش من بیاید و به من بگوید که همه این چیزها را 20 یا 30 سال پیش می‌دانست، اما می‌ترسید در مورد آنها به من بگوید. می توانم به شما اطمینان دهم که از این که او آنقدر به من محبت نکرده بود که در آن زمان این هشدار را به من بدهد، بسیار ناراحت و ناامید خواهم شد. نمی توانم بگویم که آیا آن را می پذیرفتم یا نه. می‌خواهم فکر کنم که این کار را می‌کردم، اما حتی اگر این کار را نمی‌کردم و از آن دوست دوری می‌کردم، این به من مربوط می‌شد. اکنون نمی توانم از او ایراد بگیرم، زیرا او شجاعت نشان داده بود که رفاه خود را به خطر بیندازد تا به من هشدار دهد.

من فکر می‌کنم می‌توان گفت که اگر درباره حقایقی که آموخته‌اید صحبت کنید، اکثریت قریب به اتفاق دوستان و خانواده‌تان از شما دوری می‌کنند. اما دو چیز ممکن است. یکی از آن دوستان یا اعضای خانواده، شاید بیشتر، ممکن است پاسخ دهد و شما آنها را به دست آورده اید. به این آیه فکر کنید:

«ای برادران من، اگر یکی از شما از حق گمراه شود و دیگری او را برگرداند، بدانید که کسی که گناهکار را از گمراهی بازگرداند، جان او را از مرگ نجات می‌دهد و بسیاری از گناهان را می‌پوشاند». (یعقوب 5:19، 20)

اما حتی اگر کسی به شما گوش ندهد، از خود محافظت کرده اید. زیرا در مقطعی در آینده، تمام اعمال ناشایست سازمان همراه با گناهان سایر کلیساها آشکار خواهد شد.

«به شما می‌گویم که مردم در روز قیامت برای هر سخن زشتی که می‌گویند حساب خواهند کرد. زیرا با سخنان خود عادل خواهی شد و به گفتار خود محکوم خواهی شد.» (متی 12:36، 37).

وقتی آن روز فرا رسید، آیا می خواهید همسرتان، فرزندانتان، پدر یا مادرتان یا دوستان نزدیکتان به شما مراجعه کنند و بگویند: «می دانستی! چرا در این مورد به ما هشدار ندادی؟» من اینطور فکر نمی کنم.

برخی دلیلی خواهند یافت که آشکارا ایمان خود را به عیسی اعلام نکنند. آنها ممکن است ادعا کنند که صحبت کردن خانواده آنها را نابود می کند. حتی ممکن است باور کنند که والدین مسن ممکن است به دلیل داشتن قلب ضعیف بمیرند. هر کس باید تصمیم خود را بگیرد، اما اصل راهنما عشق است. ما اساساً در حال حاضر نگران زندگی نیستیم، بلکه به فکر اطمینان از زندگی ابدی و رفاه همه خانواده و دوستانمان و هر کس دیگری هستیم. در یک مورد، یکی از شاگردان عیسی نگرانی خود را برای خانواده ابراز کرد. توجه کنید که عیسی چگونه پاسخ داد:

«سپس یکی دیگر از شاگردان به او گفت: «خداوندا، اجازه ده تا اول بروم و پدرم را دفن کنم.» عیسی به او گفت: «به دنبال من باش و بگذار مردگان مردگان خود را دفن کنند.» (متی 8:21، 22).

برای کسی که ایمان ندارد، ممکن است خشن و حتی بی‌رحمانه به نظر برسد، اما ایمان به ما می‌گوید که چیز محبت‌آمیز این است که برای زندگی ابدی تلاش کنیم، نه فقط برای خود، بلکه برای همه.

سومین روشی که در مورد شاهدان یهوه از طریق آن انجام شرط موعظه و اعتراف به خداوند محبت آمیز است این است که ممکن است دیگران را به انجام همین کار تشویق کند و به کسانی که هنوز در تلقین خواب هستند کمک کند تا بیدار شوند. بسیاری از شاهدان یهوه هستند که از تغییرات در سازمان، به ویژه در مورد تأکید بر اطاعت از مردان، ناراحت هستند. دیگران از رسوایی سوء استفاده جنسی از کودکان آگاه هستند که به نظر می رسد به طور پیوسته در حال رشد است و از بین نخواهد رفت. برخی از ناکامی‌های اعتقادی سازمان آگاه شده‌اند، در حالی که برخی دیگر از سوءاستفاده‌هایی که از سوی بزرگان خود مهم تجربه کرده‌اند، به‌شدت دچار مشکل شده‌اند.

علیرغم همه اینها، بسیاری در نوعی اینرسی ذهنی گرفتار شده‌اند و می‌ترسند جهش کنند زیرا هیچ جایگزینی نمی‌بینند. با این حال، اگر همه کسانی که خود را PIMO می‌دانند برای ایستادن و شمارش شدن، ممکن است موجی ایجاد کند که نمی‌توان آن را نادیده گرفت. ممکن است به دیگران جرات بدهد تا اقدامات مشابهی را انجام دهند. قدرت سازمان بر مردم ترس از دوری جستن است و اگر این ترس از بین برود زیرا افراد درجه یک از همکاری امتناع می ورزند، قدرت هیئت حاکمه برای کنترل زندگی دیگران از بین می رود.

من پیشنهاد نمی کنم که این یک اقدام آسان است. کاملا برعکس. شاید این سخت ترین امتحانی باشد که در زندگی خود با آن روبرو خواهید شد. خداوند ما عیسی به وضوح بیان کرد که لازمه همه کسانی که از او پیروی خواهند کرد این است که با همان شرم و مصیبت روبرو شوند که او با آن روبرو شد. به یاد بیاورید که او از همه اینها گذشت تا بتواند اطاعت را بیاموزد و کامل شود.

«اگرچه پسر بود، اطاعت را از رنج هایی که کشید آموخت. و پس از اینکه کامل شد، مسئول نجات ابدی همه کسانی شد که از او اطاعت می‌کردند، زیرا او از طرف خدا به عنوان کاهن اعظم به شیوه ملکیزدق تعیین شده است.» (عبرانیان 5:8-10)

در مورد ما هم همینطور. اگر آرزوی ما این است که با عیسی به عنوان پادشاهان و کاهنان در ملکوت خدا خدمت کنیم، آیا می‌توانیم برای خود چیزی کمتر از آنچه که خداوند از جانب ما متحمل شده است، انتظار داشته باشیم؟ او به ما گفت:

«و هر که چوب شکنجه او را نپذیرد و از من پیروی نکند، لایق من نیست. هر که جان خود را بیابد آن را از دست خواهد داد و هر که جان خود را به خاطر من از دست بدهد، آن را خواهد یافت.» (متی 10:32-39)

ترجمه دنیای جدید از چوب شکنجه استفاده می کند در حالی که بیشتر ترجمه های دیگر کتاب مقدس از آن به عنوان صلیب یاد می کنند. ابزار شکنجه و مرگ واقعاً مرتبط نیست. آنچه مربوط می شود این است که در آن روزها چه چیزی را نشان می داد. هرکسی که به صلیب یا چوب میخ می‌میرد، ابتدا دچار تحقیر کامل عمومی و از دست دادن همه چیز می‌شود. دوستان و خانواده آن شخص را که علناً از آنها دوری می کند انکار می کنند. آن شخص از تمام دارایی و حتی لباس بیرونی خود خلع شد. سرانجام، او مجبور شد در برابر همه ناظران در صفی شرم آور رژه برود که ابزار اعدامش را حمل می کرد. چه راه وحشتناک، شرم آور و دردناکی برای مردن. عیسی با اشاره به «چوب شکنجه» یا «صلیب او» به ما می‌گوید که اگر به خاطر نام او حاضر نباشیم از شرمساری رنج ببریم، پس شایسته نام او نیستیم.

مخالفان شرم و سرزنش و شایعات دروغ را بر شما انباشته خواهند کرد. باید همه چیز را طوری بپذیری که انگار اصلاً برایت مهم نیست. آیا به زباله های دیروزی که برای جمع آوری در کنار جاده رها کردید اهمیت می دهید؟ شما باید کمتر به تهمت دیگران اهمیت دهید. در واقع، شما با شادی منتظر جایزه ای هستید که پدرمان برای ما در نظر گرفته است. خداوند به ما گفته است:

«بنابراین، از آنجایی که ابر شاهدان زیادی آن را احاطه کرده‌ایم، بیایید هر سنگینی و گناهی را که به شدت چسبیده است کنار بگذاریم، و با استقامت در مسابقه‌ای که پیش روی ما قرار گرفته است بدویم و به عیسی بنیان‌گذار بنگریم. و کامل کننده ایمان ما که به خاطر شادی پیش روی او صلیب را تحمل کرد، تحقیر شرم، و در سمت راست عرش خدا نشسته است. او را در نظر بگیرید که در برابر گناهکاران چنین خصومتی را با خود تحمل کرد تا خسته و ناامید نشوید.» (عبرانیان 12:1-3 ESV)

اگر شما یک PIMO هستید، لطفاً بدانید که من به شما نمی گویم چه کاری باید انجام دهید. من سخنان پروردگارمان را به اشتراک می گذارم، اما تصمیم با شماست، زیرا باید با عواقب آن زندگی کنید. همه چیز به آنچه شما می خواهید خلاصه می شود. اگر به دنبال تأیید رهبر ما، مسیح عیسی هستید، باید بر اساس عشق تصمیم بگیرید. عشق شما به خدا اولین عشق شماست، اما در هم تنیده با آن، عشق شما به خانواده و دوستانتان است. چه اقدامی به بهترین وجه برای آنها مفید است؟

برخی تصمیم گرفته اند با خانواده و دوستان خود صحبت کنند تا در مورد چیزهایی که یاد گرفته اند صحبت کنند، به این امید که آنها را در مورد حقیقت متقاعد کنند. این به ناچار منجر به تماس بزرگان با شما با اتهام ارتداد می شود.

برخی دیگر تصمیم گرفته اند نامه ای برای انصراف از عضویت خود در سازمان بنویسند. اگر این کار را انجام می‌دهید، ممکن است بخواهید ابتدا نامه‌ها یا ایمیل‌هایی را برای همه اقوام و دوستانتان ارسال کنید و تصمیم خود را با جزئیات توضیح دهید تا آخرین فرصت برای دسترسی به آنها قبل از کوبیدن درب فولادی اجتناب داشته باشید.

برخی دیگر تصمیم می‌گیرند که اصلاً نامه ننویسند، و از ملاقات با بزرگان امتناع می‌ورزند، و هر یک از این اقدامات را به‌عنوان تصدیق این موضوع می‌دانند که آن مردان هنوز هم بر آنها اقتدار دارند، که نمی‌کنند.

برخی دیگر به امید حفظ روابط خانوادگی، بازی انتظار و محو شدن آهسته را انتخاب می کنند.

شما حقایق را پیش روی خود دارید و وضعیت خود را می دانید. جهت از کتاب مقدس روشن است، اما این به هرکس بستگی دارد که آن را به بهترین نحو که مناسب موقعیت خود است، اجرا کند، و مانند همیشه توسط اصل مهم عشق به خدا و همنوعان خود، به ویژه کسانی که به عنوان فرزند خوانده شده اند، هدایت شود. از خدا با ایمانشان به عیسی مسیح. (غلاطیان 3:26).

امیدوارم این ویدیو مفید بوده باشد. لطفاً بدانید که جامعه رو به رشدی از مسیحیان وفادار وجود دارد که از طریق همان امتحانات و مصیبت‌هایی که شما با آن روبرو هستید روبرو می‌شوند، اما آنها نیز معنی بودن در مسیح را به عنوان تنها وسیله آشتی با یهوه خدا می‌دانند.

خوشا به حال شما وقتی که مردم به خاطر من به شما توهین می کنند، شما را آزار می دهند، و به دروغ به شما هر نوع بدی می گویند. شاد باشید و خوشحال باشید، زیرا پاداش شما در بهشت ​​زیاد است. زیرا به همین ترتیب پیامبران پیش از شما را مورد آزار و اذیت قرار دادند. (متی 5:11-12 BSB)

اگر دوست دارید به صورت آنلاین به ما بپیوندید، به یاد داشته باشید که برنامه جلسات ما در این لینک [https://beroeans.net/events/] موجود است که در توضیحات این ویدیو نیز قرار خواهم داد. جلسات ما مطالعات ساده کتاب مقدس است که در آن از کتاب مقدس می خوانیم، سپس همه را به اظهار نظر آزادانه دعوت می کنیم.

از همه شما برای حمایت شما متشکرم

 

 

 

 

 

 

 

Meleti Vivlon

مقالات Meleti Vivlon.
    78
    0
    لطفا نظرات خود را دوست دارم ، لطفاً نظر دهید.x