این مجموعه از فیلم ها به طور خاص به شاهدان یهوه اختصاص داده شده است که طبیعت واقعی JW.org را دارند یا از خواب بیدار می شوند. وقتی زندگی شما برای شما برنامه ریزی شده باشد و نجات شما براساس عضویت در یک سازمان و پیروی از آن تضمین شود ، بسیار ناخوشایند است که به طور ناگهانی "در خیابان" باشید.

از نظر برخی ، انگیزه ترك سازمان از عشق به حقیقت ناشی می شود.[I]  نشستن در جلسه ای که به دروغ پردازی دروغ می گوید که دروغگوها از روی سکو فاش می شوند تا جایی که دیگر نمی توانید آن را تحمل کنید و باید خارج شوید.   

دیگران با افشاگری ریاکاری فاحش که از جانب مردانی که به نجات خود اعتماد کرده اند ، رانده می شوند. به عنوان مثال اخراج از یک شخص برای گرفتن عضویت در YMCA یا رأی دادن غیر منطقی است ، زیرا این امر ناشی از مردانی است که اجازه عضویت 10 ساله داوطلبانه خود را به سازمان ملل متحد ، تصویر وحش داده اند.[II] 

اما شاید برای اکثریت ، "نی که شکاف شتر را شکسته بود" ، تجاوز جنسی در سراسر جهان از سوءاستفاده جنسی جنسی کودکان بود که آشکارا وقتی دولت استرالیا از شاهدان یهوه تحقیق می کرد ، آشکار شد. آنها سوابق خود را از شعبه توقیف کردند و دیدند که بیش از هزار پرونده رسیدگی شده است ، اما هنوز هیچکس به مقامات گزارش نشده است و یک سیاست سکوت چند دهه را نشان می دهد.[III]

علت آن هر چه باشد ، منفعت آن برای بسیاری از افراد آزادی حاصل از دانستن حقیقت بوده است. درست همانطور که عیسی قول داده بود ، حقیقت ما را آزاد کرده است. بنابراین ، چنین فاجعه ای به نظر می رسد که با بدست آوردن آزادی ، برخی دوباره تسلیم بردگی مردان می شوند. اسکن اینترنت منجر به نتیجه گیری اجتناب ناپذیری می شود که اکثر کسانی که از سازمان شاهدان یهوه خارج می شوند ، به گرایش به دین و الحاد روی می آورند. سپس عده دیگری نیز طعمه بسیاری از تئوری پردازان توطئه در آنجا می شوند که انواع مختلف عقاید را جلب می کنند.  

سوالی که باید پرسیده شود این است که "آیا اکثریت مردم قدرت تفکر انتقادی را از دست داده اند؟" ما فقط در مورد دین صحبت نمی کنیم ، بلکه به نظر می رسد تمایل در همه زمینه های زندگی - سیاست ، اقتصاد ، علم ، شما آن را نامگذاری کنید - به راحتی تسلیم توانایی تفکر خود را به دیگران که ممکن است دانش بیشتری داشته باشیم ، یا باهوش تر یا قدرتمندتر از خودمان هستیم. این قابل درک است ، گرچه قابل معذوریت نیست ، زیرا ما فقط در تأمین هزینه های زندگی خود مشغول هستیم و احساس می کنیم وقت و تمایلی برای بررسی صحیح این که شخصی تبلیغ می کند یا تعلیم است واقعیت است یا داستان است.

اما آیا واقعاً توانایی انجام این کار را داریم؟ یوحنای رسول به ما می گوید که "تمام دنیا در قدرت یک شخص شرور نهفته است". (اول یوحنا 1:5) عیسی شیطان را پدر دروغ و قاتل اصلی می نامد. (یوحنا 19: 8-42 کتاب مقدس مرجع NTW) از این رو دروغ و فریب استاندارد است طرز عمل دنیای امروز

پولس به غلاطیان گفت: "مسیح برای چنین آزادی ما را آزاد کرد. بنابراین سریع بایستید و اجازه ندهید خود را دوباره در یوغ بردگی محدود کنید. " (غلاطیان 5: 1 NWT) و دوباره به کولسیان گفت ، "توجه کنید که هیچ کس شما را با استفاده از فلسفه و فریب پوچ طبق سنت بشری ، طبق چیزهای ابتدایی جهان و نه مطابق مسیح ، شما را اسیر نمی کند. ؛ " (سرهنگ 2: 8 NWT)

به نظر می رسد که برای بسیاری ، از بردگی به مردان حاکم بر سازمان شاهدان یهوه آزاد شده اند ، سپس در معرض "فلسفه ها و فریب های خالی" مدرن قرار گرفته و دوباره "اسیر یک مفهوم" می شوند.

تنها محافظت شما توانایی خودتان در تفکر انتقادی است. هنوز هم می توانید به افراد اعتماد کنید ، اما تنها پس از اطمینان از قابل اعتماد بودن افراد ، و حتی در آن صورت ، اعتماد شما باید محدودیت هایی داشته باشد. "اعتماد کنید اما تأیید کنید" باید سرنخ ما باشد. شما ممکن است تا حدی به من اعتماد کنید - و من برای جلب این اعتماد هر کاری که بتوانم انجام خواهم داد - اما هرگز قدرت تفکر انتقادی خود را رها نکنید و دیگر هرگز به دنبال مردان نروید. فقط از مسیح پیروی کنید.

اگر از دین ناامید شده باشید ، ممکن است مانند بسیاری دیگر به عرفان گرایی روی بیاورید ، که اساساً می گوید: "شاید خدایی وجود دارد و شاید وجود نداشته باشد. هیچ کس نمی داند ، و من واقعاً به هر دو طرف اهمیت نمی دهم. ' این یک زندگی بدون امید است و در نهایت راضی کننده نیست. دیگران کلاً وجود خدا را انکار می کنند. بدون هیچ امیدی ، سخنان پولس رسول برای چنین افرادی منطقی است: "اگر مردگان زنده نشوند ،" بگذارید بخوریم و بنوشیم ، برای فردا می میریم. " (1 شرکت 15:32 NIV)

با این حال ، هم ملحدان و هم اگنوستیک ها با یک مشکل روبرو هستند: چگونه می توان وجود زندگی ، جهان و همه چیز را توضیح داد. برای این ، بسیاری به تکامل روی می آورند.

اکنون ، به خاطر برخی ، باید بگویم که اقلیت معتقدین به تکامل وجود دارند که آنچه را شما ممکن است تکامل خلقت گرایی بنامید ، می پذیرند ، این اعتقاد است که فرایندهای خاصی که فرض می شود تکامل هستند ، نتیجه ایجاد یک هوش برتر است. با این حال ، این فرضیه ای نیست که نظریه تکامل بر اساس آن ساخته شود ، نه در م institutionsسسات آموزشی تدریس شود و نه در مجلات علمی پشتیبانی شود. این نظریه خود را در تبیین فرایندی می داند که "واقعیت ثابت شده" تکامل خود را نشان می دهد. آنچه دانشمندان حامی تکامل می آموزند این است که زندگی ، جهان و همه چیز به طور اتفاقی به وجود آمده است ، نه با برخی از هوش غالب.

این تفاوت اساسی است که موضوع این بحث خواهد بود.

من پیشاپیش شما خواهم بود من اصلاً به تکامل اعتقاد ندارم. من به خدا اعتقاد دارم با این حال ، اعتقادات من اهمیتی ندارند. ممکن است در اشتباه باشم. فقط با بررسی شواهد و ارزیابی نتیجه گیری های من قادر خواهید بود تعیین کنید که آیا با من موافق هستید یا در عوض ، در کنار کسانی هستید که به تکامل معتقدند.

اولین چیزی که باید هنگام گوش دادن به هر کس ارزیابی کنید ، انگیزه اوست. آیا انگیزه آنها برای دانستن حقیقت ، دنبال کردن شواهد در هر کجا که منجر شود حتی اگر مقصد در ابتدا مطلوب نباشد ، انگیزه دارد؟ 

درک انگیزه شخص دیگر همیشه آسان نیست ، اما اگر غیر از عشق به حقیقت است ، باید احتیاط زیادی انجام داد.

به طور سنتی ، دو اصل برای استدلال درباره منشأ همه چیزها وجود دارد: تکامل در مقابل خلاقیت.

مناظره ای آشکار

در آوریل 4 ، 2009 در دانشگاه Biola ، a مناظره بین پروفسور ویلیام لین کریگ (یک مسیحی) و کریستوفر هچنس (یک ملحد) برگزار شد با این سؤال: "آیا خدا وجود دارد؟" 

انتظار می رود استدلالی مانند این باشد که مبتنی بر علم باشد. ورود به سوال در مورد تفسیر مذهبی ، فقط آب را گل آلود می کند و هیچ اثبات مبانی محکمی را ارائه نمی دهد. با این حال ، این دقیقاً همان جایی است که هر دو مرد با استدلالهای خود رفتند ، و با کمال میل می توانم اضافه کنم.

به اعتقاد من ، دلیل این امر توسط آتئیست ، آقای هیتچنس ، در یک گوهر کوچک و باشکوه از صداقت ناخواسته در 1: علامت دقیقه 24.

و وجود دارد! کل این سؤال وجود دارد و دلیل اینکه دینداران و تکامل گرایان با چنین شور و شعور به این موضوع حمله می کنند. از نظر یک رهبر مذهبی ، وجود خدا به این معنی است که او حق دارد به دیگران بگوید با زندگی خود چه کنند. از نظر تکاملی ، وجود خداوند این دین را قادر می سازد که در نحوه کنترل جامعه ما نقش مهمی داشته باشند.

هر دو اشتباه هستند. وجود خدا انسانها را قادر نمی سازد تا بر مردان دیگر حکومت کنند.

انگیزه من از گفتن همه اینها چیست؟ من از آن هیچ پولی نمی گیرم و دنبال هیچ دنبال کننده ای نیستم. در واقع ، من کل ایده را رد می کنم و فکر می کنم اگر مردها از من پیروی کنند ، من یک شکست خواهم بود. من فقط به دنبال پیروان عیسی - و برای خودم ، به نفع او هستم.

اگر این را می خواهید باور کنید یا شک کنید. در هر صورت ، به شواهد ارائه شده نگاه کنید.

کلمه "علم" از زبان لاتین آمده است علم ، از جانب جیغ زدن "دانستن". علم پیگیری دانش است و همه ما باید دانشمند باشیم ، یعنی دانشجو. راه مطمئن برای جلوگیری از کشف واقعیت علمی این است که با این ایده که قبلاً یک حقیقت اساسی دارید که فقط به اثبات نیاز دارد ، به جستجو بپردازید. یک فرضیه یک چیز است. معنای آن این است که ما با یک فرض معقول شروع می کنیم و سپس به جستجوی شواهد می پردازیم تا بتواند آن را پشتیبانی یا رد کند - به هر یک از احتمالات وزن برابر می دهیم.   

با این حال ، نه خلقت گرایان و نه تکامل گرایان به طور فرضی به حوزه تحقیق خود نزدیک نمی شوند. خلاقیت ها قبلاً "می دانند" که زمین در شش روز 24 ساعته ایجاد شده است. آنها فقط به دنبال شواهدی برای اثبات این "واقعیت" هستند. به همین ترتیب ، تکامل گرایان "می دانند" که تکامل یک واقعیت است. وقتی آنها از تئوری تکامل صحبت می کنند ، به فرایندی که در آن بوجود می آید اشاره می کنند.

نگرانی ما در اینجا تغییر ذهن افراد در جوامع خلقت گرایانه و یا جوامع تکاملی نیست. نگرانی ما این است که از بیدارکنندگان دهه های دکترین کنترل کننده فکر محافظت کنیم که ممکن است مستعد سقوط دوباره برای همان نیرنگ باشند ، اما تحت عنوان جدید. به آنچه غریبه ها به ما می گویند اعتماد نکنیم ، اما در عوض ، بگذاریم "از همه چیز اطمینان داشته باشیم". اجازه دهید قدرت تفکر انتقادی خود را درگیر کنیم. بنابراین ، با ذهنی باز وارد این بحث می شویم. بدون دانش پیش فرض و نه تعصب. و اجازه دهید شواهد ما را به جایی که می خواهد برسانند.

آیا خدا وجود دارد؟

مسئله وجود یا عدم وجود خدا در آموزش تکامل محوری است. بنابراین ، به جای اینکه درگیر اختلافات بی پایان در مورد روند تکامل در مقابل روند آفرینش شویم ، بیایید به مرحله اول برگردیم. همه چیز به علت اول بستگی دارد. اگر خدا وجود نداشته باشد هیچ خلقی وجود ندارد و اگر وجود داشته باشد تکامل وجود ندارد. (باز هم ، برخی استدلال می كنند كه خدا می تواند از فرایندهای تكاملی در خلقت استفاده كند ، اما من مخالفت می كنم كه ما فقط در مورد برنامه نویسی خوب صحبت می كنیم ، نه شانس تصادفی. هنوز هم توسط هوش طراحی می شود و این همان چیزی است كه در اینجا مورد بحث است.)

قرار نیست این یک بحث در مورد کتاب مقدس باشد. کتاب مقدس در این مرحله بی ربط است ، زیرا تمام پیام آن به آنچه هنوز اثبات نکرده ایم بستگی دارد. اگر خدایی وجود نداشته باشد ، كتاب مقدس نمی تواند كلام خدا باشد و تلاش برای استفاده از آن برای اثبات وجود خدا ، همان تعریف منطق دایره ای است. به همین ترتیب ، همه دین ها ، مسیحیان و غیره ، در این تحلیل جایی ندارند. نه خدا ... نه دین.

با این حال ، باید توجه داشت که اثبات وجود خدا به طور خودکار تأیید نمی کند که کتاب خاصی که مردان مقدس می دانند ، منشأ الهی داشته باشد. همچنین صرف وجود خدا هیچ دینی را مشروعیت نمی بخشد. اگر بخواهیم چنین س questionsالاتی را در تحلیل شواهد موجود بررسی کنیم ، از خود پیشی خواهیم گرفت.

از آنجا که ما تمام ادبیات و نوشته های دینی را از بحث کنار می گذاریم ، از استفاده از عنوان "خدا" نیز خودداری کنیم. ارتباط آن با دین ، ​​هرچند به نظر من غیرموجه و ناخوشایند است ، ممکن است تعصب ناخواسته ای ایجاد کند که به راحتی می توانیم بدون آن عمل کنیم.

ما در تلاش هستیم تا دریابیم که آیا زندگی ، جهان و همه چیز بوسیله طراحی بوجود آمده است یا به طور تصادفی. خودشه. "چگونه" در اینجا مربوط به ما نیست ، بلکه فقط "چه" است.

در یادداشت شخصی ، باید بگویم که من اصطلاح "طراحی هوشمند" را دوست ندارم ، زیرا من آن را یک توتولوژی می دانم. تمام طراحی ها به هوش نیاز دارند ، بنابراین نیازی به واژه سازی صفت نیست. با همین حساب ، استفاده از اصطلاح "طراحی" در متون تکاملی گمراه کننده است. شانس تصادفی نمی تواند چیزی را طراحی کند. اگر یک عدد 7 در جدول Craps بچرخانم و سپس فریاد بزنم ، "تاس ها با طرح 7 بالا آمدند" ، احتمالاً از کازینو اسکورت می شوم.)

ریاضی را انجام دهید

چگونه می توانیم اثبات کنیم که جهان با طراحی یا به طور اتفاقی به وجود آمده است؟ بگذارید از علمی که استفاده می شود برای تعریف همه جنبه های جهان - ریاضیات - استفاده کند. نظریه احتمال شاخه ای از ریاضیات است که به مقادیر توزیع توزیع تصادفی می پردازد. بیایید به بررسی آن بپردازیم تا یک عنصر حیاتی برای زندگی ، پروتئین را بررسی کنیم.

همه ما در مورد پروتئین ها چیزهایی شنیده ایم ، اما افراد عادی - و من خودم را در این تعداد قرار می دهم - در واقع نمی دانند آنها چه هستند. پروتئین ها از اسیدهای آمینه تشکیل شده اند. و نه ، من واقعاً نمی دانم آمینو اسید چیست ، فقط این که آنها مولکول های پیچیده ای هستند. بله ، من می دانم که یک مولکول چیست ، اما اگر مطمئن نیستید ، بیایید با گفتن یک اسید آمینه مانند حرف الفبا کل کار را ساده کنیم. اگر حروف را به روش صحیح ترکیب کنید ، کلمات معنی دار به دست می آورید. راه نادرست است و شما را به چرند زدن

پروتئین های زیادی وجود دارد. یکی به ویژه سیتوکروم C وجود دارد. این ماده در سلول برای سوخت و ساز انرژی بسیار مهم است. این یک پروتئین نسبتاً کوچک است که فقط از 104 اسید آمینه تشکیل شده است - یک کلمه 104 حرفی. با 20 اسید آمینه برای انتخاب ، می توان گفت که ما الفبای 20 حرفی داریم ، 6 حرف کمتر از الفبای انگلیسی. احتمال اینکه این پروتئین به طور تصادفی ایجاد شود چیست؟ پاسخ 1 در 2,000,000,000,000,000,000,000,000,000,000,000,000,000,000,000,000,000,000,000,000,000,000,000,000,000,000,000,000,000,000,000,000,000,000,000,000,000,000,000,000,000,000,000,000,000،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX،XNUMX

این یک عدد 2 با 135 صفر بعد از آن است. برای بیان این مسئله ، تعداد اتم ها در کل جهان قابل مشاهده 10 عدد است80 یا 10 با صفرهای 80 پس از آن ، توسط صفرهای 55 کوتاه می شوند. 

اکنون بخاطر داشته باشید که سیتوکروم C یک پروتئین کوچک است. یک پروتئین بزرگ به نام تیتین وجود دارد که جز a عضلات است و بین 25,000 تا 30,000 اسید آمینه وجود دارد. تصور کنید کلمه ای که از 30,000 حرف تشکیل شده باشد به طور اتفاقی رخ می دهد.

درک شانس ارائه شده در اینجا فراتر از درک اکثر ما است ، بنابراین بیایید آن را به چیزی ساده تر کاهش دهیم. چه می شود اگر بخواهم به شما بگویم که من دو بلیط قرعه کشی دیروز را در دست داشتم و می خواستم یکی از آنها را به شما بدهم ، اما شما باید انتخاب کنید. یکی برنده بود و دیگری بلیط بازنده. سپس گفتم کسی که در دست راست من است 99٪ احتمالاً برنده است ، در حالی که کسی که در دست چپ من بود فقط 1٪ برنده بود. کدام بلیط را انتخاب می کنید؟

این نحوه کشف علمی است. وقتی نمی توانیم به طور قطع بدانیم ، باید با احتمال زیاد پیش برویم. احتمالاً چیزی که 99٪ واقعیت دارد بسیار قانع کننده است. احتمال 99.9999999٪ قانع کننده است. پس چرا دانشمندی با کمترین گزینه پیش می رود؟ چه عاملی باعث انگیزه وی برای انجام چنین روشی می شود؟

برای اینکه اصولگرایان در برابر چنین مواردی فراتر از شبه نجومی که جهان به طور اتفاقی به وجود آمده اصرار دارند ، باید ما را مجبور به انگیزه وی کند. یک دانشمند هرگز نباید سعی کند که شواهد را نتیجه گیری کند ، بلکه باید شواهد را به احتمال زیاد نتیجه گیری کند.

اکنون ، تکامل گرایان ممکن است پیشنهاد کنند که ترتیب دقیق اسیدهای آمینه در یک پروتئین بسیار بسیار انعطاف پذیر است و ترکیبات مختلف زنده و مختلفی وجود دارد. این مانند این است که بگویید اگر به جای یک شماره برنده ، صدها هزار شماره برنده وجود داشته باشد ، شانس برنده شدن در قرعه کشی بسیار بیشتر است. این امید هنگامی بود که زیست شناسی مولکولی در ابتدای راه بود - به دنبال کشف DNA. با این حال ، امروز ما دیدیم که چنین نیست. توالی ها بسیار ثابت و غیرقابل تغییر هستند ، و یک نوع پروتئین انتقالی وجود دارد که انتظار می رود گونه ها از یک به دیگری در حال تکامل باشند ، وجود ندارد. 

با این وجود ، تکامل گرایان پشمالو پافشاری خواهند کرد که هرچقدر بعید به نظر می رسد این ترکیبات شانس وجود داشته باشد ، این احتمال وجود دارد که با توجه به زمان کافی ، اجتناب ناپذیر باشد. شما ممکن است شانس بیشتری برای برخورد با صاعقه داشته باشید تا برنده شدن در قرعه کشی ، اما سلام ، کسی در نهایت برنده قرعه کشی می شود و برخی دیگر با صاعقه زدن ضربه می خورند.

خوب ، اجازه دهید با آن بروید. برای اکثر ما ، درک همه این موارد میکروبیولوژیکی دشوار است ، بنابراین در اینجا چیزی ساده تر وجود دارد:

این یک نمودار از تاژک باکتری است. به نظر می رسد یک موتور با یک ملخ متصل است و دقیقاً همان چیزی است که وجود دارد: یک موتور بیولوژیکی. دارای استاتور ، روتور ، بوش ، قلاب و پروانه است. سلول ها از آن برای جابجایی استفاده می کنند. اکنون تشخیص داده ایم که سلول می تواند خود را به حرکت در آورد. سلولهای اسپرم به ذهن خطور می کنند. با این حال ، هر مهندسی به شما می گوید که گزینه های یک پیشرانه مناسب کاملاً محدود هستند. به جای پروانه برنجی در موتور قایق من ، از گلدان های گلدار چرخان استفاده کنید و ببینید که چقدر فاصله می گیرید.

چه امکاناتی وجود دارد که این دام کوچک به طور تصادفی به وجود آمده است؟ من نمی توانم ریاضیات را انجام دهم ، اما کسانی که می توانند 1 در 2 بگویند234. تعداد دفعاتی که باید امتحان کنید 2 برابر و 234 صفر است.

آیا قابل تصور است ، چه رسد به اجتناب ناپذیر ، که با توجه به زمان کافی ، چنین وسیله ای می تواند به طور اتفاقی رخ دهد؟

اجازه بدید ببینم. چیزی به نام ثابت پلانک وجود دارد که معیاری برای سریعترین زمانی است که ماده می تواند از یک حالت به حالت دیگر منتقل شود. ساعت 10 است-45 یک ثانیه ما قبلاً بحث کردیم که تعداد کل اتمهای موجود در جهان قابل مشاهده 10 عدد است80 و اگر با آزادترین تخمین ها برای سن جهان بیان شده در ثانیه برویم ، 10 دریافت می کنیم25.

بنابراین ، بیایید بگوییم که هر اتم در جهان (10)80) به وظیفه ی تکامل تکامل تاژک باکتریایی اختصاص داده شده است ، و این که هر اتمی در این کار با سرعتی که ممکن است توسط فیزیک مجاز انجام می شود (10-45 ثانیه) و این که این اتم ها از ابتدای زمان واقعی (10) در این مرحله کار می کنند25 ثانیه) فقط چند فرصت برای انجام این کار واحد داشته اند؟

1080 X 1045 X 1025 10 به ما می دهد150.   

اگر فقط یک صفر آن را از دست بدهیم ، برای ساختن آن به 10 جهان نیاز داریم. اگر 3 صفر را از دست بدهیم ، برای ساختن آن به هزار جهان احتیاج داریم ، اما بیش از 80 صفر فاصله داریم. حتی یک کلمه در زبان انگلیسی وجود ندارد که بتواند تعدادی از آن اندازه را بیان کند.

اگر نمی توان اثبات کرد که تکامل یک ساختار نسبتاً ساده را به طور اتفاقی ایجاد می کند ، در مورد DNA که طول میلیاردها عنصر دارد چیست؟

یک ذهن ، هوش را تشخیص می دهد

تاکنون درباره ریاضیات و احتمالات بحث کرده ایم ، اما عنصر دیگری نیز وجود دارد که باید در نظر بگیریم.

در فیلم تماس با ما، بر اساس کتابی به همین نام توسط کارل ساگان ، تکامل شناس مشهور ، شخصیت اصلی ، دکتر الی آروای ، با بازی جودی فاستر ، یک سری پالس های رادیویی را از سیستم ستاره وگا تشخیص می دهد. این پالس ها به شکلی در می آیند که اعداد اول را می شمارد - اعدادی که فقط بر یک و بر خودشان قابل تقسیم هستند ، مانند 1 ، 2 ، 3 ، 5 ، 7 ، 11 ، 13 و غیره. همه دانشمندان این مسئله را به عنوان نشانه ای از زندگی هوشمند تشخیص داده و با استفاده از زبان جهانی ریاضیات ارتباط برقرار می کنند. 

شناخت یک هوش به یک هوش نیاز دارد. اگر با گربه خود در مریخ فرود بیایید و متوجه شوید که روی زمین جلوی شما خط کشیده شده است ، این عبارت: "به مریخ خوش آمدید. امیدوارم آبجو آورده باشی. " گربه شما تصوری از اینکه شما به تازگی شواهدی از زندگی هوشمند پیدا کرده اید نخواهد داشت ، اما خواهید دید.

من از قبل از کامپیوتر IBM برنامه نویسی می کردم. دو چیز وجود دارد که می توانم با اطمینان بیان کنم. 1) یک برنامه کامپیوتری نتیجه هوش است و تصادفی نیست. 2) کد برنامه بدون رایانه ای که بتواند آن را اجرا کند بی فایده است.

DNA کد برنامه است. مانند یک برنامه رایانه ای ، به خودی خود بی فایده است. فقط در محدوده سلول می تواند کد برنامه نویسی DNA کار خود را انجام دهد. مقایسه حتی پیچیده ترین برنامه های رایانه ای انسان با DNA مانند مقایسه شمع با خورشید است. با این وجود ، قیاس تأکید می کند که آنچه در DNA می بینیم - آنچه هوش ما تشخیص می دهد - طراحی است. ما یک هوش دیگر را تشخیص می دهیم.

DNA یک سلول را می گیرد و باعث تولید مثل خودش می شود و سپس از طریق مکانیزمی که ما به سختی شروع به درک آن می کنیم ، به برخی از سلول ها می گویند که خود را به استخوان ، دیگران به عضله ، قلب یا کبد ، یا چشم ، گوش ، یا مغز و به آنها خواهد گفت که چه موقع متوقف شوند. این رشته کد میکروسکوپی نه تنها شامل برنامه ریزی برای جمع آوری ماده سازنده بدن انسان است ، بلکه دستورالعمل هایی است که به ما توانایی دوست داشتن ، خندیدن و شادی را می دهد - نیازی به ذکر وجدان انسانی نیست. همه در آنجا برنامه ریزی شده اند. در حقیقت هیچ کلمه ای برای بیان میزان شگفت انگیز آن وجود ندارد.

اگر می خواهید بعد از این همه نتیجه گیری کنید که هیچ طراح ، هوشمندی جهانی وجود ندارد ، درست پیش بروید. این چیزی است که اراده آزاد همه چیز در مورد آن است. البته ، داشتن حق آزادی اراده ، هیچ یک از ما را از عواقب آن آزاد نمی کند.

دامنه مخاطبان این ویدئو ، همانطور که در ابتدا بیان کردم ، بسیار محدود کننده است. ما با افرادی روبرو هستیم که همیشه به خدا ایمان داشته اند ، اما ممکن است به دلیل ریاکاری انسانها ، ایمان خود را به امر الهی از دست داده باشند. اگر به برخی کمک کرده ایم که آن را بدست آوریم ، چه بهتر.

هنوز هم ممکن است تردیدهای طولانی وجود داشته باشد. خدا کجاست؟ چرا او به ما کمک نمی کند؟ چرا ما هنوز می میریم؟ آیا امیدی به آینده وجود دارد؟ آیا خدا ما را دوست دارد؟ اگر چنین است ، چرا او بی عدالتی و رنج را مجاز می داند؟ چرا او در گذشته دستور نسل کشی را صادر کرده است؟

س questionsالات معتبر ، همه. با توجه به زمان ، می خواهم به همه آنها ضربه بزنم. اما حداقل ما یک نقطه شروع داریم. کسی ما را ساخته است. اکنون می توانیم جستجوی او را شروع کنیم. 

بسیاری از ایده های این فیلم با خواندن رساله عالی در مورد موضوع موجود در کتاب ، فاجعه ها ، هرج و مرج و محارب توسط جیمز پی. هوگان ، "تست هوش" ، ص. 381. اگر می خواهید بیشتر به این موضوع بپردازید ، موارد زیر را توصیه می کنم:   

تکامل زیر میکروسکوپ توسط دیوید سویفت

هیچ ناهار رایگان توسط ویلیام دمبسکی

نه به احتمال زیاد! توسط لی اسپتنر

__________________________________________________

[I] شکست خورده همپوشانی نسل دکترین ، بی اساس آموزش 1914یا آموزش غلط که گوسفندهای دیگر از جان 10: 16 نشان دهنده یک طبقه متمایز از مسیحی است که فرزندان خدا نیستند.

[II] در حالی که ستایش برادران و خواهران در مالاوی به دلیل تحمل آزار و اذیت های ناشایست و نه به خطر انداختن یکپارچگی آنها با خرید کارت عضویت در حزب سیاسی حاکمه ، هیئت دولت اجازه وابستگی 10 ساله در حمایت از وحش وحشی وحی ، سازمان ملل متحد.

[III] کمیسیون سلطنتی استرالیا در پاسخ های نهادی در مورد آزار جنسی کودکان.

Meleti Vivlon

مقالات Meleti Vivlon.
    25
    0
    لطفا نظرات خود را دوست دارم ، لطفاً نظر دهید.x