[متن فیلم]

سلام نام من اریک ویلسون است. من همچنین به Meleti Vivlon معروف هستم. و این یک مدار فلیپ فلاپ است.

اکنون ، مدار فلیپ فلاپ ساده ترین مدار مدار الکترونیکی است. در اصل دو ملفه دارد. نمی توانید کمتر از دو جز components داشته باشید و همچنان خود را یک مدار بخوانید. پس چرا این را به شما نشان می دهم. خوب ، من می خواستم چیزی را به شما نشان دهم که بسیار ساده است ، و از آن چیزی بسیار پیچیده دریافت می کنیم. می بینید که مدار فلیپ فلاپ مدار باینری است. یا روشن است یا خاموش یا 1 یا 0 جریان جریان می یابد ، یا جریان نمی یابد. درست غلط؛ بله ، نه ... باینری. و ما می دانیم که باینری زبان همه رایانه ها است و این مدار کوچک در اینجا مدار اساسی است که در هر رایانه وجود دارد.

چگونه می توان چنین پیچیدگی ، چنین قدرتی را از ساده ترین کارها بیرون آورد؟ خوب ، در این حالت ، ما میلیون ها بار ، میلیاردها بار مدار را بارها و بارها تکرار می کنیم تا ماشین پیچیده تری بسازیم. اما اساساً سادگی در اساس همه پیچیدگی هاست ، حتی در جهان که ما آن را می شناسیم. همه عناصر موجود در آن عبارتند از: سرب ، طلا ، اکسیژن ، هلیوم - همه آنچه بدن ما ، حیوانات ، گیاهان ، زمین ، ستاره ها را تشکیل می دهد - همه چیز توسط چهار و فقط چهار نیروی اساسی کنترل می شود: نیروی جاذبه ، نیروی الکترومغناطیسی و دو نیرویی که خود اتم را کنترل می کنند - ضعیف و قوی. چهار نیرو و با این وجود ، از آن چهار نیرو ، همه پیچیدگی هایی که در جهان می دانیم حاصل می شود.

چه ربطی به بیدار شدن دارد؟ ما در حال بیدار شدن از سازمان شاهدان یهوه هستیم. این سادگی و پیچیدگی چه ارتباطی با آن دارد؟

خوب ، من به طور منظم از افراد مختلف در سراسر جهان ایمیل دریافت می کنم. برادران و خواهرانی که هنگام بیدار شدن ، دوران بسیار آسیب زای را پشت سر می گذارند ، زیرا احساس سرخوردگی می کنند. آنها احساس ناامیدی می کنند. آنها احساس افسردگی می کنند ، گاهی حتی تا جایی که افکار خودکشی دارند. (متأسفانه ، بعضی ها حتی به آن حد رفته اند.) آنها احساس خشم می کنند. آنها احساس خیانت می کنند. همه این عواطف ، درون آنها احساس خوبی می شود. و احساسات ، ما می دانیم ، تفکر ابر.

سپس این سوال وجود دارد که "از کجا می توانم بروم؟" "چگونه خدا را عبادت کنم؟" یا ، "آیا حتی یک خدا وجود دارد؟" بسیاری به بی خدایی یا اگنوستیسم روی می آورند. دیگران به علم روی می آورند و در آنجا به دنبال پاسخ می گردند. و با این حال ، عده کمی ایمان خود را به خدا حفظ می کنند ، اما نمی دانند چه باید بکنند. سردرگمی ... پیچیدگی ... راه حل آن یافتن عنصر ساده و کار از آنجاست ، زیرا شما می توانید عنصر ساده را درک کنید و سپس ساختن آن از آنجا در عناصر پیچیده تر آسان است.

جان 8: 31 ، 32 می گوید: "اگر در کلام من بمانید ، واقعاً شاگردان من هستید ، و حقیقت را می دانید و حقیقت شما را آزاد می کند."

عیسی این را به ما گفت. این یک قول است. اکنون ، او هرگز ما را ناامید نکرده و نخواهد کرد ، بنابراین اگر قول دهد که حقیقت ما را آزاد خواهد کرد ، حقیقت ما را آزاد خواهد کرد! اما فارغ از چه چیزی؟ خوب ، سوال اصلی این است: ما قبلا چه چیزی داشتیم؟ زیرا بدیهی است که ما در آزادی نبودیم و این حقیقتی است که اکنون ما را آزاد می کند. در چه شرایطی بودیم که فاقد آزادی بود؟ آیا اینگونه نبود که ما به بردگی مردان درآیند؟ ما به دستورات مردان عمل می کردیم. در این مورد ، هیئت حاکمه ، بزرگان محلی. آنها به ما گفتند که چه فکر کنیم ، چه باید بگوییم ، چگونه رفتار کنیم ، چگونه صحبت کنیم ، چگونه لباس بپوشیم. آنها زندگی ما را کنترل کردند ، همه به نام خدا. ما فکر می کردیم آنچه خدا می خواست انجام می دادیم ، اما اکنون یاد گرفته ایم که در بسیاری از موارد چنین نبوده ایم. به عنوان مثال ، آنها به ما گفتند که اگر کسی از اجتماع مسیحیان استعفا دهد ، ما باید کاملاً از آنها دوری کنیم. و بنابراین آنچه که در بیش از یک مورد اتفاق افتاده است ، قربانی کودک آزاری است که آن عدالت را که به موجب او در جماعت انجام نشده است ، به حدی ناامید کرده است که او یا او از اجتماع مسیحی استعفا داده است - و بزرگان به ما گفتند: " حتی با آنها صحبت نکن! این مسیحی نیست این اصلاً عشق مسیح نیست.

کتاب مقدس اجتناب از آنها را مجاز می داند ، اما فقط برای کسانی که ضد مسیح هستند ، که علیه خود مسیح روی می آورند و سعی می کنند دروغ ها را یاد دهند ، نه برخی از قربانیان فقیر کودک آزاری. و با این حال ما بیش از خدا از انسان اطاعت کردیم و به بردگی انسان درآمدیم. اکنون ما آزاد هستیم. اما ما با این آزادی چه می کنیم؟

در جنگ داخلی در ایالات متحده ، پس از جنگ ، بردگان آزاد بودند. اما بسیاری نمی دانستند که با آزادی چه باید بکنند. آنها برای اداره آن مجهز نبودند. شاید بعضی از ما ، هنگام خروج از سازمان شاهدان یهوه ، احساس کنیم که در گروه دیگری هستیم. ما نمی توانیم خدا را عبادت کنیم ، مگر اینکه در یک نوع سازمان باشیم. بنابراین ، ما به یک کلیسای دیگر می پیوندیم. اما ما فقط یک نوع حکمرانی توسط مردان را با دیگری معامله می کنیم ، زیرا اگر ما به کلیسای دیگری بپیوندیم ، پس باید آموزه های آنها را دنبال کنیم. اگر آنها می گویند ، "ما باید از 10 دستور پیروی کنیم" ، "ما باید روز شنبه را حفظ کنیم" ، ما باید یک دهم پرداخت کنیم ، "ما باید از آتش جهنم بترسیم" یا "روح جاویدان را تعلیم دهیم" - پس ما باید این کار را انجام دهیم ، اگر می خواهیم در آن کلیسا بمانیم ما دوباره برده مردان می شویم.

پولس از قرنتیان انتقاد کرد زیرا آنها تسلیم مردان می شدند. در 2 قرنتیان 11:20 ، او گفت:

وی گفت: "در حقیقت ، او با كسانی كه شما را به بردگی می آورد ، هر كس اموال شما را بلعید ، هر كس آنچه را كه شما می برد ، قرار گرفت ، و هر كس كه خود را بر شما بزرگوار می كند ، و هر كس به شما چهره می زند."

ما نمی خواهیم چنین کاری انجام دهیم. این تسلیم آزادی است که مسیح از طریق حقیقت به ما داده است.

اما بعداً کسانی هستند که از اینکه تحت تعالیم انسانها قرار بگیرند ، از گمراه شدن بترسند ، به گونه ای که همه دین را رد می کنند - اما سپس به علم می روند و به آن مردان اعتماد می کنند. آن مردان به آنها می گویند خدایی وجود ندارد که ما تکامل یافته ایم. و آنها آن را باور دارند ، زیرا این مردان دارای اقتدار هستند. آنها دوباره اراده خود را به مردان تسلیم می کنند ، زیرا این مردان می گویند شواهدی وجود دارد ، اما این افراد وقت نمی گذارند که صحت یا نه بودن شواهد را بررسی کنند. آنها به مردان اعتماد دارند.

برخی می گفتند ، "اوه ، نه. من این کار را نمی کنم من دیگر تسلیم هیچ مردی نیستم. دوباره هرگز. من رئیس خودم هستم. "

اما آیا این همان چیز نیست؟ این را بگویید: اگر من رئیس خودم باشم ، و فقط آنچه را كه می خواهم انجام دهم انجام دهم ، آیا اگر كلونی از من وجود داشت ، از هر لحاظ من یكسان بود - آیا می خواهم كه او بر من حكمرانی كند؟ آیا می خواهم او نخست وزیر یا رئیس جمهور کشوری باشد که در آن هستم ، و به من بگوید که به تمام معنا چه کنم؟ نه خوب ، پس چرا می خواهم انجام دهم؟ آیا من خودم را به عنوان حاکم تعیین نمی کنم؟ آیا این همان مورد قبلی نیست؟ حکومت انسان؟ اما در این حالت ، اتفاقاً این من هستم که حاکم هستم ... اما هنوز هم حاکمیت انسان است؟ آیا من صلاحیت حکومت من را دارم؟

کتاب مقدس در ارمیا 10:23 می گوید که "این کتاب مربوط به انسانی نیست که حتی برای هدایت قدم خود راه برود." خوب ، شاید شما دیگر کتاب مقدس را باور ندارید ، اما باید این را باور کنید زیرا شواهد آن در همه جای اطراف ما وجود دارد و در تاریخ نیز وجود دارد. در طول هزاران سال حاکمیت انسان بر انسان نمی داند چگونه گام خود را هدایت کند.

بنابراین ، ما به یک گزینه دوتایی می رسیم: آیا اجازه می دهیم که مردان ، چه دیگران - دانشمندان ، سایر دینداران یا خود ما - به ما اجازه دهند یا اینکه تسلیم خدا هستیم. این یک گزینه باینری است: صفر ، یک ؛ غلط درست؛ خیر بله. کدام را می خواهید؟

این انتخابی بود که به مرد اول و زن اول داده شد. شیطان وقتی گفت که بهتر است خودشان حکمرانی کنند به آنها دروغ گفت. هیچ کس دیگری در مورد آنها حکمرانی نمی کرد. فقط این دو نفر بودند آنها خودشان حکومت می کردند. و به آشفتگی که اکنون در آن هستیم بروید.

بنابراین ، آنها می توانستند حکم خدا را انتخاب کنند. در عوض ، آنها خودشان را انتخاب کردند. آنها می توانستند فرزندان یک پدر مهربان را انتخاب کنند و در یک رابطه خانوادگی با پدری که از آنها مراقبت می کند زندگی کنند و در آنجا باشند تا آنها را از طریق تمام چالش هایی که در زندگی با آنها روبرو می شوند ، راهنمایی کنند ، اما در عوض آنها تصمیم گرفتند این موضوع را کشف کنند برای خودشان.

بنابراین ، همانطور که از سازمان شاهدان یهوه بیدار می شویم ، ما آسیب های زیادی را تجربه خواهیم کرد ، و این طبیعی است ، و در ویدیوهای بعدی با آن مقابله خواهیم کرد ، اما اگر بتوانیم این حقیقت اساسی را حفظ کنیم - این سادگی ، این "تلنگر" - اگر بخواهید ، مدار فلاپ "، اگر این را بخاطر بسپاریم ، این گزینه باینری است. اینکه همه اینها به این موضوع خلاصه می شود که آیا می خواهیم تسلیم خدا شویم یا انسان ، پس فهمیدن اینکه کجا باید برویم آسان تر می شود. و این چیزی است که با جزئیات بیشتری با آن کنار خواهیم آمد.

اما برای شروع بررسی آن ، بیایید یک کتاب مقدس را در نظر بگیریم ، و این کتاب مقدس را در رومیان 11: 7 پیدا خواهید کرد. این پل است که با مسیحیان صحبت می کند و او از اسرائیل به عنوان نمونه استفاده می کند ، اما ما می توانیم سازمان شاهدان یهوه را جایگزین اسرائیل در اینجا یا در واقع فرقه های مذهبی دیگری کنیم که امروز وجود دارد. همه اعمال می شود. بنابراین او می گوید:

"بعدش چی شد؟ همان چیزی که اسرائیل با جدیت به دنبال آن است ، او به دست نیاورد ، اما برگزیدگان آن را بدست آوردند. "سؤال این است ،" آیا شما انتخاب شده اید؟ " این همه بستگی به کاری دارد که با آزادی به شما داده می شود. وی ادامه می دهد ، "بقیه حساسیت های خود را نابود کرده اند ، درست همانطور که نوشته شده است:" خدا به آنها روح خواب عمیق داده است ، چشمی که تا امروز مشاهده نشوند و گوش ها را بشنوند تا شنیده نشود. " همچنین ، دیوید می گوید ، "بگذارید سفره آنها برای آنها یک گله ، یک تله ، یک دستبند و مجازات شود. بگذارید چشمانشان تاریک شود و تا دیده نشود ، و همیشه پشت خود را تعظیم کنید. "

ما ممکن است سعی کنیم به برادران JW خود کمک کنیم تا از خواب بیدار شوند و گاهی اوقات م andثر واقع می شود ، و گاهی نیز اینطور نیست. اما واقعاً به خودشان بستگی دارد. این که آنها قصد دارند با حقیقت چه کاری انجام دهند کاملاً به خودشان بستگی دارد. اکنون آن را داریم ، بنابراین اجازه دهید آن را درک کنیم. کار آسانی نیست. کتاب مقدس می گوید که ما در آسمان شهروند هستیم. فیلیپیان 3:10 ، "تابعیت ما در آسمان ها وجود دارد."

این نوع شهروندی تابعیت پیشرفته است. شما باید آن را بخواهید. شما باید روی آن کار کنید. این آسان نیست ، اما ارزش آن بیش از هر شهروندی در هر کشور یا م institutionسسه یا مذهب امروزی است. بنابراین بیایید این نکته را بخاطر بسپاریم ، بر آزادی که به ما اعطا شده است ، تمرکز کنیم ، نه اینکه در گذشته به گذشته نگاه کنیم و زندگی کنیم ، بلکه خود را به سمت پایین بیاوریم ، اما به آینده نگاه کنیم. به ما آزادی داده شده و امیدی به ما داده شده است که قبلاً آن را نداشتیم. و این ارزش بیش از هر چیز دیگری است که ما در طول زندگی خود قربانی کرده ایم.

متشکرم.

Meleti Vivlon

مقالات Meleti Vivlon.
    9
    0
    لطفا نظرات خود را دوست دارم ، لطفاً نظر دهید.x