کارل اولوف جانسون، (1937-2023)
من به تازگی ایمیلی از رود پرسون، نویسنده کودتای رادرفورد دریافت کردم که به من گفت که دوست دیرینه و شریک تحقیقاتی او، کارل اولوف جانسون، صبح امروز، 17 آوریل 2023 درگذشت. برادر جانسون باید 86 ساله می شد. قدیمی در آذرماه امسال از او همسرش گونیلا به یادگار مانده است. رود متوجه شد که دوستش، کارل، فرزند واقعی خداست. جیم پنتون پس از اطلاع از مرگ او، با من تماس گرفت و گفت: «کارل اولوف جانسون برای من دوست بسیار عزیزی بود و من به شدت دلتنگ او هستم. او یک سرباز واقعی برای مسیحیت واقعی و یک محقق برجسته بود.»
من هرگز این فرصت را نداشتم که خودم با کارل صحبت کنم. زمانی که با کار بر روی آماده کردن کتابش برای چاپ مجدد با او آشنا شدم، وضعیت روحی او رو به وخامت گذاشته بود. با این حال، امید قطعی من است که در آن روز که همه ما به همراهی با پروردگارمان دعوت شده ایم، او را بشناسم.
برادر جانسون بیشتر به دلیل تحقیقاتش در مورد اساسی ترین آموزه های برج دیده بان، یعنی حضور نامرئی مسیح در سال 1914 که هیئت حاکمه از آن برای اعطای قدرت مطلق بر گله شاهدان یهوه به خود سوء استفاده می کند، شهرت دارد.
عنوان کتاب او: بازنگری روزنامه جنتیل تایمز این هم اثبات کتاب مقدسی و هم سکولاری ارائه می دهد که کل اساس دکترین JW 1914 نادرست است. این آموزه کاملاً به پذیرش این نکته بستگی دارد که 607 قبل از میلاد سالی بود که بابل اسرائیل را فتح کرد و یهودیان را از این سرزمین تبعید کرد.
اگر دوست دارید خودتان آن را بخوانید، در نسخه چهارم آن به دو زبان انگلیسی و فرانسوی در Amazon.com موجود است.
برادر جانسون فرزند نمونه خدا بود. همه ما بهتر است از ایمان و شجاعت او تقلید کنیم، زیرا او همه چیز را برای گفتن حقیقت به کار گرفت. به همین دلیل، رهبران شاهد به او تهمت و تهمت زدند، زیرا او تحقیقات خود را برای خود نگه نمی داشت، اما به دلیل عشق به برادران و خواهرانش، احساس می کرد مجبور بود آن را به اشتراک بگذارد.
او اجازه نداد که تهدید دوری جستن او را منصرف کند و بنابراین ما می توانیم کلمات عبرانیان 12:3 را در مورد او به کار ببریم. من قصد دارم این را از ترجمه دنیای جدید بخوانم، زیرا از همه نسخه هایی که می توان از بین آنها انتخاب کرد، با توجه به شرایط، این نسخه طعنه آمیز می کند:
«به راستی به کسی که در برابر منافع خود از جانب گناهکاران چنین سخنان مخالفی را تحمل کرده است، دقت کنید تا خسته نشوید و تسلیم نشوید.» (عبرانیان 12:3)
و بنابراین، به کارل میتوان گفت: «بخواب، برادر مبارک. روحش شاد. زیرا خداوند ما تمام کارهای نیکی را که به نام او انجام داده اید فراموش نخواهد کرد. در واقع، او به ما اطمینان می دهد: «و صدایی از آسمان شنیدم که می گفت: «این را بنویس: خوشا به حال کسانی که از این پس در خداوند می میرند. آری، روح می گوید، آنها واقعاً مبارک هستند، زیرا از کار سخت خود آرام خواهند گرفت. زیرا اعمال نیک آنها از آنها پیروی می کند!» (مکاشفه 14:13 NLT)
در حالی که کارل دیگر در میان ما نیست، کار او پابرجاست، و بنابراین من از همه شاهدان یهوه میخواهم شواهدی را برای آموزش حضور مسیح در سال 1914 بررسی کنند. اگر سال اشتباه است، پس همه چیز اشتباه است. اگر مسیح در سال 1914 برنگشت، پس در سال 1919 یک هیئت حاکمه را به عنوان برده وفادار و باهوش منصوب نکرد. این بدان معناست که رهبری سازمان ساختگی است. کودتا کرده اند، تصرف کرده اند.
اگر می توانید یک چیز را از زندگی و کار کارل اولوف جانسون بگیرید، بگذارید تصمیم بگیرید که شواهد را بررسی کنید و تصمیم خود را بگیرید. این آسان نیست. غلبه بر قدرت تفکر سنتی سخت است. حالا به کارل اجازه می دهم صحبت کند. خواندن مقدمه او با عنوان فرعی «چگونه این تحقیق آغاز شد»:
پس برای یکی از شاهدان یهوه زیر سوال بردن اعتبار این محاسبات اولیه نبوی کار آسانی نیست. برای بسیاری از مؤمنان، به ویژه در یک سیستم مذهبی بسته مانند سازمان برج دیده بان، سیستم اعتقادی به عنوان نوعی «قلعه» عمل می کند که ممکن است در داخل آن به شکل امنیت روحی و عاطفی پناه بگیرند. اگر بخشی از آن ساختار اعتقادی مورد تردید قرار گیرد، چنین معتقدانی تمایل به واکنش احساسی دارند. آنها نگرش دفاعی به خود می گیرند و احساس می کنند که "قلعه" آنها مورد حمله قرار گرفته و امنیت آنها در خطر است. این مکانیسم دفاعی گوش دادن و بررسی عینی استدلالها را برای آنها دشوار میکند. ناخواسته نیازشان به امنیت عاطفی برایشان مهمتر از احترامشان به حقیقت شده است.
دستیابی به این نگرش دفاعی که در میان شاهدان یهوه بسیار رایج است به منظور یافتن ذهنهای شنوا و باز بسیار دشوار است – بهویژه زمانی که یک اصل اساسی مانند گاهشماری «زمان غیریهودیان» زیر سؤال میرود. زیرا چنین پرسشهایی، پایههای نظام اعتقادی شاهدان را تکان میدهد و بنابراین اغلب باعث میشود که شاهدان در همه سطوح بهطور ستیزهجویانه حالت دفاعی پیدا کنند. من از سال 1977 که برای اولین بار مطالب این جلد را به هیئت حاکمه شاهدان یهوه ارائه کردم، بارها چنین واکنش هایی را تجربه کرده ام.
در سال 1968 بود که مطالعه حاضر آغاز شد. در آن زمان، من یک «پیشگام» یا مبشر تمام وقت برای شاهدان یهوه بودم. در طول خدمتم، مردی که با او مطالعه کتاب مقدس انجام میدادم، از من خواست تا تاریخی را که انجمن برج دیدهبان برای ویران کردن اورشلیم توسط بابلیها انتخاب کرده بود، یعنی 607 ق.م. رویدادی که حدود بیست سال بعد رخ داد، در سال 587 یا 586 قبل از میلاد، من به خوبی از این موضوع آگاه بودم، اما آن مرد میخواست دلایلی را بداند که چرا مورخان تاریخ دوم را ترجیح میدهند. من اشاره کردم که قدمت آنها مطمئناً چیزی جز یک حدس و گمان نبوده است، بر اساس منابع و سوابق باستانی معیوب. مانند شاهدان دیگر، من تصور میکردم که تاریخگذاری انجمن از ویران شدن اورشلیم به سال 607 قبل از میلاد بر اساس کتاب مقدس است و بنابراین نمیتوانم از آن منابع سکولار ناراحت شوم. با این حال، به مرد قول دادم که موضوع را بررسی کنم.
در نتیجه، تحقیقی را انجام دادم که بسیار گستردهتر و کاملتر از آن چیزی بود که انتظار داشتم. از سال 1968 تا پایان سال 1975 به طور دوره ای برای چندین سال ادامه یافت. در آن زمان، بار فزاینده شواهد علیه تاریخ 607 قبل از میلاد مرا مجبور کرد با اکراه به این نتیجه برسم که انجمن برج دیده بان اشتباه می کند.
پس از آن، مدتی پس از سال 1975، شواهد با چند تن از دوستان نزدیک و پژوهشگر مورد بحث قرار گرفت. از آنجایی که هیچ یک از آنها نتوانستند شواهدی را که با دادههایی که جمعآوری کرده بودم رد کنند، تصمیم گرفتم یک رساله به طور منظم در مورد کل سؤال ایجاد کنم که تصمیم گرفتم آن را به مقر انجمن برج دیدهبان در بروکلین، نیویورک ارسال کنم.
آن رساله در سال 1977 تهیه و به هیئت حاکمه شاهدان یهوه فرستاده شد. اثر حاضر که بر اساس آن سند است، در سال 1981 بازنگری و گسترش یافت و سپس در اولین چاپ در سال 1983 منتشر شد. در سال 1983، بسیاری از یافته ها و مشاهدات جدید مرتبط با موضوع انجام شده است و مهمترین آنها در دو نسخه اخیر گنجانده شده است. به عنوان مثال، هفت سطر شواهد علیه تاریخ 607 قبل از میلاد ارائه شده در چاپ اول، اکنون بیش از دو برابر شده است.
این کتاب همچنان پاسخ هیئت حاکمه به رساله کارل را نشان میدهد، که از خواستههای او مبنی بر حفظ اطلاعات برای خودش و «منتظر شدن برای یهوه» تا تهدید و تاکتیکهای ارعاب تشدید میشود، تا اینکه سرانجام آنها ترتیبی دادند که او را از انجمن جدا کنند. برای گفتن حقیقت طفره می رفت. سناریویی که به طور فزاینده ای آشناست، اینطور نیست؟
چیزی که ما، شما و من، می توانیم از این بیاموزیم این است که استوار ایستادن برای مسیح و موعظه حقیقت، آزار و اذیت را در پی خواهد داشت. اما چه کسی اهمیت میدهد. تسلیم نشویم. این فقط شیطان را خشنود می کند. در پایان، به این سخنان یوحنای رسول توجه کنید:
هر کسی که معتقد است عیسی مسیح است، فرزند خدا شده است. و هر که پدر را دوست دارد فرزندان خود را نیز دوست دارد. ما می دانیم که اگر خدا را دوست داشته باشیم و به دستورات او عمل کنیم، فرزندان خدا را دوست داریم. دوست داشتن خدا یعنی حفظ اوامر او و احکام او سنگین نیست. زیرا هر فرزند خدا این دنیای شیطانی را شکست می دهد و ما با ایمان خود به این پیروزی می رسیم. و چه کسی می تواند در این نبرد با جهان پیروز شود؟ فقط کسانی که معتقدند عیسی پسر خداست. (اول یوحنا 1:5-1 NLT)
متشکرم.
نکته این است که ما (حداقل من) نمی توانیم تاریخ فتح اورشلیم و تخریب معبد را بررسی کنیم. ما (حداقل من) دانش لازم برای این کار را نداریم. چگونه توضیح می دهید که در کتاب دانیال فصل 9 آیه 2 نوشته شده بود که در یک سال داریوش بن آهاشورش، دانیال متوجه شد که 70 سال تبعید نزدیک به پایان است؟ این سال 539 قبل از میلاد است. آیا این نشان نمی دهد که تبعید در سال 607 قبل از میلاد آغاز شد؟ در هر صورت، من فکر نمی کنم که رویای نبوکدنصر در مورد... بیشتر بخوانید »
این سالی بود که دانیال پایان 70 سال را درک کرد، که آنها با مرگ بلشزار پادشاه بابل که قبلاً در این زمان مرده بود، مرتبط بودند. این آیه نمی گوید که 70 سال به تازگی تمام شده یا قرار است تمام شود. 70 سال بندگی بابلی قبل از مرگ پادشاه پایان یافت، ارمیا 25:12 را ببینید. اما ترجمه این آیه هم اشکال دارد به کتاب ایشان مراجعه کنید.
خوب گفت اریک او واقعاً یک پیشگام بود. کتاب او یکی از اولین مطالعه های من بود. بسیار خوب تحقیق شده است و واقعیت محور است. متأسفانه همان طور که همه می دانیم، سرپیچی از «جامعه» صرف نظر از حقایق، هزینه بالایی دارد و در کتاب او به خوبی بیان شده است. ما غمگین هستیم که او فعلاً رفته است، اما … 2Cor5.8… … به جای اینکه از بدن غایب باشد… با خداوند حاضر باشد.
KC
شنیدن خبر فوت کارل اولوف جانسون ناراحت کننده بود. من از تحقیقات کامل او در مورد دکترین های 1914 انجمن برج دیده بان قدردانی می کنم. شکی نیست که همه آنها تقلبی هستند. بارها در گوتنبرگ، اسلو و زوله هلند با او دیدار کردم. اولین بار در سال 1986 در اسلو به کارل سلام کردم.
کارل اولوف جانسون از طریق یک شخص صادق و واقعی بود که من واقعاً از گفتگو با او قدردانی کردم!
خالصانه
کارل آج آندرسن
نروژ
خبر غم انگیز یک عاشق واقعی خدا و یک غیور حقیقت.
I کتاب او به نام «زمان غیریهودیان» مورد بازنگری قرار گرفته است. این موضوع عمیقاً به آن میپردازد و همچنین نشان میدهد که بریتانیا با هر کسی که جرأت میکند بگوید چگونه رفتار میکند. «هی، صبر کن. در مورد ... یعنی هرکسی که جرأت می کند "خط حزب" را زیر سوال ببرد چه می شود.
بعدازظهر بخیر، اریک و همه، با تشکر فراوان برای به اشتراک گذاشتن برادر کارل، که تمام تلاش خود را کرده است تا نور بدرخشد. هفته گذشته، من چند نفر از بزرگان و خانوادههایشان را برای ناهار مهمان کردم. از شنیدن گفتگوی دو بزرگان و بقیه در مورد سال 1914، که سال مهمی بود که پادشاهی تأسیس شد، بسیار متعجب شدم. همچنین، ذکر این نکته که آرماگدون نزدیک بود. طنز کل گفتگو این بود که برخی از خانواده ها در نهایت بچه دار نشدند، زیرا آرماگدون همین اطراف بود.... بیشتر بخوانید »
سعی می کنم نسخه ای از کتاب او را تهیه کنم. "خبر خوب" این است که کارل اکنون از مکانی به مراتب بهتر و شادتر مطمئن شده است. خدا رحمت کند اریک برای به اشتراک گذاشتن.
ممنون که ما را از این غم آگاه کردید. کار خستگی ناپذیر و بی خود برای The Truth About The Truth TTATT. از این طرف هم از زحمات شما متشکرم.
با تشکر از شما برای به اشتراک گذاری این خبر غم انگیز. چه حجم باورنکردنی از کار او پشت سر گذاشته است. همانطور که اشاره کردید، 1977 سال پیش، در سال 46 بود که این اثر مهم و مکاشفه به برج مراقبت داده شد. واقعاً منتظر چه کسی هستند تا به آنها کمک کند تا حقیقت را شناسایی کنند؟ بیایید ببینیم آیا دو عضو جدید GB عاقل تر هستند یا خیر. کار شما طبق معمول بسیار قابل تقدیر است. شما نوشتید "اگر مسیح در سال 1914 برنگشت، پس در سال 1919 هیئت حاکمه را به عنوان برده وفادار و باهوش منصوب نکرد. این بدان معناست که رهبری سازمان جعلی است."... بیشتر بخوانید »
بنابراین، در اصل، کارل به JW Sanhedrin گفت که باید از خدا به عنوان حاکم اطاعت کند نه از آنها.