اگر در سازمان یهوه چیزی به نام گاو مقدس داریم ، باید این اعتقاد را داشته باشد که حضور نامرئی مسیح از سال 1914 آغاز شده است. این باور آنقدر مهم بود که برای چندین دهه عنوان چاپ بنر ما عنوان می شد ، Watchtower و Herald of Present of Christ.  (توجه داشته باشید ، این خبر از حضور مسیح در سال 1914 نبود ، اما این موضوعی است که ما به آن پرداخته ایم پست دیگری.) کاملاً خوب هر کلیسایی در مسیحیت به دومین آمدن مسیح اعتقاد دارد ، در حالی که ما موعظه می کنیم او قبلاً آمده است و تقریباً 100 سال است که در آنجا حضور دارد. من همیشه احساس می کردم که یکی از جنبه های جذاب این آموزه این است که با استفاده از ریاضیات می توان اثبات کرد. بدون سر و صدا با ریاضیات. فقط نقطه شروع خود را پیدا کنید و شروع به شمردن کنید - 2,520 سال و هیچ سال صفر را مراقب نباشید.

مشکل اعتقاداتی که در دوران کودکی به فرد آموخته می شود این است که آنها مرحله تجزیه و تحلیل انتقادی را طی نمی کنند. آنها به سادگی به عنوان بدیهی پذیرفته می شوند و هرگز زیر سوال نمی روند. انسان حتی در مواجهه با شواهد و قرائن قاطع ، چنین اعتقادی را به راحتی رها نمی کند. م emotionalلفه عاطفی بسیار قوی است.

اخیراً ، یک دوست خوب چیزی را به من توجه کرد - یک تناقض آشکار در کتاب مقدس که با اعتقاد ما در سال 1914 به عنوان سال حضور مسیح ایجاد شده است. من هنوز در نشریات خود مرجعی برای پرداختن به این مسئله پیدا نکرده ام. این از کلمات عیسی در اعمال 1: 6,7،1 گرفته شده است. در اعمال 6: 7 ، حواریون از عیسی س askال می کنند ، "پروردگار ، آیا در این زمان پادشاهی اسرائیل را بازسازی می کنی؟" که وی در آیه 8 پاسخ می دهد ، "کسب دانش از اوقات یا فصول به شما تعلق ندارد [RbiXNUMX-E ،" اوقات معین " Gr. ، کایروس] که پدر در صلاحیت خود قرار داده است. "

رسولان به طور خاص در مورد احیای پادشاهی س askingال می کنند. آنها فکر می کردند که این حرف واقعی است ، اما در اینجا نتیجه ای ندارد. واقعیت این است که آنها می خواستند بدانند که مسیح چه زمانی سلطنت خود را بر اسرائیل آغاز می کند. از آنجا که بیت المقدس مقر دولت اسرائیل بود ، این رویداد پایان پایمال شدن قدس ، همان چیزی است که آنها انتظار داشتند ، گرچه از نظر آنها این معنای آزادی از حکومت روم بود. اکنون می دانیم که عیسی از یک بیت المقدس معنوی بر یک اسرائیل معنوی یا ضد نوع حکمرانی می کند.

به این س veryال کاملاً خاص ، عیسی پاسخ می دهد که آنها حق نداشتند از چنین مواردی ، یعنی حق منحصراً متعلق به پدر ، اطلاعاتی کسب کنند. تلاش برای دستیابی به دانش در زمانهای تعیین شده [کایروس] این امر بی اعتنایی به صلاحیت خداوند است.

اگرچه ممکن است ادعا شود که عیسی این حکم را برای مسح روزهای ما لغو کرد ، اما در کتاب مقدس چیزی وجود ندارد که این موقعیت را تأیید کند. به نظر می رسد هنگامی که می خواهیم از زمان و فصول مربوط به احیای پادشاهی اسرائیل با خبر شویم ، هنوز در حال برخورد با صلاحیت یهوه هستیم. شرمساری که از روز راسل متحمل شده ایم ، زمانی که سعی کرده ایم سالی را که روز یهوه آغاز می شود (1914 ، 1925 ، 1975) مشخص کنیم ، گواهی بر این واقعیت است.

بر اساس درک ما ، رویای نبوکدنصر در 7 زمان (دانمارک 4) برای مشخص کردن زمان دقیق عیسی برای بازگرداندن پادشاهی داوودی نبود؟ زمان حکومت او بر اسرائیل ؛ زمانی که ملت اورشلیم زیر پا گذاشته شود؟ از آنجا که این پیشگویی بیش از نیمی از هزاره وجود داشته است و از آنجا که وی قبلاً حوادث خود را به دانیل ارجاع می داد در هنگام کار با پیشگویی های آخرین روزها ، چگونه می توانست سخنان اعمال 1: 7 را بداند که می داند پیشگویی در آنجا وجود دارد دقیقاً همان کاری را که او اکنون به آنها می گفت حق ندارند انجام دهند؟

من فقط می توانم متیو را ببینم که چرتکه جیبش را بیرون می کشد و می گوید: "یک دقیقه صبر کن ، پروردگار. من تازه در بایگانی معبد حضور داشتم و سال و ماه تبعید به بابل را بررسی کردم ، بنابراین من فقط یک محاسبه سریع در اینجا انجام می دهم و دقیقاً به شما می گویم چه زمانی به عنوان پادشاه اسرائیل نصب می شوید. "[I]
همچنین شایان ذکر است که در اعمال 1: 7 عیسی از اصطلاح یونانی استفاده می کند کایروس هنگام گفتن اینکه این رسولان متعلق به رسولان نیستند تا درباره "اوقات معین" اطلاعاتی کسب کنند. این اصطلاح زمانی که او در مورد "زمانهای معین" ملل در لوقا 21:24 صحبت می کند ، به کار می رود. آنها دقیقاً دانش مربوط به زمانهای تعیین شده ملتها بودند که آنها بدنبال آن بودند زیرا زمان بازگرداندن سلطنت بر اسرائیل زمان ملتها به پایان می رسید.

هر وقت در انتشارات خود با اعمال 1: 7 برخورد می کنیم ، آن را در مورد آرماگدون اعمال می کنیم. با این حال ، متن در اینجا از این نظر پشتیبانی نمی کند. آنها در مورد نتیجه گیری نظام چیزها نمی پرسیدند ، بلکه در مورد استقرار مجدد پادشاهی داوودی موعود بودند. چیزی که ما می گوییم از قبل می دانستیم در اکتبر سال 1914 اتفاق می افتد.

فقط در صورتی که فکر می کنید تاج گذاری عیسی در آسمان ها به عنوان پادشاه مسیحایی و برقراری مجدد پادشاهی اسرائیل مترادف نیست ، موارد زیر را بخوانید:

(لوقا 1:32 ، 33). . این یکی عالی خواهد بود و پسر متعال خوانده خواهد شد. و یهوه خدا تاج و تخت داوود پدرش را به او خواهد داد ، 33 و او برای همیشه پادشاه خانه یعقوب خواهد بود ، و پادشاهی او پایان نخواهد یافت. "

نام یعقوب به اسرائیل تغییر یافت. خانه یعقوب اسرائیل است. عیسی بر اسرائیل حکمرانی می کند ، و به گفته ما ، او این کار را از سال 1914 انجام داده است. با این حال ، او خودش به ما گفت که ما حق نداریم از زمان شروع حکومت او اطلاع داشته باشیم. فقط برای تقویت این فکر ، دو متن دیگر را در نظر بگیرید:

(متی 24: 36-37) 36 "با توجه به آن روز و ساعت ، هیچ کس نمی داند ، نه فرشتگان آسمان و نه پسر ، بلکه فقط پدر هستند. 37 زیرا همانطور که روزهای نوح اتفاق افتاد ، حضور پسر انسان نیز خواهد بود.

(علامت گذاری 13: 32-33) 32 "در مورد آن روز یا ساعتی که هیچ کس نمی داند ، نه فرشتگان در بهشت ​​و نه پسر ، بلکه پدر. 33 به دنبال ، بیدار باشید ، زیرا شما نمی دانید زمان تعیین شده کی است.

در روایات موازی ، متیو از حضور پسر انسان صحبت می کند در حالی که مارک از این اصطلاح استفاده می کند کایروس یا "زمان معین". هر دو می گویند که ما نمی توانیم روز یا ساعت را بشناسیم. ما می گوییم منظور متی به آرماگدون است که در زمان حضور مسیح می آید ، اما آیا هر دو متن بیانگر یک تفکر موازی نیستند؟ اگر تصور خود را درباره حضور مسیح که از سال 1914 آغاز می شود ، کنار بگذاریم و با دید تازه به هر دو آیه نگاه کنیم ، آیا به نظر نمی رسد که زمان تعیین شده و حضور پسر انسان همان واقعه باشد؟ بقیه متن متیو در مورد قضاوتی است که در زمان حضور مسیح با یک نفر گرفته شده (نجات یافته) و همراهش که پشت سر گذاشته شده (نابود می شود) صحبت می کند. اگر حضور را یک واقعه یک قرن بدانیم ، زمینه منطقی نیست و با گفته مارک مغایرت دارد ، اما اگر حضور را همزمان با آرماگدون بدانیم ، هیچ تعارضی وجود ندارد.

از این سه شرح (متیو ، مارك و اعمال) به نظر می رسد كه قرار نیست حضور پسر انسان را چه زمانی پیش بینی كنیم؟

مشکل را می بینی؟ همه ما در مورد اصل موجود در روم اتفاق نظر داریم. 3: 4 ، "بگذارید خدا حقیقت پیدا شود ، گرچه هر انسانی دروغگو پیدا شود ..." سخنان عیسی در اعمال 1: 7 صادقانه و صادقانه است. بنابراین ، ما باید جای دیگری را جستجو کنیم تا تناقض را برطرف کنیم.

در ابتدا ، حتی این تصور که ممکن است حضور سلطنتی عیسی در سال 1914 آغاز نشده باشد ، برای من بسیار آزار دهنده بود. به نظر می رسید همه چیزهایی را که من در مورد روزهای آخر بودنمان باور داشتم زیر سال می برم. با این حال ، با تأمل ، متوجه شدم که پیشگویی های مربوط به روزهای آخر به حضور عیسی در سال 1914 بستگی ندارد. آیا او در سال 1914 به عنوان پادشاه بر تخت سلطنت نشست ، یا اینکه این یک رویداد آینده است ، هیچ تغییری در ایمان ما به وجود ما ایجاد نمی کند در روزهای آخر تحقق کوه 24 به حضور نامرئی بستگی ندارد ، اما می تواند از طریق حقایق تاریخی که به طور گسترده در دسترس است تأیید شود.

بیایید بدون هیچ پیش داوری به این مشکل نزدیک شویم. می دانم که انجام این کار بسیار سخت است. هنوز هم ، اگر بتوانیم لحظه ای وانمود کنیم که از حضور مسیح چیزی نمی دانیم ، می توانیم اجازه دهیم شواهد ما را به جایی که منجر می شود ، برساند. در غیر این صورت ، ما خطر داریم که شواهد را به جایی که می خواهیم برسیم ، هدایت کنیم.

برگردیم به 19th قرن. سال 1877 است. برادر راسل و باربور به تازگی کتابی را منتشر کرده اند با عنوان سه جهان که در آن آنها جزئیات 2,520 سال حاصل از هفت بار رویای نبوکدنصر راجع به درخت عظیم درخت دانیال از فصل 4 توضیح داده شده است.[1]

اکنون راسل در مورد سالهای دقیق که پیشگوییهای مختلف "روزهای آخر" انجام می شد ، ایده های بسیار خوبی داشت. [II]

  • 1780 - اولین علامت انجام شد
  • 1833 - تکمیل علامت "ستاره های سقوط از بهشت"
  • 1874 - آغاز برداشت جمع آوری
  • 1878 - سلطنت عیسی و آغاز «روز غضب»
  • 1878 - شروع نسل
  • 1914 - پایان نسل
  • 1915 - پایان "روز غضب"

ماهیت دقیق وقایع پیرامون 1914 مبهم بود ، اما اتفاق نظر قبل از 1914 این بود که در آن زمان مصیبت بزرگ آغاز خواهد شد. جنگ بزرگ ، همانطور که فراخوانده شد ، در آگوست همان سال آغاز شد و اعتقاد بر این بود که این جنگ به جنگ بزرگ خداوند متعال تبدیل می شود. در 2 اکتبر 1914 ، راسل هنگام عبادت صبحانه به خانواده بیتل گفت: «زمانهای غیر یهودیان پایان یافت ؛ پادشاهان آنها روز خود را داشته اند. " اعتقاد بر این بود که "زمانهای تعیین شده ملتها" نه هنگامی که عیسی در سال 1878 بر تخت سلطنت نشست ، بلکه هنگامی که برای نابودی ملتها در آرماگدون آمد ، پایان یافت.

وقتی سال 1914 پایان جهان را به وجود نیاورد ، همه چیز باید دوباره بررسی شود. تاریخ 1878 با آغاز سال حضور مسیح و ورود 1914 به آن رویداد ، رها شد. هنوز اعتقاد بر این بود که درد و رنج بزرگ در آن سال آغاز شد و تنها در سال 1969 بود که ما به دیدگاه فعلی خود تغییر یافتیم که مصیبت بزرگ هنوز در راه نیست.

آنچه جالب است این است كه سی تی راسل فقط بر اساس فصل 1914 دانیل نرسید. با استفاده از اندازه گیری های گرفته شده از هرم بزرگ جیزه ، كه گمان می رود توسط بردگان عبری ساخته شده است ، وی برای آن سال تأیید كرد. این در مطالعات در کتاب مقدس ، جلد. 3.[III]

اکنون می دانیم که اهرام به هیچ وجه اهمیت نبوی ندارند. اما با کمال تعجب ، با استفاده از این محاسبات ، او توانست به عنوان تاریخ قابل توجهی به سال 1914 برسد. آیا این صرفاً اتفاقی بود؟ یا در شور و شوق خود برای حمایت از یک عقیده ، آیا او ناخودآگاه "اعداد را کار می کرد"؟ من به این نکته اشاره می کنم که نه برای خدشه دار کردن یک بنده عزیز یهوه ، بلکه نشان می دهم که اتفاقات شگفت انگیزی وجود دارد و در قلمرو عدد شناسی در واقع کاملاً رایج است.

ما در دهه 1920 هرم شناسی را رها کردیم اما با این ایده ادامه دادیم که می توان از تقویم کتاب مقدس برای رسیدن به سال 1914 به عنوان آغاز حضور مسیح استفاده کرد ، با وجود این تناقض آشکار با اعمال 1: 7 است. به نظر می رسد یکی از دلایل این امر این است که کتاب دانیال شامل پیشگویی است که به طور خاص به عنوان یک محاسبه سالانه در روز در نظر گرفته شده است: آن هفته 70 هفته منتهی به مسیح که در دانیال در فصل 9 یافت شده است. بنابراین ، چرا دو پیشگویی چنین نیست؟ با این وجود تفاوت های چشمگیری بین این دو وجود دارد.

اول از همه این را در نظر بگیرید که هدف از 70 هفته در دانیال 9:24 ، 25 به صراحت بیان شده است. این به عنوان یک محاسبه زمان برای تعیین زمان ظهور مسیح در نظر گرفته شده است. در مورد رویای نبوکدنصر در مورد درخت بسیار زیاد ، هدف این بود که به پادشاه - و بقیه ما - درسی درباره حاکمیت یهوه بدهد. (دان 4:25) آغاز 70 هفته در دانیل مشخص شده و با یک واقعه تاریخی مشخص شده است. شروع هفت بار نبوکدنصر به هیچ وجه شرط نشده است. نتیجه گیری 70 هفته با یک سری حوادث فیزیکی در علامت های هفته 69 ، 69 و 70 مشخص شد. اینها به راحتی توسط شاهدان عینی تأیید می شوند و دقیقاً به موقع اتفاق می افتند همانطور که انتظار می رود از هر پیشگویی مربوط به زمان منشأ گرفته از یهوه باشد. برای مقایسه ، چه رویدادهایی پایان 7 بار را مشخص می کند؟ تنها چیزی که ذکر شد این است که شاه عقل خود را بازیابد. چیزی فراتر از آن ذکر نشده است. هفتاد هفته به طور واضح یک تقویم روزانه برای هر سال است. این هفت بار به خوبی هفت بار تحت اللفظی کار می کنند ، خواه این به معنای فصل باشد یا سال. حتی اگر یک برنامه بزرگتر وجود داشته باشد - اگرچه چیزی در دانیل چیزی برای نوشتن آن نوشته نشده است - این هفت زمان می تواند به معنای یک دوره زمانی کامل باشد ، مطابق با استفاده از عدد 70 در کتاب مقدس.

بنابراین چگونه ما به رویای نبوكدنصر كه پیشگویی روز به روز است ، رسیدیم؟ شکی نیست که راسل علاقه زیادی به علم اعداد داشت. نمودار هرمی در برنامه بزرگ قرون گواه آن است. هنوز هم ، همه اینها را رها کرده ایم ، و همه پیش بینی ها و آموزه های دیگر مربوط به تاریخ ، این یکی را ذخیره می کند. من فکر می کنم انصاف است که فرض کنیم اگر جنگ در سال 1914 آغاز نشده بود ، بعید است که این محاسبه بیش از بقیه دوام نیاورد. آیا این فقط یک تصادف قابل توجه است ، یا اثبات این است که محاسبه 2,520 ساله الهی الهام گرفته است؟ اگر مورد دوم ، ما هنوز باید تناقضی را که به نظر می رسد در کلام الهام گرفته شده از خدا ایجاد می کنیم ، توضیح دهیم.
برای عادلانه بودن ، بیایید ببینیم زمینه‌ای که این تعبیر نبوی مبتنی است ، چقدر محکم است.

اول ، چرا نتیجه می گیریم که هفت زمان نبوکدنصر حتی فراتر از آنچه در دانیال فصل 4 آمده است ، تحقق دارند؟ ما قبلاً تأیید کرده ایم که دانیل به آنها یکی نمی دهد.  بینش به کتاب مقدس، جلد من ، ص 133 در زیرعنوان "مربوط به" اوقات معین ملتها "سه دلیل برای این نتیجه گیری ما بیان می کند. بیایید آنها را با نکات رد لیست کنیم:

1)    عنصر زمان همه جا در کتاب دانیل است.
بینش برای تأیید این نظر ، یک سری متون مرجع را لیست می کند. البته پیشگویی های تصویر بزرگ و پادشاهان شمال و جنوب به ترتیب زمانی بیان شده است. چگونه دیگر آنها قرار داده می شود؟ این امر به سختی توجیه می کند که نبوکدنصر هفت بار در روز برای هر روز پیشگویی کند.
2)    این کتاب بارها به تأسیس پادشاهی اشاره دارد
خواب روبن نبوكدانوزر نیز به درخت عظیم و بدون نیاز به تحقق ثانویه و اساسی است.
3)    این در استناد به زمان پایان ، متمایز است.
این بدان معنا نیست که رویا نبوکدانوزر یک پیشگویی پایان یافته است ، و حتی به این معنا نیست ، به این معنی نیست که به عنوان وسیله ای برای یهودیان و مسیحیان داده می شود تا سال و ماه زمان پایان را اعلام کنند. شروع می شود

بدیهی است که استدلال ما حدس و گمان است. این به معنای اشتباه بودن آن نیست ، فقط مشکوک بودن آن است. آیا یک پیشگویی عمده فقط مبتنی بر حدس و گمان و استدلال قیاسی خواهد بود؟ ورود زود هنگام عیسی مسیح با یک پیشگویی سال به روز (هفتاد هفته) مشخص شد که به هیچ وجه مبتنی بر حدس و گمان نبود ، اما به وضوح آن را مشخص می کرد. آیا پیشگویی که دومین آمدن عیسی را در قدرت پادشاهی انجام می دهد ، به همین ترتیب به وضوح اعلام نمی شود؟

بیایید فرض کنیم که ادعای ما مبنی بر اینکه یک تحقق عمده وجود دارد درست است. این هنوز تاریخ شروع را به ما نمی دهد. برای این امر ، ما باید بیش از 500 سال به سخنان گفته شده توسط عیسی مسیح که در لوقا 21:24 یافت شده است ، برویم: "و آنها به لبه شمشیر خواهند افتاد و به اسیر همه ملتها خواهند رفت. و بیت المقدس توسط ملتها لگدمال می شود ، تا زمانی که زمانهای تعیین شده ملتها به پایان برسد. " در هیچ کجای کتاب مقدس از عبارت "زمانهای معین ملتها" استفاده نشده است ، بنابراین ما هیچ روش مشخصی برای دانستن زمان شروع و زمان پایان آنها نداریم. ممکن است اینها زمانی باشند که اورشلیم زیر پا گذاشته شود. یا ممکن است اینها بعد از اینکه یهوه اجازه داد آدم قوانین خود را وضع کند یا نمرود اولین ملت را بنیان نهاد شروع کرد - این کار لگدمال شدن در اورشلیم را صرفاً اتفاقی در زمان تعیین شده ملت ها رقم زد. به همین ترتیب ، پایان زمان تعیین شده ملت ها می تواند زمانی باشد که عیسی قدرت سلطنتی را در بهشت ​​به دست گیرد. اگر این اتفاق در سال 1914 رخ داده باشد ، ملت ها نمی دانند که وقت آنها تمام شده است و از 100 سال گذشته برای آنها تجارت معمول بوده است. از طرف دیگر ، اگر این زمانی باشد که عیسی قدرت خود را به عنوان پادشاه در آرماگدون بدست آورد ، آنگاه ملتها بسیار آگاه خواهند بود که زمان حکومت آنها به پایان رسیده است ، که این امر به سرعت به نابودی آنها به دست پادشاه تازه بر تخت سلطنت خواهد انجامید.

واقعیت این است که ما نمی توانیم هنگام شروع یا پایان آنها به طور قطعی بگوییم ، زیرا کتاب مقدس این حرف را نمی زند. تنها کاری که می توانیم بکنیم حدس و گمان است.[2]

حال بیایید فرض کنیم که در مورد "زمانهای تعیین شده ملل" که از زیر پا گذاشتن اورشلیم آغاز می شود ، حق داریم. چه زمانی آن شروع شد؟ کتاب مقدس نمی گوید. ما ادعا می کنیم که این امر هنگامی آغاز شد که صدقیا از تخت سلطنت برکنار شد و یهودیان به تبعید برده شدند. کی اتفاق افتاد؟ ما ادعا می کنیم که این اتفاق در سال 607 قبل از میلاد رخ داده است. این تاریخ در روز برادر راسل مورد اختلاف بود و هم اکنون نیز ادامه دارد. اکثر مقامات سکولار در دو تاریخ توافق دارند ، 539 قبل از میلاد برای فتح بابل و 587 قبل از میلاد برای تبعید یهودی. ما 539 قبل از میلاد را انتخاب می کنیم تا در پایان 537 سال به 70 قبل از میلاد برسیم و سپس برای به دست آوردن 607 سال قبل از میلاد معکوس می شماریم اما از آنجا که تنها دلیل ما برای انتخاب 539 قبل از میلاد این است که اکثر مقامات سکولار در این مورد اتفاق نظر دارند ، چرا 587 را انتخاب نمی کنیم قبل از میلاد به همین دلیل ، و سپس حساب کنید تا 517 قبل از میلاد را به عنوان سال بازگشت به اورشلیم بدست آورید؟ برخلاف پیشگویی هفتاد هفته ، کتاب مقدس شروع واضحی از دوره زمانی هفت گانه به ما نمی دهد. یهودیان زمان عیسی می توانستند سال دقیق شمارش 70 هفته را با استفاده از سوابق دقیقی که قوم یهوه ، یهودیان ، نگهداری می کنند ، تعیین کنند. از طرف دیگر ، ما فقط مقامات غیرقابل اعتماد سکولار داریم که همه توافق ندارند که محاسبات خود را بر چه اساس انجام دهند.

اکنون در اینجا عدم اطمینان دیگری در مورد تاریخ وجود دارد. هیچ مرجع سکولار سال 607 قبل از میلاد را قبول نمی کند ، اما ما فقط به این دلیل به کتاب مقدس می رسیم که می گوید دوره شنبه ها که باید بازپرداخت شود 70 سال است. برای این محاسبه ، ما از 537 قبل از میلاد شروع می کنیم زیرا آن زمان است که معتقدیم یهودیان به اورشلیم بازگشتند. با این حال ، بیایید دقیقاً نگاه کنیم به آنچه ارمیا درباره 70 سال پیشگویی می گوید:
(ارمیا 25:11 ، 12) "11 و تمام این سرزمین باید به مکانی ویرانگر تبدیل شود، یک موضوع حیرت ، و این ملل باید هفتاد سال به پادشاه بابل خدمت کنند."" 12 "" و باید این اتفاق بیفتد وقتی هفتاد سال تمام شد من باید علیه شاه بابل و علیه آن ملت پاسخگو باشم ، "این سخنان خداوند است" خطای آنها ، حتی در برابر سرزمین چال؟ د؟ ، و من آن را به عنوان پسماندهای ویران شده تا ابد نامعین خواهم ساخت.

یهودیان بودند خدمت پادشاه بابل هفتاد سال.  وقتی هفتاد سال به پایان رسید ، پادشاه بابل بود برای پاسخگویی فراخوانده شد  این اتفاق در سال 539 پیش از میلاد افتاد خدمت به پادشاه بابل در 539 BCE به پایان رسید نه 537 قبل از میلاد اگر 70 سال از 537 قبل از میلاد را حساب کنیم ، آنها فقط 68 سال در خدمت پادشاه بابل بودند که دو سال آخر آنها پادشاه ماد بودند. با این حساب كلام یهوه محقق نمی شد. به نظر می رسد که اگر ما 609 سال بندگی بابلیان را که به سال 70 قبل از میلاد ختم می شود ، حساب کنیم ، سال 539 قبل از میلاد سال تبعید است اما این بدان معناست که محاسبه ما در سال 1912 پایان یافت و در سال 1912 هیچ اتفاق جالبی رخ نداد.

تاریخ شروع نبوت 70 هفته منتهی به مسیح یک زمان واحد است. "... اجرای کلمه برای بازسازی و بازسازی بیت المقدس ..." یک فرمان رسمی بود ، دقیقاً به تاریخ تمام اسناد این چنینی. بنابراین ، محاسبه می تواند دقیق و شناخته شده برای همه کسانی باشد که نیاز به اجرای آن دارند. در مورد محاسبه هفت برابر ما ، چنین دقتی وجود ندارد. حتی نمی توانیم به طور قطعی بگوییم که باید از 537 قبل از میلاد دوباره حساب کنیم. بدیهی است که به جای آن ، مبنای کتاب مقدس برای شمارش مجدد از 539 قبل از میلاد وجود دارد.

س intال جالب دیگری هنگامی مطرح می شود که در نظر بگیریم یهودیان در زمان عیسی می توانستند سال دقیق تبعید بابل را از بایگانی معابد بدانند. وقتی رسولان از عیسی در مورد نشانه حضور او س askedال کردند ، چرا او آنها را به دانیال ارجاع نداد؟ او در پاسخ به س theirال آنها دو بار به دانیل مراجعه کرد ، اما هرگز به ارزش محاسبه هفت بار اشاره نکرد. اگر پیشگویی برای آن منظور وجود داشته است و آنها این س specificال خاص را می پرسیدند ، چرا فقط در مورد محاسبه آن زمان و آنجا به آنها نمی گویید؟ آیا به همین دلیل است که یهوه پیشگویی رویای نبوکدنصر را الهام بخشید - به بندگان خود وسیله ای برای محاسبه پاسخ سالی که آنها می پرسیدند؟

اگر در سال 1914 هیچ اتفاقی نمی افتاد ، پس این محاسبه راسل و باربور می توانست مسیر سایر پیش بینی های مربوط به تاریخ آن دوران باشد. با این حال ، اتفاقی افتاد: جنگ جهانی در ماه آگوست آغاز شد. اما حتی این س someالات جدی را به وجود می آورد. چرا در ماه اکتبر شروع نشد؟ چرا دو ماه زودتر؟ یهوه زمان را آفرید. او هنگام برنامه ریزی وقایع علامت را از دست نمی دهد. پاسخ ما به این مسئله این است که شیطان صبر نکرد تا سرنگون شود.

w72 6/1 p. 352 سوالات از جانب خوانندگان
پس تعجبی آور نیست که جنگ جهانی اول حدود دو ماه آغاز شد قبل از پایان روزهای جنایی ، و از این رو قبل از تولد نمادین "پسر" یا پادشاهی آسمانی. شيطان شيطان نيازي به انتظار نداشت تا زماني كه پادشاهي بر ملل در دست عيسي مسيح قرار گيرد تا ملتها را در يك جنگ بزرگ بگذارد.

یهوه را نمی توان گول زد. هیچ تردیدی در مورد تحقق پیشگویی هفتاد هفته وجود نداشت. مسیح دقیقاً به موقع ظاهر شد. چرا سرگیجه با 70 سال؟ شیطان نمی تواند تحقق پیشگویی ای را که یحیی الهام گرفته است خنثی کند.

علاوه بر این ، ما می گوییم جنگ جهانی ثابت می کند که شیطان در اکتبر 1914 سرنگون شد ، زیرا از سرنگونی عصبانی بود و بنابراین "وای بر زمین". در حالی که این را می گوییم ، ما همچنین می گوییم که او جنگ را قبل از سرنگونی آغاز کرد؟

ما همچنین می گوییم که او "ملت ها را درگیر یک جنگ گسترده" کرد. حتی خواندن گاه به گاه متن های تاریخی مانند اسلحه آگوست نشان خواهد داد که حوادثی که ملتها را برای جنگ جهانی اول تحت تأثیر قرار می داد ، بیش از ده سال قبل از شروع آن جریان داشته است. وقتی قتل اسقف اعظم نشین فیوز را روشن کرد ، تابوت پر از پودر شده بود. بنابراین شیطان سالها قبل از سال 1914 برای رفع خشم خود در حال مانور بود. آیا او سالها قبل از 1914 سرنگون شد؟ آیا عصبانیت وی در آن سالها رو به افزایش بود و باعث می شد ملتها را به جنگی تبدیل کند که جهان را تغییر دهد؟

واقعیت این است که ما نمی دانیم چه زمانی شیطان به زمین افتاده است زیرا کتاب مقدس این حرف را نمی زند. ما فقط می دانیم که در طی روزهای گذشته بوده است ، یا کمی قبل از آن.

*** w90 4/1 p. 8 که اراده رهبری بشر به صلح؟ ***
چرا جنگ جهانی اول در سال 1914 آغاز شد؟ و چرا قرن ما جنگهای بدتری را در طول تاریخ دیده است؟ زیرا اولین اقدام پادشاه آسمانی این بود که شیطان را برای همیشه در آسمان ها بدرقه کرده و به مجاورت زمین بیندازد.

اولین اقدام وی به عنوان پادشاه آسمانی اخراج شیطان بود؟ هنگامی که پادشاه آسمانی ما سوار بر آرماگدون نشان داده می شود ، وی به عنوان "کلام خدا ... پادشاه پادشاهان و ارباب اربابان" نشان داده می شود. (Rev. 19: 13,18،XNUMX) به عبارت دیگر ، عیسی به عنوان پادشاه آسمانی نشان داده می شود. با این حال به عنوان اولین اقدام فرض شده خود به عنوان پادشاه ، او را به عنوان مایکل فرشته فرشته تصویر می کنند. عجیب به نظر می رسد که او نباید در نقش تازه نصب شده خود به عنوان پادشاه پادشاهان ، بلکه در یکی از نقش های باستانی مایکل ارجل به تصویر کشیده شود. اگرچه قطعی نیست ، اما این واقعیت که وی به عنوان پادشاه تازه نصب شده به تصویر کشیده نشده است ، به این معنی است که ما نمی توانیم نتیجه بگیریم که وی در واقع در این مقطع تازه نصب شده است. مایکل می توانست راه را برای به تخت نشستن عیسی روشن کند.

چرا اجازه می دهیم شیطان ، دشمن بزرگ ، در چنین واقعه ای مقدس حضور داشته باشد؟ آیا Rev. 12: 7-12 تصویری از عملیات تمیز کردن / پاکسازی خانه در پیش بینی تاج و تخت سلطنت در آینده ، یا اولین اقدام وی به عنوان پادشاه را نشان می دهد. دومی را می گوییم زیرا آیه 10 می گوید ، "اکنون نجات ... قدرت ... پادشاهی خدای ما و اقتدار مسیح او اتفاق افتاده است ، زیرا [شیطان] سرنگون شده است."

ما فرض می کنیم این صحبت از تخت سلطنت است و نه اعمال قدرت پادشاهی همیشه موجود یهوه در پاکسازی راه برای یک رویداد آینده. اگر چنین است ، پس چرا تاج گذاری ذکر نشده است؟ چرا آیات قبلی (مکاشفه 12: 5,6،XNUMX) نه در مورد پادشاهی بر تخت سلطنت که قدرت جنگ و تسخیر شیطان را دارد ، بلکه در مورد کودک تازه متولد شده ای گفته می شود که باید از وی محافظت شود تا توسط خدا محافظت شود ، صحبت می کنند؟ و دوباره ، چرا مایکل ، نه عیسی پادشاه تازه بر تخت سلطنت ، که در حال جنگ است به تصویر کشیده شده است؟

در خلاصه

دانیل ، در ثبت پیشگویی رویای نبوكدنصر در مورد درخت بی عظیم قطع شده برای هفت بار ، هرگز كاربردی فراتر از روز خود ندارد. ما فرض می کنیم که یک تحقق بزرگتر مبتنی بر ارتباط فرضی با سخنان عیسی 500 سال بعد در مورد "زمانهای تعیین شده ملتها" است حتی اگر عیسی هرگز از چنین ارتباطی صحبت نکرد. ما تصور می کنیم این "اوقات معین" با تبعید بابل آغاز شده است حتی اگر کتاب مقدس هرگز چنین چیزی را نگوید. ما تصور می کنیم که این اتفاق در سال 607 قبل از میلاد رخ داده است ، حتی اگر هیچ مرجع عرفی با آن موافق نباشد ، اما با این حال ما به تاریخ 539 قبل از میلاد به همین "مقامات غیر قابل اعتماد" وابسته هستیم. کتاب مقدس هیچ تاریخی برای شمارش معکوس 2,520 سال به ما نمی دهد ، و همچنین به ما یک رویداد تاریخی را نشان نمی دهد تا تاریخ شروع. بنابراین کل پیش فرض ما برای نتیجه گیری اینکه این حساب یک برنامه روزانه دارد ، بر اساس استدلال حدس و گمان ساخته شده است.
علاوه بر موارد فوق ، با اعتقاد بر اینكه می توان تاریخ شروع حضور پسر انسان و شاهزاده شدن وی را به عنوان پادشاه اسرائیل معنوی پرواز كرد ، در مواجهه با عیسی مسیح ، در برابر عیسی مگس می زند كه سخنان مختصر را بیان می كند كه چنین چیزهایی برای ما نمی داند.

چه چیزی تغییر می کند

یک آزمایش تورق اینکه آیا یک خط گمانه زنی با حقیقت مطابقت دارد یا خیر این است که چقدر با بقیه کتاب مقدس هماهنگی دارد. اگر مجبور شویم معانی را بچرخانیم یا توضیحی استثنایی ارائه دهیم تا مقدمه ای منطبق شود ، احتمالاً اشتباه می کنیم.

پیش فرض ما - در واقع ، اعتقاد فعلی ما - این است که حضور عیسی به عنوان پادشاه مسیحی در سال 1914 آغاز شده است. بیایید این را با یک مقدمه دیگر مقایسه کنیم: اینکه حضور سلطنتی او هنوز آینده است. بیایید برای استدلال ، بگوییم این از زمانی شروع می شود که نشانه پسر انسان در آسمان ظاهر می شود تا همه دنیا آن را ببینند. (مت 24: 30) حال بیایید متن های مختلف مربوط به حضور مسیح را بررسی کنیم و ببینیم که متناسب با هر مقدمه چگونه است.

کوه 24: 3
در حالی که او در کوه زیتون نشسته بود ، شاگردان خصوصی به او نزدیک شدند و گفتند: "به ما بگویید ، این چیزها چه زمانی خواهد بود و چه علامتی از حضور شما و نتیجه گیری از سیستم چیزها خواهد بود؟"

شاگردان سه س questionال پرسیدند. بدیهی است که آنها فکر می کردند هر سه قسمت در یک زمان اتفاق می افتد. قسمت دوم و سوم مربوط به روز ماست. آیا حضور پسر انسان و نتیجه گیری سیستم چیزها دو واقعه است که تقریباً در همان زمان اتفاق می افتد یا اینکه حضور با یک قرن یا پایان آن مقدم است؟ آنها نمی دانستند که این حضور نامرئی خواهد بود ، بنابراین آنها علائمی نمی خواستند تا بدانند که اتفاق نامرئی رخ داده است. اعمال 1: 6 نشان می دهد که آنها از آنها استفاده می کردند parousia به معنای یونانی "دوران یک پادشاه". ما از دوران ویکتوریا صحبت می کنیم ، اما یونانی باستان آن را حضور ویکتوریا می نامید.[3]  در حالی که برای اثبات حضور نامرئی به علائمی احتیاج داریم ، ما همچنین به نشانه هایی نیاز داریم تا رویکرد حضور و نتیجه گیری از یک سیستم چیزها را نشان دهند ، بنابراین یا فرضیه در اینجا جا می گیرد.

کوه 24: 23-28
"پس اگر کسی به شما بگوید ، نگاه کنید! اینجا مسیح است ، یا "آنجا". باورنکنید. 24 زیرا مسیحیان و پیامبران دروغین ظهور می کنند و علائم و شگفتی های بزرگی را به وجود می آورند تا در صورت امکان حتی برگزیدگان را گمراه کنند. 25 نگاه کن من به شما هشدار داده ام. 26 بنابراین ، اگر مردم به شما می گویند ، نگاه کنید! او در بیابان است ، 'بیرون نرو. نگاه کن او در اتاق های داخلی است ، "آن را باور نکنید. 27 زیرا همانطور که صاعقه از قسمتهای شرقی بیرون می آید و تا قسمتهای غربی می درخشد ، حضور پسر انسان نیز خواهد بود. 28 هر جا لاشه باشد ، عقاب ها در آنجا جمع می شوند.

این صحبت از اتفاقاتی است که قبل حضور مسیح ، امضای رویکرد آن. با این حال اینها به عنوان بخشی از پیشگویی برای شناسایی حضور او و نتیجه گیری نظام چیزها آورده شده است. برج نگهبانی سال 1975 ص. 275 این اختلاف را با استخراج این آیات از تطبیق با دوره زمانی بین 1914 و آرماگدون ، و در عوض ، قرار دادن برنامه آنها برای پوشش حوادث از سال 70 میلادی تا سال 1914 ، تقریباً 2,000 سال توضیح می دهد! اگر ، حضور مسیح هنوز آینده است ، پس دیگر نیازی به استخراج نیست و وقایع ثبت شده به ترتیب زمانی قرار می گیرند. علاوه بر این ، بیان آیه 27 را می توان به معنای واقعی کلمه اعمال کرد که با آیه 30 در مورد ظاهر علامت پسر انسان متناسب است تا همه ببینند. آیا واقعاً می توانیم بگوییم که حضور نامرئی مسیح در سال 1914 به اندازه برق آسمانی که در آسمان چشمک می زد مشهود بود؟

کوه 24: 36-42
"با توجه به آن روز و ساعت ، هیچ کس نمی داند ، نه فرشتگان آسمان و نه پسر ، بلکه فقط پدر هستند. 37 زیرا همانطور که روزهای نوح اتفاق افتاد ، حضور پسر انسان نیز خواهد بود. 38 زیرا همانطور که در آن روزها قبل از سیل ، خوردن و آشامیدن بود ، مردها ازدواج می کردند و زنانی که در آن ازدواج می کردند ، تا روزی که حضرت نوح در کشتی گذاشت. 39 و آنها توجه نکردند تا اینکه سیل فرا رسید و همه آنها را از بین برد ، بنابراین حضور پسر انسان خواهد بود. 40 سپس دو مرد در این زمینه حضور خواهند داشت: یکی با آنها همراه خواهد شد و دیگری رها می شود. 41 دو زن در آسیاب دستی آسیاب می شوند: یکی با آن گرفته می شود و دیگری رها می شود. 42 از این رو مواظب باشید ، زیرا نمی دانید پروردگارت در چه روزی فرا می رسد.

زمینه در مورد آرماگدون (در مقابل 36) و ناگهانی بودن قضاوت و نجات یا محکومیت غیر منتظره (در مقابل 40-42) صحبت می کند. این به عنوان یک هشدار در مورد غیر منتظره بودن رسیدن پایان است. او می گوید حضور مسیح به این ترتیب خواهد بود. یک قرن طولانی - و با احتساب - حضور ، نیروی زیادی را از این آیه می گیرد. از این گذشته ، میلیارد ها نفر زندگی کرده و مرده اند ، هرگز شاهد تحقق این سخنان نبوده اند. با این حال ، این را برای حضور در آینده اعمال کنید که در زمانی رخ خواهد داد که ما نمی توانیم بدانیم و کلمات کاملاً منطقی هستند.

1 نارسائی قلبی. 15: 23
اما هرکسی در رده خود است: اولین مسیح ، پس از آن کسانی که در زمان حضور خود به مسیح تعلق دارند.

این آیه ما را واداشته است حدس بزنیم که مسح در سال 1919 دوباره زنده شده اند. اما این امر با متون دیگر درگیری ایجاد می کند. به عنوان مثال ، 1 Thes. 4: 15-17 از زنده شدن مسح و زنده گرفتار شدن در ابرها صحبت می کند همزمان (Rbi8-E ، پاورقی). همچنین می گوید این اتفاق در صدای خدا رخ می دهد ترومپت. کوه ساعت 24:31 از وجود برگزیده (مسح) صحبت می کند جمع آوری با هم بعد از اینکه علامت پسر انسان (حضور) آشکار است. همچنین صحبت از این اتفاق می افتد در آخرین شیپور.

درست بعد از ظهور نشانه پسر انسان و شروع آرماگدون ، آخرین شیپور به صدا در می آید. مسح متوفی در آخرین شیپور زنده می شود. مسح زنده در یک چشم به هم زدن در آخرین شیپور تغییر می کند. آیا این آیات از رستاخیز مسح در سال 1919 یا اتفاقی که در حضور عیسی هنوز در آینده اتفاق خواهد افتاد ، پشتیبانی می کنند؟

2 Thess. 2: 1,2
با این حال ، برادران ، با احترام به حضور پروردگار ما عیسی مسیح و جمع شدن در کنار او ، ما از شما درخواست می کنیم 2 به سرعت از دلیل خود متزلزل نشوید و یا از طریق یک بیان الهام بخش و یا از طریق یک پیام کلامی یا از طریق نامه ای که انگار از طرف ما است ، هیجان زده نشوید تا بدانید که روز خداوند در اینجا است.

در حالی که این دو آیه هستند ، آنها به صورت یک جمله یا فکر واحد ترجمه می شوند. مثل کوه 24:31 ، این پیوند جمع مسح شده را با "حضور پروردگار ما عیسی مسیح" پیوند می دهد ، اما همچنین حضور را با "روز یهوه" پیوند می دهد. شایان ذکر است که کل جمله هشداری است مبنی بر اینکه فریب تصور اینکه قبلاً رسیده است فریب نخورید. اگر بخواهیم هرگونه پیش داوری را کنار بگذاریم و فقط این را بخوانیم برای آنچه می گوید ، آیا به این نتیجه نمی رسیم که گردهمایی ، حضور و روز یهوه همه اتفاقات همزمان است؟

2 Thess. 2: 8
سپس حقیقتاً شخص بی قانونی آشکار خواهد شد ، که خداوند عیسی با روح دهان خود با آن روبرو خواهد شد و با تجلی حضور او چیزی به بار نمی آورد.

این صحبت از عیسی است که مظهر حضور بی قانون را به هیچ چیز می کشاند. آیا این با حضور 1914 یا حضور قبل از آرماگدون مناسب تر است؟ از این گذشته ، بی قانونی در 100 سال گذشته بسیار خوب کار کرده است ، بسیار متشکرم.

1 Thess. 5: 23
باشد که خدای صلح کاملاً شما را تقدیس کند. و از هر نظر ممکن است روح و روح و جسم شما [برادران] با حضور پروردگار ما عیسی مسیح به شکلی بی شرمانه حفظ شود.

در اینجا می خواهیم بی مضرات پیدا کنیم at نه در طی حضور او یک مسح ممکن است در سال 1914 بی گناه باشد و فقط مثلاً در سال 1920 از بین برود. اگر صحبت از یک دوره زمانی حدود صد ساله یا اینچنین باشد ، این متن قدرت ندارد. اگرچه ، ما در مورد حضور او قبل از آرماگدون صحبت می کنیم ، این معنای بسیار خوبی دارد.

2 پیتر 3: 4
و گفت: "این حضور موعود او کجاست؟ چرا ، از روزی که پدران ما خوابیدند [در مرگ] ، همه چیز دقیقاً از همان آغاز آفرینش ادامه دارد. "

آیا وقتی خانه به خانه می رویم ، مردم ما را در مورد "حضور موعود [نامرئی] عیسی" مسخره می کنند؟ آیا تمسخر در مورد پایان جهان نیست؟ اگر حضور به آرماگدون گره خورده باشد ، این مناسب است. اگر به سال 1914 گره خورده باشد ، این کتاب مقدس معنی ندارد و تحقق ندارد. علاوه بر این ، متن از آیه 5 تا 13 مربوط به پایان جهان است. باز هم ، روز یهوه با حضور مسیح مرتبط است.

کشیش 11: 18
اما ملت ها خشمگین شدند ، و خشم شما آمد ، و زمان تعیین شده برای قضاوت درگذشتگان ، و پاداش [آنها] به برده های شما پیامبران و مقدسین و کسانی که از نام شما می ترسند ، پاداش می دهند. بزرگ ، و نابود کردن کسانی که زمین را خراب می کنند.

در اینجا متنی داریم که در واقع در مورد نصب پادشاه مسیحی صحبت می کند. وقتی این اتفاق می افتد ، ملت ها عصبانی می شوند و خشم پادشاه به دنبال آن می آید. این مسئله با حمله Gog of Magog که منجر به آرماگدون می شود ، هماهنگ است. با این حال ، ملتها در سال 1914 با عیسی خشمگین نبودند ، و او قطعاً خشم خود را نسبت به آنها ابراز نکرد ، در غیر این صورت آنها هنوز در این کشورها نبودند. علاوه بر این ، قبلاً دیده شده ایم که قیامت مسح با تاریخ 1919 جور در نمی آید ، بلکه زمانی است که آخرین شیپور به صدا در می آید ، بنابراین "قضاوت مردگان و پاداش بردگان و پیامبران" باید یک رویداد آینده نیز باشد. سرانجام ، زمان نابودی کسانی که زمین را خراب می کنند در سال 1914 اتفاق نیفتاد ، اما هنوز یک رویداد آینده است.

کشیش 20: 6
مبارک و مقدس کسی است که در قیامت اول شرکت می کند. مرگ دوم هیچ اختیاری ندارد ، اما آنها کاهن خدا و مسیح خواهند بود و به عنوان پادشاهان با او برای هزار سال حکومت خواهند کرد.

پادشاهی مسیحیان 1,000 سال است. قانون مسح به مدت 1,000 سال به عنوان پادشاه. اگر مسیح از سال 1914 سلطنت می کند و از سال 1919 مسح شده است ، پس آنها در 100 سال اول پادشاهی خود به سر می برند ، و بیش از 900 سال باقی مانده است. با این حال ، اگر پادشاهی دقیقاً قبل از آرماگدون آغاز شود و مسح دوباره زنده شود ، ما هنوز 1,000 سال کامل داریم که باید منتظر آن باشیم.

در نتیجه

در گذشته ، ما از دستور عیسی که در اعمال 1: 7 ثبت شده است چشم پوشی کردیم. در عوض ما زمان و تلاش قابل توجهی را صرف گمانه زنی در مورد زمانها و فصول تعیین شده کرده ایم. فقط باید در مورد آموزه های غلط ما که شامل تاریخ و دوره های زمانی مانند 1925 ، 1975 و تفسیرهای مختلف "این نسل" است ، فکر کرد تا دریابد که این تلاش ها برای ما به عنوان یک سازمان چقدر باعث خجالت شده است. البته ، ما همه این کارها را با بهترین نیت انجام دادیم ، اما هنوز از جهت گیری روشن خداوند ما عیسی مسیح چشم پوشی می کردیم ، بنابراین نباید تعجب کنیم که از عواقب اعمال خود در امان نمانده ایم.

به طور خاص در سی سال گذشته ، ما مانند هرگز بر رشد شخصیت مسیحی تمرکز کرده ایم. ما واقعاً پیشگویی مال را برآورده کرده ایم. 3:18. شکی نیست که ما در روزهای آخر عمیق هستیم و روح یهوه سازمان او را هدایت می کند. به نظر می رسد که موضع ما درباره حضور عیسی از سال 1914 در زمین ضعیف است. اگر مجبور شویم آن را کنار بگذاریم ، این به معنای کنار گذاشتن حوادثی است که می گوییم در بهشت ​​در سالهای 1918 و 1919 اتفاق افتاده است. این بدان معناست که هر تاریخی که از نظر نبوی قابل توجه تعیین کرده ایم ، اشتباه بوده است. یک ثبت کامل از شکست - همانطور که باید باشد ، زیرا ما در حال جستجوی زمینی هستیم که یهوه در حوزه قضایی خود قرار داده است. '

ضمیمه - چهار اسب سوخوار آخرالزمان

کنار گذاشتن سال 1914 به عنوان سالی که حضور مسیح در آن آغاز شد ، ما را ملزم می کند توضیح دهیم که چگونه چهار سوار آخرالزمان در این درک قرار می گیرند. عنصری که به نظر می رسد تاریخی مانند 1914 را پشتیبانی می کند ، اولین سواران است ، به وضوح عیسی مسیح ، که "تاج" به او داده می شود.

(مکاشفه 6: 2). . و من دیدم ، و ، نگاه کنید! یک اسب سفید ؛ و کسی که روی آن نشسته بود ، کمان داشت. و تاجی به او داده شد ، و او برای پیروزی و پیروزی به جلو رفت.

برای درک ما ، باید یا تاج را جدا از حضور پسر انسان توضیح دهیم یا این وقایع را به یک دوره زمانی بعد از 1914 منتقل کنیم. اگر هیچ کدام را نتوانیم انجام دهیم ، پس باید درک خود را دوباره بررسی کنیم که 1914 هیچ اهمیت نبوی ندارد.

مشکلی که با راه حل اخیر وجود دارد این است که این وقایع کاملاً متناسب با دوره روزهای آخر است. جنگ ، قحطی ، طاعون و مرگ در هادس (که از آن قیامتی حاصل می شود) مسلماً نشانگر زندگی بشریت طی 100 سال گذشته است. البته همه افراد جنگ و قحطی را تجربه نکرده اند. نیمکره غربی تا حد زیادی از این مشکلات در امان مانده است. هنوز هم متناسب است ، زیرا Rev. 6: 8b می گوید که سواری آنها "قسمت چهارم زمین" را تحت تأثیر قرار می دهد. گنجاندن "جانوران وحشی زمین" این تفکر را تقویت می کند که سوار شدن آنها از ابتدای روزهای آخر به بعد است ، زیرا این جانوران به آن دسته از دولت ها یا افرادی مانند جانوران اشاره می کنند که میلیون ها کشته داشته اند - مردانی مانند هیتلر ، استالین ، و Pol Pot ، و دیگران

این وظیفه را برای ما تعیین می کند که تعیین کنیم چگونه می توان به عیسی به عنوان پادشاه در آغاز روزهای آخر تاجگذاری کرد بدون اینکه دنیا حضور او را تجربه کند. ممکن است س askال شود که چرا رسولان س theirال خود را از این طریق بیان کردند. چرا فقط نپرسید ، 'علامت تاج گذاری شما چه خواهد بود؟'

آیا حضور پسر انسان مترادف با پادشاه تاجگذاری شده او است؟

به نظر نمی رسد که چنین باشد. کولسیان 1: 13 می گوید: "او ما را از قدرت تاریکی نجات داد و ما را به پادشاهی پسر عشق خود منتقل کرد". این نشان می دهد که وی از قرن اول به یک معنا پادشاه بوده است. اگر او قبلاً در قرن اول تاج دریافت کرده است ، چگونه است که وی دیگری را به عنوان نشسته روی اسب سفید دریافت می کند؟

او پس از شکستن اولین مهر و موم به عنوان پادشاه تاج دار سوار می شود. با این حال ، پس از شکستن مهر هفتم و پس از به صدا درآمدن شیپور هفتم ، موارد زیر اتفاق می افتد:

(مکاشفه 11:15) و فرشته هفتم شیپور خود را زد. و صداهای بلندی در آسمان به وجود آمد که می گفتند: "پادشاهی جهان به پادشاهی پروردگار ما و مسیح او تبدیل شد و او به عنوان پادشاه تا ابد حکمرانی خواهد کرد."

این امر تنها درصورتی ممکن خواهد بود که پادشاهی جهان وقتی او را سوار اسب اسب سفید کرد ، هنوز او نباشد.

متن س theال رسولان در Mt. 24: 3 نشان می دهد که آنها فقط نگران به تخت نشستن او نبوده اند ، بلکه بیشتر به این فکر کرده اند که چه زمانی پادشاهی او به زمین می آید و اسرائیل را از سلطه روم آزاد می کند. این واقعیت از س questionال مشابهی که آنها از مسیح زنده شده در اعمال 1: 6 یافتند ، مشهود است.
وی از قرن اول با جماعت مسیحیان حضور داشته است. (مت 28: 20 ب) این حضور توسط جماعت احساس شده است ، اما جهان این احساس را ندارد. حضوری که جهان را تحت تأثیر قرار می دهد با نتیجه گیری سیستم اشیا مرتبط است. همیشه از آن به صورت مجزا صحبت می شود و ارتباطی با حضور او در جماعت مسیحی ندارد. بنابراین می توان ادعا کرد که در حالی که وی در قرن اول به پادشاهی سلطنت رسید و سپس در آغاز روزهای گذشته به معنای دیگری دوباره به سلطنت رسید ، حضور او به عنوان پادشاه مسیحی فقط از زمانی شروع می شود که پادشاهی جهان به او تبدیل شود ، هنوز رویداد آینده

آنچه ممکن است به ما کمک کند تا این مسئله را مورد توجه قرار دهیم ، بررسی کاربرد کتاب مقدس کلمه تاج است. در اینجا همه موارد مربوط به کتاب مقدس یونان مسیحی آورده شده است.

(اول قرنتیان 1:9). . البته آنها اکنون این کار را انجام می دهند تا ممکن است یک تاج فساد پذیر بدست آورند ، اما ما یک تاج فساد ناپذیر است.

(فیلیپیان 4: 1). . .بنابراین ، برادران من محبوب و آرزوی شادی و تاج من ، در این راه در [خداوند] عزیزان محکم بایستید

(اول تسالونیکیان 1:2). . برای چه امید یا شادی یا تاج سربلندی چیست - چرا در واقع شما نیستید؟ - قبل از پروردگار ما عیسی در حضور او؟

(دوم تیموتائوس 2: 2). . علاوه بر این ، اگر کسی حتی در بازی ها مسابقه دهد ، تاجگذاری نمی شود مگر اینکه طبق قوانین مسابقه داده باشد. . .

(دوم تیموتیوس 2: 4). . از این زمان به بعد تاج عدالت برای من محفوظ است ، که خداوند ، قاضی صالح ، در آن روز به من پاداش می دهد ، اما نه تنها برای من ، بلکه همچنین برای همه کسانی که تجلی او را دوست داشته اند.

(عبرانیان 2: 7-9). . شما او را کمی فراتر از فرشتگان قرار داده اید. با شکوه و افتخار او را تاجگذاری کردید و او را بر کارهای دست خود منصوب کردید. 8 همه چیزهایی که زیر پاهای او قرار داده ای. " زیرا در این امر او همه چیز را به او تسلیم كرد [خدا] چیزی را كه تابع او نباشد باقی نگذاشت. گرچه اکنون ما هنوز همه چیز را مطیع او نمی بینیم. 9 اما ما می بینیم که عیسی ، که کمی از فرشتگان فرومایه شده است ، به دلیل تحمل مرگ ، با شکوه و افتخار تاجگذاری کرده است ، تا به لطف نعمت خدا ، مرگ هر انسان را بچشد.

(جیمز 1:12). . . خوشبخت مردی است که به آزمایش خود ادامه می دهد ، زیرا با تأیید شدن تاج زندگی را دریافت می کند ، که یهوه به کسانی که همچنان به او عشق می ورزند وعده داده است.

(اول پطرس 1: 5). . و هنگامی که چوپان اصلی آشکار شد ، تاج جلال نامرغوب را دریافت خواهید کرد.

(مکاشفه 2:10). . خود را حتی تا مرگ وفادار نشان دهید ، و من تاج زندگی را به شما می دهم.

(مکاشفه 3:11) 11 من به سرعت می آیم. آنچه را که دارید محکم نگه دارید تا کسی تاج شما را نگیرد.

(مکاشفه 4:10). . .بیست و چهار بزرگان در مقابل کسی که بر تخت نشسته است می افتند و کسی را که برای همیشه تا ابد زنده است پرستش می کنند و تاجهای خود را قبل از تخت می اندازند و می گویند:

(مکاشفه 4: 4) 4 و دور تاج و تخت [بیست و چهار تاج و تخت وجود دارد ، و بر روی این تاج و تختها [دیدم] بیست و چهار پیر که نشسته اند لباسهای بیرونی سفید ، و بر سر آنها تاج های طلایی نشسته اند.

(مکاشفه 6: 2). . و من دیدم ، و ، نگاه کنید! یک اسب سفید ؛ و کسی که روی آن نشسته بود ، کمان داشت. و تاجی به او داده شد ، و او برای پیروزی و پیروزی به جلو رفت.

(مکاشفه 9: 7). . .و شبیه ملخ ها شبیه اسب هایی بود که برای جنگ آماده شده بودند. و بر سر آنها [آنچه] به نظر می رسید تاجهایی مانند طلا بودند ، و صورتهای آنها [مانند] صورت مردان بود. . .

(مکاشفه 12: 1). . و علامت بزرگی در بهشت ​​دیده شد ، زنی با خورشید آراسته شد و ماه زیر پاهای او بود و تاجی از دوازده ستاره روی سرش بود ،

(مکاشفه 14:14). . و من دیدم ، و ، نگاه کنید! یک ابر سفید ، و بر روی ابر کسی مانند یک پسر انسان نشسته بود ، با تاجی طلایی بر سر و یک داس تیز در دست.

اصطلاحاتی مانند "تاج زندگی" و "تاج عدالت" بیانگر کاربرد بسیار وسیع تری نسبت به کاربرد سلطنت است. در واقع ، به نظر می رسد رایج ترین کاربرد آن نمایندگی اقتدار برای دریافت چیزی یا جلال رسیدن به چیزی است.

همچنین عبارت Rev. 6: 2 نیز وجود دارد. به او تاج می دهند. کلمه "تاج" همانطور که از کتاب مقدس پیشین مشاهده کردیم اغلب در زمینه دریافت اقتدار بر چیزی استفاده می شود. تاج زندگی به شما اعطا می شود به این معنی است که گیرنده زندگی جاودانه دارد ، یا قدرت زندگی برای همیشه. این بدان معنا نیست که او سلطان زندگی می شود. بنابراین جمله "تاجی به او داده شد" می تواند مترادف با "اقتدار به او داده شود" باشد. عبارتی عجیب و غریب خواهد بود اگر آنچه به آن اشاره می شود عمل براندازی یک پادشاه باشد. در حقیقت ، هنگامی که پادشاهی بر تخت می نشیند ، تاج "به او داده نمی شود" ، بلکه تاجی بر سر او قرار می گیرد.

این واقعیت که "تاج" ذکر شده است و "تاج" نیز قابل توجه نیست. تنها یک حضور وجود دارد و آن یک رویداد مهم است. تنها یک بار تخت سلطنت مسیحیان وجود دارد و آن رویدادی است که آفرینش از آغاز بشر در انتظار آن بوده است. به نظر می رسد عبارت استفاده از Rev. 6: 2 بسیار ناخوشایند است که اشاره به حضور مسیح دارد.

این تفکر با درک متوالی وقوع هفت مهر و هفت شیپور سازگار است. درک کنونی ما ما را وادار می کند که توالی منطقی وقایع را کنار بگذاریم ، زیرا می گوییم باز شدن مهر ششم در مورد روز یهوه صدق می کند (بخش 18 ، صفحه 112) و در عین حال وقایعی که پس از شکستن مهر هفتم رخ می دهد ، اعمال می شود تا شروع روزهای آخر

اگر هفت شیپور ، و مصیبت ها و دو شاهد همه به ترتیب هم باشند ، چه می شود؟ آیا می توانیم به این موارد نگاه کنیم که در حین و بعد از مصیبت بزرگ اتفاق می افتد - با توجه به اینکه مصیبت بزرگ چیزی جدا از آرماگدون است؟

اما این موضوع برای مقاله دیگر است.


[1] باربور و راسل اولین کسانی نبودند که اهمیت نبوی را برای هفت بار رویای نبوکدنصر مطرح کردند. ویلیام میلر ، ادونتیست ، نمودار اشاتولوژی خود را در سال 1840 تهیه کرد که در آن 2,520 سال پایان سال 1843 را نشان داد ، بر اساس تاریخ شروع 677 قبل از میلاد ، زمانی که ادعا کرد منسی را به بابل برده اند. (2 کر. 33:11)
[2] من در اینجا از "حدس و گمان" به معنای تجسمی استفاده نمی کنم. حدس و گمان ابزاری مناسب برای تحقیق است ، و فقط به این دلیل که کاری با حدس و گمان شروع می شود ، به این معنی نیست که سرانجام واقعیت نخواهد داشت. دلیل استفاده من از آن در مورد "تفسیر" این است که "تعبیر از آن خداست". این کلمه غالباً در جامعه مدرن ما مورد سو استفاده قرار می گیرد تا حدی که معنی آن همان حدس و گمان است ، همانطور که کسی می گوید: "خوب ، این تعبیر شماست." استفاده صحیح از آن همیشه باید در متن مکاشفه صادقانه خداوند توسط پیام های الهی رمزگذاری شده در بینش ، خواب یا نماد باشد. وقتی می خواهیم اینها را برای خودمان حل کنیم ، این حدس و گمان است.
[3] از کلمات عهد جدید ویلیام بارکلی ، ص. 223:
"علاوه بر این ، یکی از رایج ترین چیزها این است که استان ها دوره جدیدی را از آن آغاز کرده اند parousia از امپراطور Cos تاریخ جدیدی را از parousia از گایوس سزار در AD 4 ، مانند یونان از parousia از هادریان در 24 م. بخش جدیدی از زمان با آمدن پادشاه ظهور کرد.
روال معمول دیگر ضرب سکه های جدید برای بزرگداشت دیدار پادشاه بود. سفرهای هادریان را می توان سکه هایی که برای بزرگداشت دیدارهای وی ضرب شده اند ، دنبال کرد. هنگامی که نرو بازدید کرد سکه های بزرگداشت او را ضرب کردند ماجراجوظهور ، که معادل لاتین یونانی است parousia. به نظر می رسید با آمدن پادشاه مجموعه جدیدی از ارزش ها پدیدار شده است.
Parousia گاهی اوقات از "حمله" یک استان به یک استان استفاده می شود. این از حمله میتراداتس به آسیا بسیار استفاده می شود. این ورود به صحنه را توسط یک قدرت جدید و فاتح توصیف می کند. "

[I] برخی ممکن است اعتراض کنند ، خاطرنشان کردند که به دانیل گفته شده است که "تا زمان پایان" کتاب را خاموش کند (Dan. 12: 4,5) و اینکه خداوند "آشکارکننده اسرار" است (Dan. 2: 29) و همینطور می تواند قصد داشتند این موارد را در 19 به راسل نشان دهندth قرن. اگر چنین است ، پس یهوه آن را برای راسل ، بلکه برای ادونتیست ، ویلیام میلر یا احتمالاً دیگران قبل از او فاش نکرد. میلر ممکن است طبق الهیات ما تاریخ شروع را اشتباه گرفته باشد ، اما او ریاضیات را درک کرده است. این س theال را به وجود می آورد ، آیا دانیال 12: 4,5،XNUMX به دانش قبلی گفته می شود یا فقط به معنی معنای نبوت پس از تحقق اشاره دارد؟ ما همیشه می گوییم نبوت پس از تحقق بهتر درک می شود.
متن دن. 12: 4,5،12 پیشگویی پادشاهان شمال و جنوب است. این پیشگویی به تدریج درک می شد ، اما همیشه در زمان تحقق آن یا بعد از آن. اعتقاد بر این است که اسکندر بزرگ اورشلیم را امان نداد ، زیرا کاهنان به او فهماندند که دانیل فتح جهان را پیشگویی کرده است. اکنون ما با بررسی وقایع بعدی تاریخی در پرتو پیشگویی دانیل ، بیش از آنچه که درباره تحقق آن درک کرده اند ، می فهمیم. با این حال ، ما نتوانسته ایم این موارد را از قبل بدانیم. در عوض ، به دنبال تحقق چنین رویدادهایی ، "دانش واقعی فراوان شده است". (دان 4: 1 ب) به نظر نمی رسد که این کلمات به این معنی باشند که در روزهای آخر ، یهوه دانش قبلی را به بندگان خود اعطا می کند. این امر با دستورالعمل شناختن قبلی از "زمانها و فصول" در تضاد است (اعمال 7: XNUMX) از آنجا که تفسیر ما از هفت زمان یک مسئله ریاضی ساده است ، برای هر دانشجوی کتاب مقدس در بین شاگردان عیسی در دسترس خواهد بود که کار کردن این حرف دروغ را به زبان می آورد ، و این ساده نیست.
[II] از جانب مطالعات در کتاب مقدس چهارم - "یک "نسل" را می توان معادل یک قرن (تقریباً حد فعلی) یا صد و بیست سال ، عمر موسی و حد کتاب مقدس دانست. (پیدایش 6: 3.) با در نظر گرفتن صد سال از 1780 ، تاریخ اولین نشانه ، این حد به 1880 می رسد. و به درک ما ، هر مورد پیش بینی شده در آن تاریخ تحقق یافته است. برداشت زمان جمع آوری از ابتدای اکتبر 1874 ؛ سازمان پادشاهی و گرفتن قدرت عظیم او به عنوان پادشاه در آوریل 1878 توسط پروردگار ما و زمان دردسر یا "روز خشم" که در اکتبر 1874 آغاز شد و حدود 1915 متوقف خواهد شد. و جوانه درخت انجیر. کسانی که ممکن است بدون تناقض انتخاب کنند می گویند که قرن یا نسل ممکن است از آخرین نشانه ، سقوط ستاره ها ، از اول تاریکی خورشید و ماه ، به درستی حساب کنند: و یک قرن با شروع سال 1833 هنوز دور از تمام شدن بسیاری زندگی می کنند که علامت سقوط ستاره را مشاهده کرده اند. کسانی که با توجه به حقیقت موجود با ما قدم می گذارند ، به دنبال چیزهایی نیستند که در اینجا موجود است ، بلکه منتظر اتمام امور در حال انجام هستند. یا ، از آنجا که استاد فرمود ، "هنگامی که همه این موارد را خواهید دید ،" و از آنجا که "نشانه پسر انسان در آسمان" ، و درخت انجیر جوانه زده ، و جمع "برگزیدگان" از جمله علائم به حساب می آیند ، حساب کردن "نسل" از سال 1878 تا 1914 تا 36/1 2/XNUMX سال - تقریباً متوسط ​​زندگی بشر امروز متناقض نخواهد بود.
[III] از جانب مطالعات در کتاب مقدس III - اندازه گیری این دوره و تعیین زمان رسیدن به گودال دردسر در صورت داشتن تاریخ مشخص - نقطه ای در هرم که از آنجا شروع می شود ، به اندازه کافی آسان است. ما این علامت تاریخ را در محل اتصال "اولین گذر صعودی" با "گالری بزرگ" داریم. این نقطه تولد پروردگار ما عیسی را نشان می دهد ، همانطور که "خوب" ، 33 اینچ دورتر ، مرگ او را نشان می دهد. بنابراین ، اگر "اولین گذر صعودی" را به محل اتصال آن با "گذرگاه ورودی" اندازه گیری کنیم ، باید یک تاریخ مشخص داشته باشیم که در گذرگاه رو به پایین مشخص شود. این اندازه گیری 1542 اینچ است و سال قبل از میلاد 1542 را به عنوان تاریخی در آن نقطه نشان می دهد. سپس اندازه گیری کنید پایین "گذرگاه ورودی" از آن نقطه ، برای یافتن فاصله تا ورودی "گودال" ، نشان دهنده دردسر و ویرانی بزرگی است که برای پایان دادن به این عصر وجود دارد ، وقتی شر از قدرت سرنگون می شود ، 3457 سال را پیدا می کنیم اینچ ، نماد 3457 سال از تاریخ فوق ، قبل از میلاد 1542. این محاسبه سال 1915 میلادی را به عنوان آغاز دوره مشکلات نشان می دهد. برای 1542 سال قبل از میلاد به علاوه 1915 سال میلادی برابر با 3457 سال است. بنابراین هرم شاهد است که اواخر سال 1914 آغاز زمان دردسرهایی خواهد بود مانند زمانی که یک ملت وجود نداشته است - نه ، و نه هرگز پس از آن. و بنابراین یادآور می شود که این "شاهد" شهادت کتاب مقدس را در این مورد کاملاً تأیید می کند ، همانطور که توسط "توزیع های موازی" در مطالعات کتاب مقدس نشان داده شده است ، جلد دوم ، فصل. VII.
بخاطر داشته باشید که کتاب مقدس به ما نشان داده است که پایان کامل قدرت غیر یهودیان در جهان و زمان مشکلاتی که سرنگونی آن را به همراه خواهد داشت ، پس از پایان سال 1914 میلادی دنبال می شود و مدتی نزدیک به آن تاریخ آخرین اعضای کلیسای مسیح "تغییر" جلال. همچنین به یاد داشته باشید که کتاب مقدس به طرق مختلف به ما ثابت کرده است - با چرخه های جوبی ، 1335 روز دانیل ، توزیع های موازی و غیره - که "محصول"یا پایان این عصر قرار بود در اکتبر 1874 آغاز شود و آن زمان Great Reaper نیز قرار بود حضور داشته باشد. که هفت سال بعد - در اکتبر 1881 -تماس بلند"متوقف شد ، اگرچه بعداً ، بدون فراخوان عمومی ، برخی از آنها به همان لطف ها پذیرفته می شوند ، تا مکان برخی از کسانی را که تحت آزمایش قرار می گیرند ، ناشایست شناخته شوند ، پر کند. سپس به نحوه شهادت دادن سنگ "شاهد" به همان تاریخ ها و نشان دادن همان درس ها نگاه کنید. بدین ترتیب:
شایسته حساب شده برای فرار از شدیدترین مشکلات جهان ، ممکن است مرجع آن را برای مشکل ناخوشایندی که در اکتبر ، 1914 به دنبال خواهد داشت درک کنیم. اما ممکن است در مورد 1910 AD پیش بینی شود
آیا این یک توافق قابل توجه بین این "شاهد" سنگ و کتاب مقدس نیست؟ تاریخ ، اکتبر ، 1874 و اکتبر ، 1881 دقیق است ، در حالی که تاریخ 1910 ، اگرچه در کتاب مقدس ارائه نشده است ، اما برای برخی از رویدادهای مهم در تجربه کلیسا و آزمایش نهایی ، بیش از حد معقول به نظر می رسد ، در حالی که ظاهرا سال 1914 میلادی است به عنوان نزدیک بودن آن تعریف شده است ، و پس از آن بزرگترین دردسر جهان است ، که در آن برخی از "خیل عظیم”ممکن است سهمی داشته باشد. و در این رابطه به یاد داشته باشیم که این محدودیت تاریخ - 1914 میلادی - ممکن است نه تنها شاهد اتمام انتخاب و آزمایش و ستایش کل بدن مسیح باشد ، بلکه ممکن است شاهد تطهیر برخی از این شرکت بزرگ تر م believeمنانی که از طریق ترس و ضعف و خونسردی نتوانستند فداکاری های قابل قبولی را برای خدا انجام دهند و بنابراین کم و بیش به ایده ها و راه های جهان آلوده می شوند. برخی از اینها ، قبل از پایان این دوره ، ممکن است از مصیبت بزرگ بیرون بیایند. ('کشیش 7: 14') بسیاری از اینها اکنون با بسته های مختلفی از خمیرهای سوزاندن کاملاً در ارتباط هستند. و تا زمانی که دردسر آتشین اواخر دوره برداشت محصول نتواند سیمهای اتصال اسارت بابل را بسوزاند ، اینها قادر به فرار خواهند بود - "چنانکه توسط آتش نجات داده شوند". آنها باید لاشه کامل بابل بزرگ را ببینند و مقداری از آفت های او را دریافت کنند. ('کشیش 18: 4چهار سال از 1910 تا انتهای 1914 ، که در هرم بزرگ ذکر شده است ، بدون شک زمان "محاکمه آتشین" کلیسا خواهد بود ("1 نارسائی قلبی. 3: 15') قبل از هرج و مرج جهان ، که نمی تواند مدت زیادی دوام بیاورد - "به جز آن روزها باید کوتاه شود ، هیچ گوشتی ذخیره نخواهد شد." "مت. 24: 22'

Meleti Vivlon

مقالات Meleti Vivlon.
    3
    0
    لطفا نظرات خود را دوست دارم ، لطفاً نظر دهید.x