در آخرین ویدیوی خود در مورد تثلیث، نشان می‌دادم که بسیاری از متون اثباتی که تثلیث‌گرایان استفاده می‌کنند، اصلاً متون اثباتی نیستند، زیرا مبهم هستند. برای اینکه یک متن اثباتی برهان واقعی را تشکیل دهد، باید تنها یک معنی داشته باشد. برای مثال، اگر عیسی می‌گفت: «من خدای قادر مطلق هستم»، یک بیانیه روشن و بدون ابهام خواهیم داشت. این یک متن اثبات واقعی است که از دکترین تثلیث حمایت می کند، اما هیچ متنی مانند آن وجود ندارد. در عوض، ما کلمات خود عیسی را داریم که او می گوید:

"پدر، ساعت فرا رسیده است. پسرت را جلال بده تا پسرت نیز تو را جلال دهد، همانطور که به او بر تمام جسم اختیار دادی تا به هر کس که به او بخشیدی حیات جاودانی بدهد. و این حیات جاودانی است تا بدانند تو ای تنها خدای واقعیو عیسی مسیحی که شما فرستاده اید.» (یوحنا 17:1-3 نسخه جدید پادشاه جیمز)

در اینجا ما نشانه روشنی داریم که عیسی پدر را تنها خدای واقعی می نامد. او خود را تنها خدای واقعی نمی داند، نه اینجا و نه جای دیگر. چگونه تثلیث گرایان تلاش می کنند تا از فقدان کتاب مقدس روشن و بدون ابهام حمایت کنند؟ در غیاب چنین متونی که از دکترین تثلیث حمایت می کنند، آنها بر استدلال قیاسی اغلب مبتنی بر کتاب مقدس که می تواند بیش از یک معنی ممکن داشته باشد، تکیه می کنند. آنها این متون را به گونه‌ای تفسیر می‌کنند که از آموزه‌هایشان پشتیبانی می‌کند و در عین حال هر معنایی را که با اعتقاد آنها در تضاد است نادیده می‌گیرند. در آخرین ویدیو، من پیشنهاد کردم که یوحنا 10:30 دقیقاً یک آیه مبهم است. اینجاست که عیسی می گوید: من و پدر یکی هستیم.

منظور عیسی از گفتن اینکه او با پدر یکی است چیست؟ آیا منظور او همانگونه که تثلیث گرایان ادعا می کنند خدای متعال است، یا به صورت مجازی صحبت می کند، مانند داشتن یک فکر یا داشتن یک هدف. ببینید، شما نمی توانید بدون مراجعه به جای دیگری از کتاب مقدس برای رفع ابهام به این سؤال پاسخ دهید.

با این حال، در آن زمان، از ارائه آخرین ویدیوی خود قسمت 6، من حقیقت نجات عمیق و گسترده ای را که با آن عبارت ساده منتقل می شود ندیدم: "من و پدر یکی هستیم." من ندیدم که اگر تثلیث را بپذیرید، در واقع پیام مژده نجات را که عیسی با این عبارت ساده به ما می‌رساند، تضعیف می‌کنید: «من و پدر یکی هستیم».

آنچه عیسی با آن کلمات معرفی می کند تبدیل شدن به موضوع اصلی مسیحیت است که توسط او و سپس توسط نویسندگان کتاب مقدس تکرار می شود. تثلیث ها سعی می کنند تثلیث را در کانون توجه مسیحیت قرار دهند، اما اینطور نیست. آنها حتی ادعا می کنند که شما نمی توانید خود را مسیحی بنامید مگر اینکه تثلیث را بپذیرید. اگر چنین بود، آموزه تثلیث به وضوح در کتاب مقدس بیان می شد، اما اینطور نیست. پذیرش آموزه تثلیث به تمایل به پذیرش برخی تفاسیر بسیار پیچیده انسانی بستگی دارد که منجر به پیچاندن معنای متون مقدس می شود. آنچه به وضوح و بدون ابهام در کتب مقدس مسیحی بیان شده است، یگانگی عیسی و شاگردانش با یکدیگر و با پدر آسمانی خود که خداست است. جان این را بیان می کند:

«…همه آنها ممکن است یکی باشند، همانطور که تو ای پدر در من هستی و من در تو هستم. باشد که آنها نیز در ما باشند تا دنیا باور کند که تو مرا فرستادی.» (یوحنا 17:21)

نویسندگان کتاب مقدس بر نیاز یک مسیحی برای یکی شدن با خدا تمرکز می کنند. برای جهان به طور کلی چه معنایی دارد؟ برای دشمن اصلی خدا، شیطان شیطان، چه معنایی دارد؟ این خبر خوبی برای من و شما و برای کل جهان است، اما خبر بسیار بدی برای شیطان.

می بینید، من با آنچه تفکر تثلیثی واقعاً برای فرزندان خدا نشان می دهد، دست و پنجه نرم کرده ام. کسانی هستند که از ما می خواهند باور کنیم که کل این بحث در مورد ماهیت خدا - تثلیث، نه تثلیث - واقعاً آنقدرها انتقادی نیست. آنها این ویدیوها را ماهیت آکادمیک می بینند، اما در توسعه زندگی مسیحی واقعاً ارزشمند نیستند. چنین افرادی از شما می خواهند باور کنید که در یک جماعت می توانید افراد تثلیثی و غیرتثلیثی را شانه به شانه با هم ترکیب کنید و «همه چیز خوب است!» این واقعا مهم نیست. تنها چیزی که مهم است این است که همدیگر را دوست داشته باشیم.

با این حال، هیچ کلمه ای از خداوند ما عیسی برای حمایت از این ایده پیدا نمی کنم. در عوض، ما عیسی را می بینیم که رویکردی بسیار سیاه و سفید دارد تا یکی از شاگردان واقعی خود باشد. می‌گوید: «کسی که با من نیست بر ضد من است و هر که با من جمع نمی‌کند، پراکنده می‌شود». (متی 12:30 NKJV)

شما یا طرفدار من هستید یا مخالف من! زمین خنثی وجود ندارد! وقتی صحبت از مسیحیت به میان می آید، به نظر می رسد که هیچ سرزمین بی طرف و سوئیس وجود ندارد. اوه، و فقط ادعای اینکه با عیسی هستی باعث قطعیت نمی شود، زیرا خداوند در متی نیز می گوید:

«از پیامبران دروغین بپرهیزید که در لباس میش نزد شما می آیند، اما در باطن گرگ های درنده هستند. آنها را از ثمراتشان خواهید شناخت... نه هر که به من می گوید "خداوندا، خداوند" به ملکوت آسمان وارد خواهد شد، بلکه کسی که اراده پدر من در آسمان را انجام می دهد. در آن روز بسیاری به من خواهند گفت: "خداوندا، خداوندا، آیا به نام تو نبوّت نکرده ایم و به نام تو دیوها را بیرون نکرده ایم و به نام تو معجزات بسیاری نکرده ایم؟" و آنگاه به آنها اعلام خواهم کرد که هرگز شما را نشناختم. ای کسانی که بی قانونی می کنید، از من دور شوید!» (متی 7:15، 16، 21-23 NKJV)

اما سوال اینجاست: تا کجا قرار است این رویکرد سیاه و سفید، این دیدگاه خیر در مقابل بد را اتخاذ کنیم؟ آیا سخنان افراطی یوحنا در اینجا صدق می کند؟

«زیرا فریبکاران زیادی به دنیا رفته اند و از اعتراف به آمدن عیسی مسیح در جسم خودداری کرده اند. هر چنین فردی فریبکار و دجال است. مراقب خود باشید تا آنچه را که برای آن زحمت کشیده ایم از دست ندهید، بلکه پاداش کامل نصیب شما شود. هر کسی که بدون ماندگاری در تعلیم مسیح پیش برود، خدا را ندارد. هر که در تعلیم او باقی بماند، هم پدر دارد و هم پسر. اگر کسی نزد شما آمد اما این تعلیم را نیاورد، او را به خانه خود نپذیرید و حتی به او سلام نکنید. هر کس به چنین کسی سلام کند در بدی های او شریک است.» (دوم یوحنا 2-7 NKJV)

این چیزهای بسیار قوی است، اینطور نیست! محققان می گویند که یوحنا به جنبش گنوسی که در حال نفوذ به جماعت مسیحی بود، پرداخت. آیا تثلیث گرایان با تعلیم عیسی به عنوان یک خدا-انسان، مردن به عنوان یک انسان، و سپس حضور همزمان به عنوان خدا برای احیای خود، به عنوان نسخه مدرن گنوسی که یوحنا در این آیات آن را محکوم می کند، واجد شرایط هستند؟

اینها سؤالاتی است که من مدتی است با آنها دست و پنجه نرم می کنم، و سپس با عمیق تر شدن من به بحث در یوحنا 10:30، همه چیز بسیار واضح تر شد.

همه چیز از آنجا شروع شد که یک تثلیثی از استدلال من استثنا شد - اینکه یوحنا 10:30 مبهم است. این مرد یک شاهد سابق یهوه بود که تبدیل به تثلیث شد. من او را "دیوید" صدا خواهم کرد. دیوید مرا به انجام همان کاری متهم کرد که تثلیث گرایان را به آن متهم می کردم: عدم توجه به متن یک آیه. حالا، انصافاً، دیوید حق داشت. من زمینه فوری را در نظر نمی گرفتم. من استدلال خود را بر اساس عبارات دیگری که در جای دیگری از انجیل یوحنا یافت می شود، مانند این یکی استوار کردم:

«من دیگر در دنیا نخواهم بود، اما آنها در دنیا هستند و من به سوی تو می‌آیم. پدر مقدس، آنها را به نام خود، به نامی که به من دادی، حفظ کن، تا آنها نیز مانند ما یکی شوند.» (یوحنا 17:11 BSB)

داوود من را متهم به عزاداری کرد، زیرا من زمینه فوری را که او ادعا می کند ثابت می کند که عیسی خود را به عنوان خدای قادر مطلق نشان می دهد، در نظر نگرفته بودم.

به چالش کشیدن در این راه خوب است زیرا ما را وادار می کند تا برای آزمایش باورهایمان عمیق برویم. وقتی این کار را انجام می‌دهیم، اغلب با حقایقی پاداش می‌گیریم که ممکن است در غیر این صورت از دست داده باشیم. در اینجا قضیه همین است. توسعه این امر کمی طول می‌کشد، اما به شما اطمینان می‌دهم که واقعاً ارزش زمانی را که برای شنیدن صحبت‌های من سرمایه‌گذاری می‌کنید، خواهد داشت.

همان‌طور که گفتم، داوود مرا متهم کرد که به زمینه‌های فوری نگاه نمی‌کنم که ادعا می‌کند به وفور آشکار می‌کند که عیسی از خود به عنوان خدای قادر متعال یاد می‌کند. دیوید اشاره کرد آیه 33 که می‌فرماید: «یهودیان گفتند: «ما شما را برای هیچ کار نیک سنگسار نمی‌کنیم، بلکه برای کفرگویی، زیرا تو که مردی، خودت را خدا اعلام کن.»

اکثر انجیل ها آیه 33 را اینگونه ترجمه می کنند. «تو… خودت را خدا اعلام می‌کنی». توجه داشته باشید که «شما»، «خودتان» و «خدا» همگی با حروف بزرگ نوشته می‌شوند. از آنجایی که یونان باستان حروف کوچک و بزرگ نداشت، حروف بزرگ مقدمه مترجم است. مترجم اجازه می‌دهد تعصب عقیدتی خود را نشان دهد، زیرا تنها در صورتی این سه کلمه را با حروف بزرگ می‌نویسد که معتقد باشد یهودیان به یهوه، خدای متعال اشاره می‌کنند. مترجم بر اساس درک خود از کتاب مقدس تصمیم می گیرد، اما آیا این با دستور زبان یونانی اصلی توجیه می شود؟

به خاطر داشته باشید که هر کتاب مقدسی که امروزه مایل به استفاده از آن هستید در واقع یک کتاب مقدس نیست، بلکه یک ترجمه کتاب مقدس است. بسیاری از آنها نسخه نامیده می شوند. ما نسخه بین المللی جدید، نسخه استاندارد انگلیسی، نسخه کینگ جیمز جدید، نسخه استاندارد آمریکایی را داریم. حتی آنهایی که انجیل نامیده می شوند، مانند انجیل استاندارد جدید آمریکایی یا کتاب مقدس مطالعه برین، هنوز نسخه یا ترجمه هستند. آنها باید نسخه باشند زیرا باید متن را با سایر ترجمه های کتاب مقدس تغییر دهند در غیر این صورت قوانین حق چاپ را نقض می کنند.

بنابراین طبیعی است که برخی از تعصبات اعتقادی در متن رخنه کند، زیرا هر ترجمه بیانگر علاقه ای است که به چیزی دارد. با این حال، همانطور که به نسخه های بسیار بسیار زیادی از کتاب مقدس در دسترس ما در biblehub.com نگاه می کنیم، می بینیم که همه آنها آخرین قسمت یوحنا 10:33 را به طور نسبتاً ثابت ترجمه کرده اند، همانطور که کتاب مقدس مطالعه Berean آن را ترجمه می کند: "شما که مرد هستی، خودت را خدا اعلام کن.»

ممکن است بگویید، خوب با بسیاری از ترجمه‌های کتاب مقدس، که همگی موافق هستند، باید ترجمه دقیقی باشد. شما اینطور فکر می کنید، اینطور نیست؟ اما در این صورت یک واقعیت مهم را نادیده می گیرید. حدود 600 سال پیش، ویلیام تیندیل اولین ترجمه انگلیسی کتاب مقدس را که از نسخه های خطی اصلی یونانی ساخته شده بود، ارائه کرد. نسخه کینگ جیمز حدود 500 سال پیش، حدود 80 سال پس از ترجمه تیندیل، به وجود آمد. از آن زمان، ترجمه های زیادی از کتاب مقدس تولید شده است، اما تقریباً همه آنها، و مطمئناً آنهایی که امروزه محبوبیت بیشتری دارند، توسط مردانی ترجمه و منتشر شده اند که همگی به این شغل تلقین شده بودند که با دکترین تثلیث تلقین شده بودند. به عبارت دیگر، آنها اعتقادات خود را به کار ترجمه کلام خدا رساندند.

حالا مشکل اینجاست در یونان باستان، حرف نامعینی وجود ندارد. در یونانی "a" وجود ندارد. بنابراین، وقتی مترجمان نسخه استاندارد انگلیسی آیه 33 را ترجمه کردند، مجبور شدند حرف نامعین را وارد کنند:

یهودیان به او پاسخ دادند: «برای این کار نیست a کار خوبی است که ما تو را سنگسار می کنیم، اما برای کفر، چون تو هستی a مرد، خودت را خدا بساز.» (یوحنا 10:33 ESV)

آنچه یهودیان در واقع به زبان یونانی می‌گویند این است: «برای این کار نیست کار خوب که ما تو را سنگسار می کنیم، مگر به خاطر کفر، چون تو هستی مرد، خودتان را خوب"

مترجمان برای تطابق با دستور زبان انگلیسی مجبور بودند عبارت نامشخص را وارد کنند و بنابراین «کار خوب» به «کار خوب» و «مرد بودن» به «مرد بودن» تبدیل شد. پس چرا «خودت را خدا کن»، «خودت را خدا کن» نشدی؟

من اکنون قصد ندارم شما را با دستور زبان یونانی خسته کنم، زیرا راه دیگری وجود دارد که ثابت کند مترجمان در تفسیر این قطعه به جای «خودت را خدا کن» تعصب کرده اند. در واقع دو راه برای اثبات این موضوع وجود دارد. اولین مورد این است که تحقیقات دانشمندان محترم را در نظر بگیریم - ممکن است اضافه کنم دانشمندان تثلیثی.

تفسیر اجمالی انتقادی یانگ، ص. 62، توسط سه گانه محترم، دکتر رابرت یانگ، این را تأیید می کند: "خودت را خدا بساز."

یکی دیگر از محققین تثلیثی، CH Dodd می گوید: «خود را خدایی می کند». – تفسیر انجیل چهارم، ص. 205، انتشارات دانشگاه کمبریج، 1995 تجدید چاپ.

نیومن و نیدا تثلیث گرایان اذعان می کنند که «بنابراین، صرفاً بر اساس متن یونانی، می توان [یوحنا 10:33] «یک خدا» را همانطور که NEB انجام می دهد، به جای ترجمه خدا، به عنوان TEV و چندین ترجمه دیگر ترجمه کرد. انجام دادن. ممکن است بر اساس هر دو یونانی و زمینه، استدلال شود که یهودیان عیسی را به ادعای "خدا" بودن به جای "خدا" متهم می کردند. "- پ. 344، انجمن های متحد کتاب مقدس، 1980.

WE Vine بسیار مورد احترام (و بسیار سه گانه) رندر مناسب را در اینجا نشان می دهد:

«کلمه [theos] در مورد قضات منصوب الهی در اسرائیل به کار می رود، به عنوان نماینده خدا در اقتدار او، یوحنا 10:34» - ص. 491، فرهنگ توضیحی کلمات عهد جدید. بنابراین، در NEB آمده است: «ما شما را برای هیچ کار خیری سنگسار نمی کنیم، بلکه به خاطر کفر شما. تو، یک مرد صرف، ادعای خدایی می کنی.»

بنابراین حتی محققان مشهور تثلیثی موافقند که بر اساس دستور زبان یونانی می‌توان آن را به‌جای «خدا» به «خدا» ترجمه کرد. علاوه بر این، نقل قول انجمن‌های کتاب مقدس متحد می‌گوید: «کسی ممکن است بر اساس هر دو زبان یونانی استدلال کند. و زمینهیهودیان عیسی را متهم می‌کردند که ادعا می‌کند «خدا» است نه «خدا».

درست است. زمینه فوری ادعای دیوید را رد می کند. چطور؟

زیرا استدلالی که عیسی برای مقابله با اتهام نادرست کفرگویی به کار می‌برد، تنها با تفسیر «تو، یک انسان صرف، ادعای خدایی» دارد؟ بخوانیم:

«عیسی پاسخ داد: «آیا در شریعت شما نوشته نشده است که گفته‌ام شما خدایان هستید؟ اگر او آنها را خدایان نامید که کلام خدا به آنها رسید - و کتاب مقدس را نمی توان شکست - پس در مورد کسی که پدر او را تقدیس کرد و به جهان فرستاد چه می شود؟ پس چگونه می توانید مرا به کفرگویی متهم کنید که می گویم من پسر خدا هستم؟» (یوحنا 10:34-36)

عیسی تایید نمی کند که او خدای قادر مطلق است. قطعاً برای هر مردی کفرآمیز خواهد بود که ادعا کند خدای قادر مطلق است، مگر اینکه چیزی به صراحت در کتاب مقدس بیان شده باشد که به او این حق را بدهد. آیا عیسی ادعا می کند که خداوند قادر مطلق است؟ نه، او فقط اعتراف می کند که پسر خداست. و دفاعش؟ او احتمالاً از مزمور 82 نقل می کند که می گوید:

1خداوند در مجلس الهی ریاست می کند;
او قضاوت می کند در میان خدایان:

2"تا کی به ناحق قضاوت خواهید کرد؟
و نسبت به ستمکاران طرفداری می کند؟

3دفاع از آرمان ضعیفان و بی پدران؛
حقوق گرفتاران و مستضعفان را حفظ کنید.

4مستضعفان و نیازمندان را نجات دهید.
آنها را از دست بدکاران نجات ده.

5آنها نمی دانند و نمی فهمند;
آنها در تاریکی سرگردانند.
تمام پایه های زمین متزلزل شده است.

6من گفته بودم، 'شما خدایان هستید؛
همه شما پسران حق تعالی هستید
".

7اما مانند انسان های فانی خواهید مرد،
و مانند حاکمان سقوط خواهید کرد.»

8خدایا برخیز و زمین را داوری کن
زیرا همه امتها میراث تو هستند.
(مزمور 82: 1-8)

ارجاع عیسی به مزمور 82 معنی ندارد اگر او از خود در برابر اتهام ساختن خود به عنوان خدای قادر مطلق، یهوه دفاع می کند. مردانی که اینجا خدایان نامیده می شوند و فرزندان حق تعالی را خدای متعال نمی نامند، بلکه فقط خدایان صغیر نامیده می شوند.

یهوه میتونه هر کی رو که بخواد خدا کنه. به عنوان مثال، در خروج 7: 1 می خوانیم: «و خداوند به موسی گفت: ببین من تو را خدای فرعون قرار دادم و برادرت هارون نبی تو خواهد بود.» (نسخه کینگ جیمز)

مردی که می تواند رود نیل را به خون تبدیل کند، می تواند آتش و تگرگ را از بهشت ​​فرود بیاورد، که می تواند طاعون ملخ ها را بخواند و دریای سرخ را شکافته باشد، قطعاً قدرت یک خدا را نشان می دهد.

خدایان مورد اشاره در مزمور 82 مردانی بودند - فرمانروایی - که در اسرائیل بر دیگران داوری می کردند. قضاوت آنها ناعادلانه بود. آنها نسبت به بدکاران جانبداری نشان دادند. آنها از ضعیفان، کودکان بی پدر، رنجدیده و مظلوم دفاع نکردند. با این حال، خداوند در آیه 6 می گوید: «شما خدایان هستید. همه شما پسران حق تعالی هستید.»

اکنون به یاد بیاورید که یهودیان شریر عیسی را به چه چیزی متهم می کردند. به گفته خبرنگار تثلیث ما، دیوید، آنها عیسی را به کفرگویی متهم می کنند که خود را خدای قادر مطلق می خواند.

درباره اش لحظه ای فکر کن. اگر عیسی که نمی تواند دروغ بگوید و می کوشد مردم را با استدلال صحیح کتاب مقدس به خود جلب کند، واقعاً خدای متعال بود، آیا این اشاره منطقی بود؟ آیا اگر واقعاً او خدای متعال بود، آیا این حتی به منزله نمایش صادقانه و صریح موقعیت واقعی او خواهد بود؟

"هی مردم. مطمئناً، من خدای متعال هستم، و این اشکالی ندارد زیرا خدا از انسان ها به عنوان خدا یاد کرده است، اینطور نیست؟ خدای انسان، خدای متعال... همه ما اینجا خوب هستیم.»

بنابراین واقعاً، تنها بیانی صریح که عیسی بیان می‌کند این است که او پسر خداست، که توضیح می‌دهد که چرا او از مزمور 82: 6 برای دفاع از خود استفاده می‌کند، زیرا اگر حاکمان شریر خدایان و پسران برتر خوانده می‌شدند، چقدر بیشتر می‌توانستند عیسی به درستی ادعای این تعیین را داشت پسر خدا? بالاخره، آن مردان هیچ کار قدرتمندی انجام ندادند، اینطور نیست؟ آیا آنها بیماران را شفا دادند، بینایی را به نابینایان و شنوایی را به ناشنوایان بازگرداندند؟ آیا آنها مردگان را زنده کردند؟ عیسی، اگرچه مردی بود، اما همه اینها و بیشتر را انجام داد. پس اگر خدای متعال می توانست از آن فرمانروایان اسرائیل به عنوان خدایان و پسران حق تعالی یاد کند، هرچند آنها هیچ کار قدرتمندی انجام ندادند، یهودیان به چه حقی می توانستند عیسی را به دلیل ادعای پسر خدا بودن به کفر متهم کنند؟

می بینید که اگر با یک دستور کار اعتقادی مانند حمایت از آموزه نادرست کلیسای کاتولیک مبنی بر اینکه خدا تثلیث است، وارد بحث نشوید، درک کتاب مقدس چقدر آسان است؟

و این ما را به نقطه ای که در ابتدای این ویدیو سعی کردم بیان کنم برمی گرداند. آیا کل این بحث تثلیث/غیرترینیتی فقط یک بحث آکادمیک دیگر است که هیچ اهمیت واقعی ندارد؟ آیا نمی‌توانیم فقط با مخالفت موافقت کنیم و همه با هم کنار بیایند؟ نه، نمی توانیم.

اجماع بین تثلیث گرایان این است که این دکترین در مسیحیت مرکزی است. در واقع، اگر تثلیث را نپذیرید، واقعاً نمی توانید خود را مسیحی بنامید. بعدش چی شد؟ آیا شما یک دجال هستید که از پذیرش دکترین تثلیث امتناع می کنید؟

همه نمی توانند با آن موافق باشند. بسیاری از مسیحیان با ذهنیت عصر جدید وجود دارند که معتقدند تا زمانی که یکدیگر را دوست داشته باشیم، واقعاً مهم نیست که به چه چیزی اعتقاد داریم. اما این چگونه با سخنان عیسی مطابقت دارد که اگر با او نیستید با او مخالف هستید؟ او کاملاً مصمم بود که با او بودن به معنای پرستش روح و حقیقت است. و سپس، رفتار سخت یوحنا را با هرکسی که در تعلیم مسیح باقی نمی ماند، همانطور که در دوم یوحنا 2-7 دیدیم، خواهید داشت.

کلید درک اینکه چرا تثلیث برای نجات شما بسیار مخرب است با کلمات عیسی در یوحنا 10:30 شروع می شود، "من و پدر یکی هستیم."

اکنون در نظر بگیرید که این تفکر چقدر برای نجات مسیحیان اهمیت دارد و چگونه اعتقاد به تثلیث پیام پشت آن کلمات ساده را تضعیف می کند: «من و پدر یکی هستیم».

اجازه دهید با این شروع کنیم: نجات شما به فرزندخواندگی شما بستگی دارد.

یوحنا در مورد عیسی می نویسد: «اما به همه کسانی که او را پذیرفتند، به کسانی که به نام او ایمان آوردند، او حق داد که فرزندان خدا شوند، فرزندانی که نه از خون و نه از میل و اراده انسان متولد شوند، بلکه متولد شده از خدا.» (یوحنا 1:12، 13 CSB)

توجه داشته باشید که اعتقاد به نام عیسی به ما این حق را نمی دهد که فرزندان عیسی باشیم، بلکه فرزندان خدا باشیم. حال اگر عیسی همانگونه که تثلیثان ادعا می کنند خدای قادر مطلق است، پس ما فرزندان عیسی هستیم. عیسی پدر ما می شود. این باعث می شود که او نه تنها خدای پسر، بلکه خدای پدر، از اصطلاحات تثلیثی استفاده کند. اگر نجات ما به این بستگی دارد که ما فرزندان خدا شویم، همانطور که این آیه بیان می کند، و عیسی خداست، پس ما فرزندان عیسی می شویم. ما همچنین باید فرزندان روح القدس شویم زیرا روح القدس نیز خداست. ما در حال مشاهده این موضوع هستیم که چگونه اعتقاد به تثلیث این عنصر کلیدی نجات ما را به هم می زند.

در کتاب مقدس پدر و خدا اصطلاحات قابل تعویض هستند. در واقع، اصطلاح «خدای پدر» مکرراً در کتاب مقدس مسیحی آمده است. من در جستجویی که در Biblehub.com انجام دادم، 27 مورد از آن را شمردم. آیا می دانید "خدای پسر" چند بار ظاهر می شود؟ نه یکبار. نه یک اتفاق. در مورد تعداد دفعاتی که "خدای روح القدس" رخ می دهد، بیا... شوخی می کنی درست است؟

خوب و واضح است که خدا پدر است. و برای نجات، باید فرزندان خدا شویم. حال اگر خدا پدر است، پس عیسی پسر خداست، چیزی که خودش به آسانی به آن اعتراف می کند همانطور که در تحلیل خود از یوحنا فصل 10 دیدیم. اگر من و شما فرزند خوانده خدا هستیم و عیسی پسر خداست، او را، چه؟ برادر ما، درست است؟

و همینطور است. عبرانیان به ما می گوید:

اما ما عیسی را می‌بینیم که کمی پایین‌تر از فرشتگان ساخته شده بود، اکنون به دلیل اینکه متحمل مرگ شد، تاج جلال و افتخار بر سر نهاد تا به لطف خدا طعم مرگ را برای همه بچشد. در آوردن پسران بسیاری به جلال، برای خدا که همه چیز برای او و از طریق او وجود دارد، شایسته بود که خالق نجات آنها را از طریق رنج کامل کند. زیرا هم آن که تقدیس می کند و هم آنها که تقدیس می شوند از یک خانواده هستند. پس عیسی خجالت نمی کشد که آنها را برادر خطاب کند. (عبرانیان 2:9-11 BSB)

این مضحک و غیرقابل باور واهی است که ادعا کنم می توانم خود را برادر خدا یا تو بنامم. همچنین مضحک است که ادعا کنیم عیسی می تواند خدای قادر مطلق باشد و در عین حال از فرشتگان پایین تر باشد. چگونه تثلیث ها سعی می کنند از این مشکلات به ظاهر غیر قابل حل عبور کنند؟ من آنها را مجبور کرده ام که استدلال کنند که چون او خداست، می تواند هر کاری را که بخواهد انجام دهد. به عبارت دیگر، تثلیث حقیقت دارد، بنابراین خدا هر کاری را که من به او نیاز داشته باشم انجام می دهد، حتی اگر منطق خدادادی را به چالش بکشد، فقط برای اینکه این نظریه کاکائویی عمل کند.

آیا شروع به دیدن اینکه چگونه تثلیث نجات شما را تضعیف می کند؟ نجات شما به این بستگی دارد که یکی از فرزندان خدا شوید و عیسی را به عنوان برادر خود داشته باشید. بستگی به رابطه خانوادگی داره به یوحنا 10:30 برگردیم، عیسی، پسر خدا با خدای پدر یکی است. پس اگر ما نیز پسر و دختر خدا باشیم، نتیجه می‌شود که ما نیز باید با پدر یکی شویم. این نیز بخشی از نجات ماست. این دقیقاً همان چیزی است که عیسی در 17 به ما می‌آموزدth فصل جان.

من دیگر در دنیا نیستم، اما آنها در دنیا هستند و من به سوی شما می آیم. پدر مقدس، آنها را به نام خودت که به من بخشیده ای محافظت کن، تا مانند ما یکی شوند... من نه تنها برای آنها، بلکه برای کسانی که از طریق کلام آنها به من ایمان دارند نیز دعا می کنم. باشد که همه یکی باشند، همانطور که تو ای پدر در من هستی و من در تو هستم. باشد که آنها نیز در ما باشند تا جهان باور کند که تو مرا فرستادی. جلالی را که تو به من دادی به آنها دادم تا مانند ما یکی شوند. من در آنها هستم و شما در من هستید تا آنها کاملاً یکی شوند تا جهان بداند که شما مرا فرستاده اید و آنها را همانطور که مرا دوست داشته اید دوست داشته اید. پدر، من می‌خواهم کسانی که به من داده‌ای در جایی که هستم با من باشند تا جلال مرا ببینند که تو به من بخشیده‌ای زیرا قبل از بنای جهان مرا دوست داشتی. ای پدر عادل، دنیا تو را نشناخت. اما من تو را می شناسم و آنها می دانند که تو مرا فرستادی. من نام تو را به آنها رساندم و خواهم کرد تا محبتی که تو مرا دوست داشتی در آنها باشد و من در آنها باشم. (یوحنا 17:11، 20-26 CSB)

می بینی این چقدر ساده است؟ در اینجا چیزی توسط پروردگار ما بیان نشده است که ما نتوانیم به راحتی آن را درک کنیم. همه ما مفهوم رابطه پدر/فرزند را درک می کنیم. عیسی از اصطلاحات و سناریوهایی استفاده می کند که هر انسانی می تواند آن را درک کند. خدای پدر پسرش عیسی را دوست دارد. عیسی دوباره پدرش را دوست دارد. عیسی برادران خود را دوست دارد و ما عیسی را دوست داریم. ما همدیگر را دوست داریم. ما پدر را دوست داریم و پدر ما را دوست دارد. ما با یکدیگر، با عیسی و با پدرمان یکی می شویم. یک خانواده متحد هر فرد در خانواده متمایز و قابل تشخیص است و رابطه ما با هر یک چیزی است که می توانیم درک کنیم.

شیطان از این رابطه خانوادگی متنفر است. او را از خانواده خدا بیرون انداختند. در عدن، یَهُوَه از خانواده دیگری صحبت کرد، یک خانواده انسانی که از اولین زن شروع می‌شد و سرانجام شیطان شیطان را نابود می‌کرد.

«و بین تو و زن و بین نسل تو و فرزندان او دشمنی خواهم کرد. او سر شما را خرد خواهد کرد...» (پیدایش 3:15 NIV)

فرزندان خدا نسل آن زن هستند. شیطان از ابتدا در صدد از بین بردن آن نطفه، آن نسل زن بوده است. هر کاری که او می تواند انجام دهد تا ما را از ایجاد پیوند پدر/فرزندی مناسب با خدا و تبدیل شدن به فرزندخوانده خدا باز دارد، او انجام خواهد داد زیرا هنگامی که گردهمایی فرزندان خدا کامل شود، روزهای شیطان به شماره افتاده است. باور کردن فرزندان خدا به یک آموزه نادرست در مورد ماهیت خدا، آموزه‌ای که رابطه پدر/فرزند را کاملاً اشتباه می‌کند، یکی از راه‌های موفق‌تر شیطان برای انجام این امر است.

انسان ها به صورت خدا آفریده شده اند. من و شما می توانیم به راحتی درک کنیم که خدا یک فرد مجرد است. ما می توانیم با ایده یک پدر آسمانی ارتباط برقرار کنیم. اما خدایی که سه شخصیت متمایز دارد که فقط یکی از آنها شخصیت پدری است؟ چگونه ذهن خود را در اطراف آن قرار می دهید؟ چگونه با آن ارتباط دارید؟

ممکن است نام اسکیزوفرنی و اختلال چند شخصیتی را شنیده باشید. ما آن را نوعی بیماری روانی می دانیم. یک فرد تثلیثی از ما می‌خواهد که خدا را به این صورت ببینیم، شخصیت‌های متعدد. هر کدام متمایز و جدا از دو تای دیگر، با این حال هر یک موجودی یکسان است - هر یک خدا. وقتی به یک فرد تثلیثی می گویید: «اما این معنی ندارد. این فقط منطقی نیست.» آنها پاسخ می دهند: «ما باید با آنچه خدا در مورد ماهیت خود به ما می گوید پیش برویم. ما نمی توانیم ماهیت خدا را درک کنیم، بنابراین فقط باید آن را بپذیریم.»

موافقت کرد. ما باید آنچه را که خداوند در مورد ماهیت خود به ما می گوید بپذیریم. اما آنچه او به ما می گوید این نیست که او یک خدای سه گانه است، بلکه این است که او پدر قادر مطلق است که پسری به دنیا آورده است که خود خدای قادر مطلق نیست. او به ما می گوید که به پسرش گوش دهیم و از طریق پسر می توانیم به عنوان پدر شخصی خود به خدا نزدیک شویم. این همان چیزی است که او به طور واضح و مکرر در کتاب مقدس به ما می گوید. بسیاری از ماهیت خدا در حد توانایی ما برای درک است. ما می توانیم عشق پدر به فرزندانش را درک کنیم. و هنگامی که آن را درک کنیم، می توانیم معنای دعای عیسی را همانطور که شخصاً در مورد هر یک از ما صدق می کند درک کنیم:

باشد که همه یکی باشند، همانطور که تو ای پدر در من هستی و من در تو هستم. باشد که آنها نیز در ما باشند تا جهان باور کند که تو مرا فرستادی. جلالی را که تو به من دادی به آنها دادم تا مانند ما یکی شوند. من در آنها هستم و شما در من هستید تا آنها کاملاً یکی شوند تا جهان بداند که شما مرا فرستاده اید و آنها را همانطور که مرا دوست داشته اید دوست داشته اید. (یوحنا 17:21-23 CSB)

اندیشه تثلیثی قصد دارد این رابطه را مبهم کند و خدا را به عنوان یک راز بزرگ فراتر از درک ما ترسیم کند. دست خدا را کوتاه می کند با این دلالت که او واقعاً قادر نیست خود را به ما بشناساند. به راستی خالق همه چیز نمی تواند راهی برای توضیح خود برای من کوچک و شما کوچک پیدا کند؟

فکر کنم نه!

من از شما می پرسم: چه کسی از قطع رابطه با خدای پدر که پاداشی است که به فرزندان خدا داده می شود، در نهایت سود می برد؟ چه کسی با جلوگیری از رشد بذر زن پیدایش 3:15 که در نهایت سر مار را خرد می کند، سود می برد؟ فرشته نور کیست که وزرای عدالت خود را برای پراکنده کردن دروغ های خود به کار می گیرد؟

یقیناً هنگامی که عیسی از پدرش به خاطر پنهان کردن حقیقت از دست دانشمندان و فیلسوفان خردمند و روشنفکر تشکر کرد، نه خرد و نه هوش را محکوم کرد، بلکه شبه روشنفکرانی را که ادعا می‌کنند اسرار مخفی ذات خدا را پیش‌گویی کرده‌اند و اکنون می‌خواهند این اسرار را به اشتراک بگذارند. به اصطلاح حقایقی برای ما آشکار شده است. آنها از ما می خواهند که نه بر آنچه کتاب مقدس می گوید، بلکه بر تفسیر آنها تکیه کنیم.

آنها می گویند: "به ما اعتماد کنید." "ما دانش باطنی نهفته در کتاب مقدس را کشف کرده ایم."

این فقط یک شکل مدرن از گنوتیسم است.

من از سازمانی آمده‌ام که در آن گروهی از مردان ادعا می‌کردند که علم وحیانی خدا را دارند و از من انتظار داشتند که تفسیرهای آنها را باور کنم، فقط می‌توانم بگویم: «متاسفم. آنجا بوده است. انجام داد. تی شرت را خریدم.»

اگر برای درک کتاب مقدس باید به تفسیر شخصی برخی افراد تکیه کنید، در این صورت هیچ دفاعی در برابر خادمین عدالتی که شیطان در همه ادیان به کار گرفته است ندارید. من و شما، ما کتاب مقدس و ابزار تحقیق کتاب مقدس را به وفور داریم. هیچ دلیلی وجود ندارد که ما هرگز دوباره گمراه شویم. علاوه بر این، ما روح‌القدس را داریم که ما را به تمام حقیقت راهنمایی می‌کند.

حقیقت محض است. حقیقت ساده است. معجون سردرگمی که آموزه تثلیثی است و مه فکری تبیین هایی که تثلیث گرایان برای توضیح «راز الهی» خود از آن استفاده می کنند، برای قلبی که روح آن را هدایت می کند و مشتاق حقیقت است، جذاب نخواهد بود.

یهوه سرچشمه همه حقیقت است. پسرش به پیلاطس گفت:

«برای این زاده شده‌ام و برای این به دنیا آمده‌ام تا بر حقیقت شهادت دهم. هر کسی که اهل حقیقت باشد صدای مرا می شنود.» (یوحنا 18:37 کتاب مقدس برین تحت اللفظی)

اگر می خواهید با خدا یکی شوید، پس باید «از راستی» باشید. حقیقت باید در ما باشد.

ویدیوی بعدی من در مورد تثلیث به تفسیر بسیار بحث برانگیز یوحنا 1:1 می پردازد. در حال حاضر، از همه شما برای حمایت شما سپاسگزارم. شما نه تنها به من کمک می‌کنید، بلکه به مردان و زنان بسیاری که پشت صحنه سخت کار می‌کنند تا خبرهای خوب را به زبان‌های مختلف ارائه کنند، کمک می‌کنید.

 

Meleti Vivlon

مقالات Meleti Vivlon.
    18
    0
    لطفا نظرات خود را دوست دارم ، لطفاً نظر دهید.x