بنابراین این اولین مورد از یک سری ویدیو خواهد بود که در مورد متون اثباتی بحث می کند که تثلیث ها در تلاش برای اثبات نظریه خود به آنها اشاره می کنند.

بیایید با تعیین چند قانون اساسی شروع کنیم. اولین و مهمترین قاعده ای است که متون مقدس مبهم را پوشش می دهد.

تعريف «ابهام» اين است: «كيفيت گشودن به بيش از يك تفسير; عدم دقت.”

اگر معنای آیه ای از کتاب مقدس روشن نباشد، اگر بتوان آن را به طور معقول به بیش از یک راه فهمید، آنگاه نمی تواند به تنهایی دلیلی باشد. بگذارید مثالی برای شما بزنم: آیا یوحنا 10:30 تثلیث را ثابت می کند؟ نوشته شده است: "من و پدر یکی هستیم."

یک تثلیثی می تواند استدلال کند که این ثابت می کند که عیسی و یَهُوَه هم خدا هستند. یک غیر تثلیثی می تواند استدلال کند که به یگانگی در هدف اشاره دارد. چگونه ابهام را برطرف می کنید؟ شما نمی توانید بدون رفتن به خارج از این آیه به بخش های دیگر کتاب مقدس. در تجربه من، اگر کسی از ابهام بودن معنای یک آیه امتناع کند، بحث بیشتر اتلاف وقت است.

برای رفع ابهام این آیه، به دنبال آیات دیگری می گردیم که در آن عبارت مشابهی به کار رفته است. به عنوان مثال، «من دیگر در دنیا نخواهم ماند، اما آنها هنوز در دنیا هستند و من به سوی شما می آیم. پدر مقدس، به قدرت نام خود، نامی که به من دادی، از آنها محافظت کن تا مانند ما یکی شوند.» (یوحنا 17:11 NIV)

اگر یوحنا 10:30 ثابت کند که پسر و پدر هر دو خدا هستند با اشتراک در طبیعت یکسان، یوحنا 17:11 ثابت می کند که شاگردان نیز خدا هستند. آنها در ذات خدا سهیم هستند. البته این مزخرف است. حال ممکن است شخصی بگوید که آن دو آیه در مورد چیزهای مختلف صحبت می کنند. باشه ثابت کن نکته این است که حتی اگر درست باشد، شما نمی توانید آن را از روی آن آیات اثبات کنید، بنابراین آنها نمی توانند به تنهایی دلیلی باشند. در بهترین حالت، می توان از آنها برای حمایت از حقیقتی استفاده کرد که در جاهای دیگر تأیید شده است.

تثلیث گرایان در تلاش برای وادار ساختن ما به این باور که این دو شخص یک موجود هستند، سعی می کنند ما را وادار کنند که توحید را به عنوان تنها نوع عبادت پذیرفته شده برای مسیحیان بپذیریم. این یک تله است. این چنین است: "اوه، شما معتقدید عیسی یک خدا است، اما نه خدا. این شرک است. پرستش خدایان متعدد مانند مشرکان انجام می شود. مسیحیان واقعی یکتاپرست هستند. ما فقط یک خدا را می پرستیم.

همانطور که تثلیث ها آن را تعریف می کنند، "توحید" یک "اصطلاح بارگذاری شده" است. آن‌ها از آن مانند یک «کلیشه پایان‌دهنده فکر» استفاده می‌کنند که تنها هدف آن رد هر استدلالی است که بر خلاف باور آنها باشد. چیزی که آنها متوجه نمی شوند این است که توحید، آن گونه که آنها آن را تعریف می کنند، در کتاب مقدس آموزش داده نشده است. وقتی یک تثلیثی می گوید فقط یک خدای واقعی وجود دارد، منظور او این است که هر خدای دیگری باید نادرست باشد. اما این باور با حقایق آشکار شده در کتاب مقدس مطابقت ندارد. به عنوان مثال، متن این دعایی را که عیسی ارائه می کند در نظر بگیرید:

«عیسی این سخنان را گفت و چشمان خود را به آسمان بلند کرد و گفت: «ای پدر، ساعت فرا رسیده است. پسرت را جلال بده تا پسرت نیز تو را جلال دهد، چنانکه به او بر تمام جسم قدرت بخشیدی تا به هر کس که به او بخشیده ای، حیات جاودانی ببخشد. و این حیات جاودانی است تا تو را خدای یگانه حقیقی و عیسی مسیح را که فرستادی بشناسند.» (یوحنا 17:1-3 نسخه پادشاه جیمز)

در اینجا عیسی به وضوح به پدر، یهوه اشاره می کند و او را تنها خدای واقعی می خواند. خودش را شامل نمی شود. او نمی گوید که او و پدر تنها خدای واقعی هستند. با این حال، در یوحنا 1: 1، عیسی "خدا" نامیده می شود، و در یوحنا 1:18 "خدای یگانه"، و در اشعیا 9: 6 "خدای توانا" نامیده می شود. به آن، این واقعیت را اضافه کنید که می دانیم عیسی عادل و صادق است. بنابراین، هنگامی که او پدر، و نه خود را «یگانه خدای حقیقی» می‌خواند، نه به صدق خدا اشاره می‌کند و نه به عدالت او. آنچه پدر را به تنها خدای حقیقی تبدیل می‌کند، این واقعیت است که او بر همه خدایان دیگر است - به عبارت دیگر، قدرت و اقتدار نهایی در اختیار اوست. او سرچشمه همه قدرت ها، همه اقتدارها و منشأ همه چیز است. همه چیز، از جمله پسر، عیسی، تنها با اراده و اراده او به وجود آمد. اگر خدای قادر متعال مانند عیسی، خدایی را به دنیا آورد، به این معنی نیست که او تنها خدای واقعی نیست. کاملا مخالف. این واقعیت را تقویت می کند که او تنها خدای واقعی است. این حقیقتی است که پدر ما سعی دارد به ما، فرزندانش، منتقل کند. سؤال این است که آیا ما گوش می دهیم و می پذیریم یا جهنم خواهیم داشت که تفسیر خود را در مورد چگونگی پرستش خداوند تحمیل کنیم؟

به عنوان دانش‌آموزان کتاب مقدس، باید مراقب باشیم که تعریف را مقدم بر چیزی که قرار است تعریف کند قرار ندهیم. این فقط نازک استتار شده است برون مرزی- تحمیل تعصب و پیش داوری های خود بر متن کتاب مقدس. در عوض، ما باید به کتاب مقدس نگاه کنیم و مشخص کنیم که چه چیزی را آشکار می کند. ما باید اجازه دهیم کتاب مقدس با ما صحبت کند. تنها در این صورت است که می توانیم به درستی برای یافتن اصطلاحات مناسب برای توصیف حقایقی که آشکار می شوند، مجهز شویم. و اگر هیچ اصطلاحی در زبان ما وجود نداشته باشد که به درستی واقعیت های آشکار شده توسط کتاب مقدس را توصیف کند، پس باید موارد جدیدی را اختراع کنیم. برای مثال، هیچ اصطلاح مناسبی برای توصیف عشق به خدا وجود نداشت، بنابراین عیسی کلمه یونانی را که به ندرت برای عشق استفاده می‌شد، استفاده کرد. در حال دهن دره، و آن را تغییر شکل داد و از آن برای انتشار کلمه عشق خدا به جهان به خوبی استفاده کرد.

توحید، آن گونه که تثلیثان تعریف می کنند، حقیقت را در مورد خدا و پسرش آشکار نمی کند. این بدان معنا نیست که ما نمی توانیم از این اصطلاح استفاده کنیم. ما هنوز هم می‌توانیم از آن استفاده کنیم، تا زمانی که بر تعریف متفاوتی توافق داشته باشیم، تعریفی که با حقایق موجود در کتاب مقدس مطابقت داشته باشد. اگر توحید به این معناست که فقط یک خدای حقیقی به معنای یک منبع از همه چیز وجود دارد که تنها او قادر مطلق است; اما اجازه می دهد که خدایان دیگر، هم خوب و هم بد وجود داشته باشند، پس ما تعریفی داریم که با شواهد موجود در کتاب مقدس مطابقت دارد.

تثلیث گرایان دوست دارند متون مقدسی مانند اشعیا 44:24 را نقل کنند که به اعتقاد آنها ثابت می کند که یهوه و عیسی همان موجودات هستند.

«خداوند چنین می‌گوید، نجات‌دهنده تو، که تو را در رحم شکل داد: من خداوند هستم، خالق همه چیز، که آسمان‌ها را می‌گسترانم و به تنهایی زمین را می‌گسترانم.» (اشعیا 44:24 NIV)

عیسی نجات دهنده و نجات دهنده ماست. علاوه بر این، از او به عنوان خالق یاد می شود. کولسیان 1:16 در مورد عیسی می گوید: «همه چیز در او آفریده شد [و] همه چیز به واسطه او و برای او آفریده شد» و یوحنا 1:3 می گوید: «همه چیز به وسیله او آفریده شد. بدون او چیزی ساخته نشده است.»

با توجه به شواهد کتاب مقدس، آیا استدلال تثلیثی صحیح است؟ قبل از پرداختن به این سوال، لطفاً به خاطر داشته باشید که فقط به دو نفر اشاره می شود. اینجا خبری از روح القدس نیست. بنابراین، در بهترین حالت ما به دوگانگی نگاه می کنیم، نه یک تثلیث. کسی که به دنبال حقیقت است، همه حقایق را برملا می کند، زیرا تنها برنامه او رسیدن به حقیقت است، هر چه که باشد. لحظه ای که شخصی شواهدی را که حرف او را تایید نمی کند پنهان یا نادیده می گیرد، لحظه ای است که باید پرچم های قرمز را ببینیم.

اجازه دهید با اطمینان از اینکه آنچه در نسخه بین المللی جدید می خوانیم، ترجمه دقیق اشعیا 44:24 شروع کنیم. چرا کلمه "خداوند" با حروف بزرگ نوشته می شود؟ با حروف بزرگ نوشته می‌شود زیرا مترجم انتخابی را نه بر اساس بیان دقیق معنای اصلی - یکی از الزامات اصلی مترجم - بلکه بر اساس تعصب مذهبی خود انتخاب کرده است. در اینجا ترجمه دیگری از همین آیه وجود دارد که آنچه را در پشت سر خداوند بزرگ پنهان شده است آشکار می کند.

"اینطور می گوید یهوه، نجات دهنده تو و او که تو را از رحم شکل داد: «من هستم یهوهکه همه چیز را می سازد. کسی که به تنهایی آسمان ها را می گشاید; که زمین را به تنهایی می گستراند.» (اشعیا 44:24 کتاب مقدس انگلیسی جهانی)

«خداوند» یک عنوان است و به این ترتیب می‌توان برای افراد زیادی، حتی انسان‌ها، اطلاق کرد. بنابراین مبهم است. اما یهوه منحصر به فرد است. فقط یک یهوه وجود دارد. حتی پسر خدا، عیسی، خدای یگانه هرگز یهوه نامیده نمی شود.

یک نام منحصر به فرد است. عنوان نیست. قرار دادن LORD به جای نام الهی، YHWH یا یهوه، هویت کسی را که به آن اشاره می‌شود محو می‌کند. بنابراین، به شخص تثلیثی در پیشبرد برنامه خود کمک می کند. پولس برای رفع سردرگمی ناشی از استفاده از القاب به قرنتیان نوشت:

زیرا اگر چه در آسمان و چه در زمین، خدایان نامیده می شوند. همانطور که خدایان بسیارند و اربابان بسیارند. اما برای ما یک خدا وجود دارد، پدر، که همه چیز از اوست، و ما برای او هستیم. و خداوند یکتا، عیسی مسیح، که همه چیز بوسیله اوست و ما به واسطه او.» (اول قرنتیان 1:8، 5 ASV)

ببینید، عیسی "خداوند" نامیده می شود، اما در کتاب مقدس پیش از مسیحیت، یهوه نیز "خداوند" نامیده می شود. شایسته است که خدای متعال را خداوند خطاب کنیم، اما به سختی یک عنوان انحصاری است. حتی انسان ها هم از آن استفاده می کنند. بنابراین، با حذف منحصر به فرد بودن نام، یهوه، مترجم کتاب مقدس، که معمولاً یک تثلیثی است یا از حامیان تثلیثی خود برخوردار است، تمایز ذاتی متن را محو می کند. به جای ارجاع بسیار خاص به خدای متعال که به نام یهوه انجام می شود، عنوان نامشخصی داریم، خداوند. فکر نمی‌کنید اگر یَهُوَه می‌خواست نامش با عنوانی در کلام الهام‌شده‌اش جایگزین شود، این کار را می‌کرد؟

تثلیثی استدلال خواهد کرد که چون «خداوند» می‌گوید که زمین را به دست خود آفرید، و از آنجا که عیسی که خداوند نیز نامیده می‌شود، همه چیز را آفریده است، آنها باید همان موجود باشند.

به این می گویند هایپرلترالیسم. بهترین راه برای مقابله با افراط گرایی پیروی از نصیحتی است که در امثال 26:5 آمده یا آمده است.

«به احمق مطابق حماقتش جواب بده وگرنه در نظر خودش عاقل می شود.» (امثال 26:5 کتاب مقدس استاندارد مسیحی)

به عبارت دیگر، استدلال احمقانه را به نتیجه منطقی و پوچ خود ببرید. بیایید این کار را اکنون انجام دهیم:

همه اینها به نبوکدنصر پادشاه رسید. در پایان دوازده ماه او در کاخ سلطنتی بابل قدم می زد. پادشاه صحبت کرد و گفت: آیا این بابل بزرگ نیست که من ساخته ام برای خانه سلطنتی، به قدرت قدرت من و برای جلال عظمت من؟ (دانیال 4:28-30)

شما آن را دارید. پادشاه نبوکدنصر تمام شهر بابل را با تنهای کوچک خود ساخت. این چیزی است که او می گوید، پس همان کاری است که کرد. ابرلفظی!

البته همه ما می دانیم که منظور نبوکدنصر چیست. او خودش بابل را نساخت. احتمالاً حتی آن را طراحی نکرده است. معماران و صنعتگران ماهر آن را طراحی کردند و بر ساخت و ساز انجام شده توسط هزاران کارگر برده نظارت داشتند. اگر یک تثلیثی می تواند این مفهوم را بپذیرد که یک پادشاه انسانی می تواند در مورد ساختن چیزی با دستان خود صحبت کند در حالی که هرگز به اندازه چکش به دست نگرفته است، چرا از این ایده که خدا می تواند از کسی برای انجام کارهایش استفاده کند خفه می شود، و هنوز هم به درستی ادعا می کنید که این کار را خودش انجام داده است؟ دلیل اینکه او این منطق را نمی پذیرد این است که از دستور کار او حمایت نمی کند. به این معنا که برون مرزی. خواندن ایده های خود در متن

متن کتاب مقدس چه می گوید: «نام یهوه را ستایش کنند، زیرا او دستور دادو آفریده شدند.» (مزمور 148:5 کتاب مقدس انگلیسی جهانی)

اگر یَهُوَه در اشعیا 44:24 بگوید که او این کار را به تنهایی انجام داد، چه کسی را فرمان می‌داد؟ خودش؟ این مزخرف است. خداوند چنین می گوید: «به خود دستور دادم که بیافرینم و سپس فرمان خود را اطاعت کردم.» من اینطور فکر نمی کنم.

ما باید مایل باشیم که منظور خدا را بفهمیم، نه اینکه می خواهیم منظور او چیست. کلید درست در کتاب مقدس مسیحی است که ما همین الان خواندیم. کولسیان 1:16 می گوید که "همه چیز به واسطه او و برای او آفریده شده است". «از طریق او و برای او» اشاره به دو موجود یا شخص دارد. پدر، مانند نبوکدنصر، دستور داد که چیزها خلق شود. وسیله ای که به وسیله آن انجام شد، عیسی، پسر او بود. همه چیز به واسطه او ساخته شد. کلمه "از طریق" حامل این ایده ضمنی از وجود دو طرف و کانالی است که آنها را به یکدیگر متصل می کند. خداوند خالق در یک طرف و جهان هستی یعنی خلقت مادی در طرف دیگر قرار دارد و عیسی مجرای است که خلقت از طریق آن حاصل شده است.

چرا همچنین می گوید که همه چیز «برای او» یعنی برای عیسی خلق شده است. چرا یَهُوَه همه چیز را برای عیسی خلق کرد؟ جان نشان می دهد که خدا عشق است. (۱ یوحنا ۴:۸) این محبت یَهُوَه بود که او را برانگیخت تا همه چیز را برای پسر محبوبش، عیسی خلق کند. باز هم یک نفر از روی عشق کاری برای دیگری انجام می دهد. برای من، یکی از آثار موذیانه و مخرب دکترین تثلیث را لمس کرده ایم. این ماهیت واقعی عشق را پنهان می کند. عشق همه چیز است. خدا عشق است. شریعت موسی را می توان در دو قاعده خلاصه کرد. خدا را دوست بدارید و همنوعان خود را دوست بدارید. "تمام چیزی که نیاز داری عشق است" فقط یک متن آهنگ محبوب نیست. جوهر زندگی است. محبت والدین به فرزند، محبت خدا، پدر، به پسر یگانه خود است. از آن پس، محبت خدا به همه فرزندان او، اعم از فرشته و انسان گسترش می یابد. تبدیل پدر و پسر و روح‌القدس به یک موجود واحد، واقعاً درک ما از آن عشق را مخدوش می‌کند، کیفیتی که در مسیر زندگی از همه دیگران پیشی می‌گیرد. اگر به تثلیث اعتقاد داشته باشیم، تمام ابراز عشقی که پدر نسبت به پسر و پسر نسبت به پدر احساس می کند، به نوعی خودشیفتگی الهی - عشق به خود - تبدیل می شود. من اینطور فکر نمی کنم؟ و چرا پدر اگر یک شخص است به روح القدس ابراز محبت نمی کند و چرا روح القدس به پدر ابراز محبت نمی کند؟ باز هم اگر شخص باشد.

قسمت دیگری که تثلیث ما از آن «برای اثبات» اینکه عیسی خدای قادر مطلق است استفاده خواهد کرد این است:

خداوند می‌گوید: «شما شاهدان من هستید و بنده‌ای که من انتخاب کرده‌ام، تا مرا بشناسید و ایمان بیاورید و بفهمید که من هستم. پیش از من نه خدایی شکل گرفته بود و نه خدایی پس از من. من خداوند هستم و جز من نجات دهنده ای نیست. (اشعیا 43:10، 11 NIV)

دو عنصر از این آیه وجود دارد که تثلیث گرایان به عنوان اثبات نظریه خود به آن می چسبند. باز هم در اینجا خبری از روح القدس نیست، اما بیایید فعلاً از آن غافل شویم. این چگونه ثابت می کند که عیسی خداست؟ خوب این را در نظر بگیرید:

«زیرا برای ما فرزندی به دنیا آمد، پسری به ما داده شد و حکومت بر دوش او خواهد بود. و او را مشاور شگفت‌انگیز، خدای توانا، پدر جاودان، شاهزاده صلح نامیده خواهند شد.» (اشعیا 9:6 NIV)

بنابراین، اگر هیچ خدایی قبل و بعد از خداوند تشکیل نشده است، و اینجا در اشعیا ما عیسی را داریم که خدای توانا خوانده می‌شود، پس عیسی باید خدا باشد. اما صبر کنید، بیشتر وجود دارد:

«امروز در شهر داوود منجی برای شما متولد شد. او مسیح، خداوند است.» (لوقا 2:11 NIV)

شما آن را دارید. خداوند تنها ناجی است و عیسی "نجات دهنده" نامیده می شود. بنابراین آنها باید یکسان باشند. یعنی مریم خدای متعال را به دنیا آورد. یحزا!

البته متون مقدس زیادی وجود دارد که عیسی بدون ابهام پدرش را خدای متمایز از او می خواند.

«خدای من، خدای من، چرا مرا رها کردی؟» (متی 27:46 NIV)

آیا خدا خدا را ترک کرد؟ یک شخص تثلیثی ممکن است بگوید که عیسی در اینجا، شخص صحبت می کند، اما او خدا بودن به طبیعت او اشاره دارد. خوب، پس می‌توانیم این را به سادگی بازگویی کنیم: "طبیعت من، طبیعت من، چرا مرا ترک کردی؟"

«به جای آن نزد برادران من بروید و به آنها بگویید، من نزد پدر خود و پدر شما، نزد خدای خود و خدای شما بالا می روم.» (یوحنا 20:17 NIV).

آیا خدا برادر ماست؟ خدای من و خدای تو؟ اگر عیسی خدا باشد چگونه کار می کند؟ و باز اگر خداوند به ذات خود اشاره می کند، پس چه؟ «من به فطرت خود و تو عروج می کنم»؟

فیض و سلامتی از جانب خدای پدر ما و خداوند عیسی مسیح بر شما باد. (فیلیپیان 1:2 NIV)

در اینجا، پدر به وضوح به عنوان خدا و عیسی به عنوان خداوند ما شناخته می شود.

"اول، خدای خود را به واسطه عیسی مسیح برای همه شما شکر می کنم، زیرا ایمان شما در سراسر جهان گزارش شده است." (رومیان 1:8 NIV)

او نمی گوید: "من به واسطه عیسی مسیح از پدر سپاسگزارم." او می گوید: «خدا را به واسطه عیسی مسیح شکر می کنم.» اگر عیسی خداست، پس از طریق خدا خدا را شکر می کند. البته، اگر منظور او از خدا ماهیت الهی شخص عیسی است، پس می‌توانیم این را به این صورت بازگویی کنیم: «من از ذات الهی خود به واسطه عیسی مسیح سپاسگزارم…»

میتونستم ادامه بدم ده‌ها آیات دیگر مانند اینها وجود دارد: آیاتی که به وضوح و بدون ابهام خدا را متمایز از عیسی می‌دانند، اما اوه نه... ما همه این آیات را نادیده می‌گیریم زیرا تفسیر ما بیشتر از آن چیزی است که به وضوح بیان شده است. پس به تعبیر تثلیثین بازگردیم.

با بازگشت به کتاب مقدّس کلیدی، اشعیا 43:10، 11، بیایید به آن نگاه کنیم و به خاطر بسپاریم که خداوند با حروف بزرگ برای پنهان کردن نام خدا از خواننده استفاده می‌شود، بنابراین ما از کتاب می‌خوانیم. نسخه استاندارد تحت اللفظی از کتاب مقدس.

«شما شاهدان من هستید، اعلامیه خداوند، و بنده من که او را برگزیده‌ام، تا مرا بشناسید و به من اعتبار دهید و بفهمید که من او هستم، پیش از من خدایی شکل نگرفت، و پس از آن من وجود ندارد. من یهوه هستم و جز من نجات دهنده ای نیست.» (اشعیا 43:10، 11 LSV)

آها! می بینید. یهوه تنها خداست. یَهُوَه آفریده نشد، زیرا هیچ خدایی قبل از او شکل نگرفت. و سرانجام، یهوه تنها نجات دهنده است. بنابراین، از آنجا که عیسی در اشعیا 9: 6 خدای توانا نامیده می شود و در لوقا 2:10 نیز ناجی خوانده می شود، عیسی نیز باید خدا باشد.

این نمونه دیگری از ابرلفظ گرایی خودخواهانه تثلیثی است. بسیار خوب، بنابراین ما همان قانون قبلی را اعمال خواهیم کرد. امثال 26:5 به ما می‌گوید که منطق آنها را به نهایت منطقی خود برسانیم.

اشعیا 43:10 می‌گوید که هیچ خدای دیگری قبل از یَهُوَه یا بعد از او تشکیل نشده است. با این حال، کتاب مقدس شیطان را شیطان، «خدای این جهان» می نامد (دوم قرنتیان 2:4 NLT). علاوه بر این، خدایان بسیاری در آن زمان وجود داشتند که اسرائیلی ها در پرستش آنها گناهکار بودند، برای مثال بعل. چگونه تثلیث ها تضاد را دور می زنند؟ آنها می گویند که اشعیا 4:43 فقط به خدای واقعی اشاره دارد. همه خدایان دیگر کاذب هستند و بنابراین مستثنی شده اند. متاسفم، اما اگر می خواهید بیش از حد واقعی باشید، باید تا آخر راه بروید. شما نمی توانید برخی از اوقات بیش از حد تحت اللفظی و برخی اوقات مشروط باشید. لحظه ای که می گویید آیه دقیقاً به معنای آن چیزی نیست که می گوید، در را برای تفسیر باز می کنید. یا خدایی وجود ندارد - خدایان دیگری وجود ندارد - یا خدایان وجود دارند، و یهوه به معنای نسبی یا مشروط صحبت می کند.

از خود بپرسید، چه چیزی در کتاب مقدس یک خدا را به خدای دروغین تبدیل می کند؟ آیا او قدرت خدا را ندارد؟ نه، این مناسب نیست زیرا شیطان قدرت خداگونه دارد. ببینید با ایوب چه کرد:

«در حالی که او هنوز صحبت می کرد، رسول دیگری آمد و گفت: «آتش خدا از آسمان نازل شد و گوسفندان و بندگان را سوزاند و من تنها کسی هستم که نجات یافتم تا به شما بگویم!» (ایوب 1: 16 NIV)

چه چیزی شیطان را به خدای دروغین تبدیل می کند؟ آیا قدرت خدایی دارد اما قدرت مطلق ندارد؟ آیا فقط داشتن قدرت کمتر از یهوه، خدای قادر، شما را به خدای دروغین تبدیل می کند؟ کتاب مقدس کجا چنین می گوید، یا شما دوباره برای حمایت از تفسیر خود به نتیجه گیری می پردازید، همکار تثلیثی من؟ خوب، مورد فرشته نور که شیطان شد را در نظر بگیرید. او در اثر گناه قدرت خاصی به دست نیاورد. این معنی ندارد. او باید در تمام مدت آنها را در اختیار داشته باشد. با این حال او خوب و صالح بود تا زمانی که شر در او یافت شد. بنابراین بدیهی است که داشتن قدرت هایی کمتر از قدرت قادر متعال خداوند، انسان را به خدای دروغین تبدیل نمی کند.

آیا قبول دارید که چیزی که یک موجود قدرتمند را به خدای دروغین تبدیل می کند این است که در مقابل یَهُوَه قرار می گیرد؟ اگر فرشته ای که شیطان شد گناه نکرده بود، آنگاه تمام قدرتی را که اکنون دارد به عنوان شیطان که قدرت او را خدای این جهان می کند، ادامه می داد، اما او خدای دروغین نبود، زیرا او نداشت. در مخالفت با یهوه ایستاد. او یکی از خادمان یَهُوَه بود.

پس اگر موجود قدرتمندی باشد که در مقابل خدا قرار نگیرد، آیا او هم خدا نخواهد بود؟ فقط خدای واقعی نیست پس یَهُوَه خدای حقیقی به چه معناست. برویم پیش خدای عادل و از او بخواهیم. عیسی خدا به ما می گوید:

«اکنون این حیات جاودانی است که تو را، تنها خدای حقیقی، و عیسی مسیح را که فرستادی بشناسند.» (یوحنا 17:3 NIV).

چگونه عیسی، خدای قدرتمند و عادل، می‌تواند یَهُوَه را تنها خدای حقیقی بخواند؟ از چه لحاظ می‌توانیم کاری کنیم که کار کند؟ خوب، عیسی قدرت خود را از کجا می آورد؟ او اقتدار خود را از کجا می آورد؟ او دانش خود را از کجا می آورد؟ پسر آن را از پدر می گیرد. پدر، یَهُوَه، قدرت، اقتدار، و دانش خود را از پسر، از کسی نمی‌گیرد. پس فقط پدر را می توان تنها خدای حقیقی نامید و این همان چیزی است که عیسی پسر او را می خواند.

کلید درک این قطعه اشعیا 43:10، 11 در آخرین آیه نهفته است.

«من، حتی من، یهوه هستم، و جز من نجات‌دهنده‌ای نیست.» (اشعیا 43:11 NIV)

باز هم، تثلیث ما خواهد گفت که عیسی باید خدا باشد، زیرا یَهُوَه می‌گوید که غیر از او نجات‌دهنده دیگری وجود ندارد. ابرلفظی! می دانید، بیایید آن را با جستجو در جای دیگری از کتاب مقدس آزمایش کنیم، تا یک بار تحقیق تفسیری را تمرین کنیم و اجازه دهیم کتاب مقدس به جای گوش دادن به تفاسیر مردان، پاسخ ها را ارائه دهد. منظورم این نیست که ما به عنوان شاهدان یهوه این کار را انجام دادیم؟ به تعابیر مردان گوش دهید؟ و ببینید که این ما را به کجا رساند!

«وقتی بنی‌اسرائیل نزد یَهُوَه فریاد زدند، یَهُوَه برای بنی‌اسرائیل نجات‌دهنده‌ای برانگیخت که آنها را نجات داد، حتی اُتنئیل پسر کناز، برادر کوچکتر کالیب.» (داوران 3:9 وب)

بنابراین، یَهُوَه که می‌گوید غیر از او منجی وجود ندارد، منجی را در شخص اتنییل، قاضی اسرائیل، در اسرائیل برانگیخت. نحمیا نبی با اشاره به آن زمان در اسرائیل چنین گفت:

«بنابراین آنها را به دست دشمنانشان سپردی که آنها را رنجاند. و در زمان رنجشان به سوی تو فریاد زدند و تو آنها را از بهشت ​​شنیدی و برحسب رحمت عظیم خود نجات دهندگانی به آنها عطا کردی که آنها را از دست دشمنانشان نجات دادند.» (نحمیا 9:27 ESV)

اگر بارها و بارها یَهُوَه تنها کسی که به شما منجی می دهد، کاملاً دقیق است که بگویید تنها ناجی شما یهوه است، حتی اگر این نجات به شکل یک رهبر انسانی باشد. یَهُوَه قضات بسیاری را فرستاد تا اسرائیل را نجات دهند، و سرانجام، قاضی کل زمین، عیسی، را فرستاد تا اسرائیل را برای همیشه نجات دهد—بقیه ما را هم ذکر نکنیم.

زیرا خدا جهان را چنان محبت کرد که پسر یگانه خود را داد تا هر که به او ایمان آورد هلاک نگردد، بلکه حیات جاودانی داشته باشد. (یوحنا 3:16 KJV)

اگر یَهُوَه پسرش، عیسی را نفرستاده بود، آیا ما نجات می یافتیم؟ نه. عیسی ابزار نجات ما و واسطه بین ما و خدا بود، اما در نهایت، این خدا، یهوه بود که ما را نجات داد.

«و هر که نام خداوند را بخواند نجات خواهد یافت.» (اعمال رسولان 2:21 BSB)

"رستگاری در هیچ کس دیگری وجود ندارد، زیرا هیچ نام دیگری در زیر آسمان به مردم داده نشده است که باید به وسیله آن نجات پیدا کنیم." (اعمال رسولان 4:12 BSB)

دوست تثلیثی ما خواهد گفت: «فقط یک دقیقه صبر کن». آخرین آیاتی که شما نقل کردید تثلیث را ثابت می کند، زیرا اعمال رسولان 2:21 از یوئل 2:32 نقل می کند که می گوید: "هر که نام یهوه را بخواند، نجات خواهد یافت." (یوئیل 2:32 وب)

او استدلال خواهد کرد که هم در اعمال رسولان 2:21 و هم در اعمال رسولان 4:12، کتاب مقدس به وضوح به عیسی اشاره می کند.

خوب، این درست است.

او همچنین استدلال خواهد کرد که جوئل به وضوح به یهوه اشاره می کند.

باز هم بله، او هست.

با این استدلال، تثلیث ما به این نتیجه خواهد رسید که یَهُوَه و عیسی، در حالی که دو شخص متمایز هستند، هر دو باید یک موجود باشند—هر دو باید خدا باشند.

وای نلی! نه خیلی سریع. این یک جهش بزرگ منطقی است. دوباره، اجازه دهید کتاب مقدس همه چیز را برای ما روشن کند.

«من دیگر در دنیا نخواهم ماند، اما آنها هنوز در دنیا هستند و من نزد شما می‌آیم. پدر مقدس، به قدرت نام خود از آنها محافظت کن، اسمی که به من دادیتا آنها یکی شوند همانطور که ما یکی هستیم. در مدتی که با آنها بودم، از آنها محافظت کردم و از آنها محافظت کردم با اون اسمی که به من دادی. هیچ کس از دست نرفته است مگر کسی که محکوم به هلاکت است تا کتاب مقدس محقق شود.» (یوحنا 17:11، 12 NIV)

این روشن می سازد که یَهُوَه نام خود را به عیسی داده است. که قدرت نام او به پسرش داده شده است. بنابراین، وقتی در یوئل می خوانیم که "هر که نام یهوه را بخواند نجات خواهد یافت" و سپس در اعمال رسولان 2:21 می خوانیم که "هر که نام خداوند [عیسی] را بخواند نجات خواهد یافت"، نمی بینیم که ناهماهنگی لازم نیست باور کنیم که آنها یک موجود هستند، فقط قدرت و اقتدار نام یهوه به پسرش داده شده است. همانطور که یوحنا 17:11، 12 می‌گوید، «به‌واسطه قدرت نام یهوه که به عیسی داد، محافظت می‌شویم، تا ما، شاگردان عیسی، به همان صورتی که یهوه و عیسی یکی هستند، یکی باشیم. ما نه در طبیعت با یکدیگر یکی می شویم و نه با خدا. ما هندو نیستیم و معتقدیم هدف نهایی این است که با آتمان خود یکی شویم، که به معنای یکی بودن با خدا در ذات اوست.

اگر خدا می خواست ما باور کنیم که او یک تثلیث است، او راهی برای انتقال آن به ما پیدا می کرد. رمزگشایی از کلام او و آشکار ساختن حقایق پنهان را به عهده علمای خردمند و روشنفکر نمی گذاشت. اگر خودمان نمی‌توانستیم آن را بفهمیم، پس خدا ما را طوری قرار می‌دهد که به مردان اعتماد کنیم، چیزی که ما را از آن برحذر می‌دارد.

در آن هنگام عیسی گفت: «ای پدر، ای پروردگار آسمان و زمین، تو را می ستایم، که این چیزها را از خردمندان و خردمندان پنهان داشتی و به نوزادان آشکار کردی. (متی 11:25 NASB)

روح فرزندان کوچک خدا را به حقیقت هدایت می کند. این عاقل و روشنفکر نیست که راهنمای ما به سوی حقیقت است. این سخنان عبرانیان را در نظر بگیرید. چه چیزی را تشخیص می دهید؟

با ایمان می فهمیم که جهان به فرمان خدا شکل گرفته است، به طوری که آنچه دیده می شود از آنچه قابل مشاهده است ساخته نشده است. (عبرانیان 11:3 NIV)

در گذشته خداوند بارها و بارها و به طرق مختلف از طریق پیامبران با اجداد ما صحبت کرد، اما در این روزهای آخر به وسیله پسرش که او را وارث همه چیز قرار داد و به وسیله او جهان را نیز آفرید، با ما صحبت کرده است. پسر درخشش جلال خدا و مظهر دقیق وجود اوست که همه چیز را با کلام قدرتمند خود حفظ می کند. پس از آنكه تطهير گناهان را فراهم كرد، در سمت راست آن حضرت در بهشت ​​نشست. پس به همان اندازه که نامی که به ارث برده است بر فرشتگان برتری دارد. (عبرانیان 1:1-4 NIV)

اگر جهان به فرمان خدا شکل گرفته است، خداوند به چه کسی دستور می دهد؟ خودش یا شخص دیگری؟ اگر خدا پسر خود را تعیین کرده است، پسر او چگونه می تواند خدا باشد؟ اگر خدا پسر خود را برای وارث همه چیز تعیین کرد، از چه کسی ارث می برد؟ آیا خدا از خدا ارث می برد؟ اگر پسر خداست، پس خدا جهان را از طریق خدا ساخته است. فرقی میکنه؟ آیا می توانم نماینده دقیق خودم باشم؟ این مزخرف است. اگر عیسی خداست، پس خدا درخشش جلال خداست و خدا نمایانگر دقیق وجود خداست. باز هم یک جمله مزخرف.

چگونه خداوند می تواند برتر از فرشتگان باشد؟ چگونه خداوند می تواند نامی برتر از نام آنها به ارث ببرد؟ خداوند این نام را از چه کسی به ارث می برد؟

دوست تثلیثی ما خواهد گفت: "نه، نه، نه." شما آن را دریافت نمی کنید. عیسی تنها شخص دوم تثلیث است و به این ترتیب او متمایز است و می تواند ارث ببرد.

بله، اما در اینجا به دو شخص خدا و پسر اشاره دارد. این به پدر و پسر اشاره نمی کند، انگار که آنها دو شخص در یک موجود هستند. اگر تثلیث سه شخص در یک موجود باشد و آن یک موجود خدا باشد، در این مورد اگر خدا را یک نفر جدا از عیسی بدانیم غیر منطقی و اشتباه است.

متاسفم، دوست تثلیث من، اما شما نمی توانید آن را به هر دو صورت داشته باشید. اگر قرار است زمانی که با دستور کار شما مطابقت دارد فرالفظی باشید، زمانی که اینطور نیست باید فرالفظی باشید.

دو آیه دیگر در عنوان ما ذکر شده است که تثلیث ها از آنها به عنوان متن اثبات استفاده می کنند. اینها هستند:

«خداوند چنین می‌گوید، نجات دهنده تو، که تو را در رحم شکل داد: من خداوند هستم، آفریدگار همه چیز، که آسمان‌ها را گسترانده و زمین را به تنهایی می‌گسترانم...» (اشعیا 44:24 NIV). )

«اشعیا این را گفت زیرا جلال عیسی را دید و درباره او سخن گفت.» (یوحنا 12:41 NIV)

یک تثلیثی نتیجه می گیرد که چون یوحنا به اشعیا اشاره می کند که در همان زمینه (اشعیا 44:24) به وضوح به یهوه اشاره می کند، پس باید منظورش این باشد که عیسی خداست. من این را توضیح نمی دهم زیرا اکنون ابزارهایی برای حل آن برای خودتان دارید. یه سر بزن

هنوز «متون اثباتی» تثلیثی بسیار زیادی وجود دارد که باید به آنها پرداخت. سعی خواهم کرد در چند ویدیوی بعدی این مجموعه با آنها مقابله کنم. در حال حاضر، می خواهم دوباره از همه کسانی که از این کانال حمایت می کنند تشکر کنم. کمک های مالی شما ما را ادامه می دهد. تا دفعه بعد.

 

Meleti Vivlon

مقالات Meleti Vivlon.
    13
    0
    لطفا نظرات خود را دوست دارم ، لطفاً نظر دهید.x