[مطالعه برج مراقبت برای هفته مارس 31 ، 2014 - w14 1 / 15 p.27]

عنوان این مطالعه این هفته یکی از مهمترین مشکلات تأثیرگذار بر شاهدان یهوه به عنوان یک دین از روز راسل را نشان می دهد ، هنگامی که ما به عنوان دانش آموزان کتاب مقدس شناخته می شدیم. این وسواس ما است که بدانیم پایان چه موقع فرا رسیده است. بیدار ماندن بسیار حیاتی است. حفظ احساس فوریت نیز مهم است. اما این نیاز مضاعف که باید بدانیم کی پایان خواهد یافت ، برای تلاش و الهی کردن اوقات و فصلی که خداوند در صلاحیت خود قرار داده است ، باعث خجالت و ناامیدی مستمر ما شده است. پس از گذشت بیش از سالها شکست و پیامبر 100 ، پیامهای 1990 وارد شدند و به نظر می رسید که شاید ما در نهایت درس خود را یاد گرفته ایم.

بنابراین اطلاعات اخیر در Watchtower درباره "این نسل" درک ما را از آنچه در 1914 اتفاق افتاد تغییر نداد. اما درک واضح تری از کاربرد عیسی از اصطلاح "نسل" به ما کمک کرد تا ببینیم که استفاده از او هیچ پایه ای برای محاسبه - شمارش از 1914 - چقدر به پایان ما نزدیک است. (w97 6 / 1 صفحه 28)

افسوس که هیأت مدیره دیگر نیست. یک عضو جدید با اعضای جوان تر جای خود را گرفت و لحن را برای قرن جدید رقم زد. این لحنی است که پیرمردها همه ما را به خوبی تشخیص می دهند.

سومین سؤال مقدماتی این مقاله این است: "چقدر احساس می کنید که پایان نزدیک باشد؟"

در پایان مقاله خواهیم دید که این هیئت حاکمه جدید قرار است اشتباهات گذشته را تکرار کند. اشتباهات راسل ، رادرفورد و فرانتس. زیرا آنها اکنون وسیله دیگری برای محاسبه - حساب کردن از سال 1914 - به ما داده اند که چقدر به پایان کار نزدیک هستیم. آن دسته از ما که نامزد 1975 را گذرانده ایم مطمئناً هیکل ها را بالا می بریم.

اما قبل از رسیدن به آن ، اجازه دهید پاراگراف خود را با تجزیه و تحلیل پاراگراف شروع کنیم.

پارس 1-2
در اینجا به ما کمک می شود ببینیم در حالی که جهان نسبت به وقایع مهم نبوی که از سال 1914 تا امروز رخ داده است کور است ، ما به عنوان یک فرد ممتاز "در جریان هستیم".

ممکن است در بند 2 متوجه شوید که هیچ اشاره ای به آغاز حضور مسیح در 1914 نشده است. فقدان این تدریس آموزه ای خاص دیر هنگام مورد توجه قرار گرفته است که باعث شده برخی از ما گمان کنند که تغییر در آثار است. ما هنوز هم اعتقاد داریم كه پادشاهی خدا در 1914 آمده است - همانطور كه ​​بند گفت: "به یك معنی" اما به نظر می رسد كه حضور مسیح دیگر با نصب وی به عنوان پادشاه مترادف نیست.

سپس اظهار می داریم که با اطمینان که "می دانیم" خداوند عیسی مسیح را به عنوان پادشاه در 1914 نصب کرد. واقعیت این است که ، ما هیچ چیز از این دست نمی دانیم. ما براساس آنچه در مجلات به ما گفته ایم معتقدیم كه عیسی مسیح شروع به سلطنت در 1914 كرد ، اما ما این را نمی دانیم. آنچه ما می دانیم این است که هیچ مدرکی برای کمک به این عقیده وجود ندارد. ما همانطور که در صفحات این تالار گفتگوهای گسترده ای در مورد این موضوع نوشتیم ، دیگر به این موضوع نمی پردازیم. اگر تازه وارد انجمن هستید ، لطفا روی این لینک کلیک کنید برای دیدن مقاله های مرتبط که شواهدی از کتاب مقدس ارائه می دهند اثبات می کند که 1914 هیچ اهمیتی نبوت ندارد.

پارس 3 از آنجا که ما مرتباً کلام خدا را مطالعه می کنیم ، می توانیم ببینیم که نبوت اکنون در حال انجام است. به طور کلی چه تضادی با مردم دارد؟ آنها آنقدر در زندگی و تعقیب و گریزهای خود درگیر هستند که از شواهد روشنی که مسیح از زمان 1914 حاکم بوده ، غافل می شوند. "

در واقع؟ چه شواهد روشن ، دعا بگویید؟ ما به "جنگ ها و گزارش های مربوط به جنگ ها ، آفات ، کمبود مواد غذایی و زمین لرزه" اشاره می کنیم ، اما بررسی دقیق سخنان عیسی نشان می دهد که او به ما می گفت در مواردی مانند مضراب های این ورود انبار نکنیم. درعوض ، او به عنوان دزد شب می رسد. (برای یک بررسی دقیق ، ببینید جنگ ها و گزارش های مربوط به جنگ - شاهکار قرمز؟)

پارس 4 "در 1914 ، عیسی مسیح - که مثل اسب سواری سوار بود - تاج آسمانی خود را به دست آورد."

واقعاً؟ و ما این را می دانیم چگونه؟ شواهدی از کتاب مقدس وجود دارد که از این ایده که مسیح در 33 بعد از میلاد حکمرانی کرد ، پشتیبانی می کند. همچنین شواهدی وجود دارد که وی به عنوان پادشاه مسیحی به همراه برادران خود را در زمان حضورش شروع به حکمرانی خواهد کرد - یک رویداد آینده. هیچ مدرکی وجود ندارد که وی شروع به حکمرانی به معنای کلمه 1914 کند. بنابراین ، ما این توجیه را داریم که ایمان داشته باشیم که وقایع موجود در آیات آغازین مکاشفه 6 بعد از 33 CE اتفاق می افتد. ما همچنین دلایلی برای گمانه زنی داریم که این وقایع هنوز آینده هستند ، پس از سلطنت عیسی به عنوان پادشاه مسیحیان در زمان حضورش اتفاق می افتد. با این حال ، هیچ توجیهی برای این مسئله که 1914 نقشی در سوار شدن چهار اسب سوار ایفا می کند وجود ندارد (برای بررسی دقیق تر ، به چهار اسب سوار در گالوپ.)

پارس 5-7 "با شواهد بسیار زیادی مبنی بر وجود پادشاهی خدا در بهشت ​​، چرا اکثر مردم قبول نمی کنند که این به چه معنی است؟ چرا آنها قادر به اتصال نقاط نیستند ،[1] بین دولت جهان و پیشگویی های خاص کتاب مقدس که مردم خدا مدتهاست تبلیغ می کنند؟ "

در اواسط دهه 1950 باور اینكه متی 24: 6-8 و مکاشفه 6: 1-8 در قرن 20 انجام شده باشد بسیار آسان تر بود. به هر حال ، ما تازه دو جنگ بد تاریخ بشریت و همچنین یکی از بدترین همه گیرهای همه زمان ها را تجربه کرده ایم ، همه در طول عمر یک انسان واحد. با این وجود ، از پایان جنگ جهانی دوم ، کره زمین یکی از طولانی ترین دوره های صلح را تجربه کرده است. درست است که جنگ ها و درگیری های کوچک زیادی رخ داده است ، اما این واقعاً با هیچ تاریخی متفاوت نیست. علاوه بر این ، اروپا و قاره آمریکا - یا به عبارت دیگر جهان مسیحی - در صلح بوده است. کل نسل 1914 زندگی کرده و درگذشته است. همه آنها از بین رفته اند. هنوز نسلی از افراد متولد شده پس از سال 1945 در اروپا ، آمریکای شمالی و بیشتر آمریکای مرکزی و جنوبی هرگز جنگ را نمی دانند. آیا تعجب آور است که مردم در "اتصال نقاط" مشکل دارند؟

ما این را می گوییم نه برای پیشبرد دلخوری روحانی. در دل مسیحی جایی برای نارضایتی وجود ندارد. ما این را می گوییم تا از دام فوریت های کاذب جلوگیری شود. اما بعداً بعداً

پارس 8-10 "زهد از طرف پیشبرد کار پیش می رود"
در اینجا ما با استفاده از 2 تیموتی 3: 1 ، 13 برای ترویج این ایده که اکنون در روزهای آخر هستیم و وخیم تر شدن اوضاع اجتماعی نشان می دهد که پایان کار بسیار نزدیک است. گرچه درست است که رفتارهای پر جنب و جوش بیشتری وجود دارد ، اما این حقیقت نیز وجود دارد که آزادی ها و حمایت از حقوق بشر به مراتب بیشتر از هر زمان دیگری از زمان سقوط امپراتوری روم ، و احتمالاً حتی قبل از آن است. بگذارید کلمات را در دهان خدا نگذاریم. در کتاب مقدس از شرایط اجتماعی استفاده نشده است تا نشان دهد ما بسیار به پایان نظام امور نزدیک شده ایم. ما سو m استفاده کردیم 2 تیموتی 3: 1-5 برای چندین دهه فراموش می کنیم که پیتر پیشگویی روزهای آخر را در زمان خود به کار بست. (اعمال 2: 17) بعلاوه ، یک مطالعه دقیق از کل فصل سوم 2 تیموتیه نشان می دهد که پولس به حوادثی اشاره دارد که در زمان او وجود داشته و تا آخر ادامه خواهند داشت. با توجه به وقایع نسبتاً اندک "روزهای آخر" در کتاب مقدس مسیحی ، به خوبی می توان نتیجه گرفت که این زمان مربوط به زمان پس از پرداخت دیه توسط مسیح است. پس از عبور از آن مرحله ، آنچه برای بشر باقی مانده است را می توان آخرین روزهای جامعه انسانی گناهکار نامید. (برای بحث بیشتر در مورد "روزهای آخر" ، اینجا کلیک کنید.)

پارس 11 ، 12
در اینجا نقل قول می کنیم 2 پیتر 3: 3 ، 4 برای مقابله با کسانی که سخنان ما را به سخره می گیرند. همه کسانی که به طور منظم خواننده و / یا شرکت کننده در این انجمن هستند معتقدند که حضور مسیح اجتناب ناپذیر است. همه ما دوست داریم که به زودی بیاید. امیدواریم به زودی فرا برسد. با این حال ، ما نمی خواهیم با پیش بینی های نادرست و احمقانه ، مسخره کنندگان برای کارگران خود جلب رضایت بیشتری کنند. پیش بینی هایی که از این حیث فراتر از اختیارات ما هستند و به حوزه هایی که صلاحیت انحصاری یهوه خدا را در اختیار دارند وارد می شوند.

پارس 13 وی گفت: "مورخان ثابت كرده اند كه در اینجا یا آنجا ، برخی از جامعه یا ملت چنین سقوط اخلاقی عمیقی را تجربه می كنند و سپس فرو می روند. با این حال ، هرگز در تاریخ ، اخلاق کلی کل جهان به حدی که اکنون تخریب شده است ، نرسیده است. "

جمله اول برای بحث بی ربط است. ما در مورد فروپاشی داخلی جامعه به دلیل فروپاشی اخلاقی صحبت نمی کنیم. ما در مورد مداخله الهی صحبت می کنیم. وضعیت اخلاقی جهان با جدول زمانی خدا بی ربط است.

صادقانه بگویم ، من نمی بینم که جهان چگونه می تواند برای مدت طولانی تری ادامه دهد. در 50 سال آینده ، همه چیز برابر است ، جمعیت جهان دو برابر می شود و به نقطه ای می رسد که دیگر پایدار نیست. با این حال ، آنچه من احساس می کنم یا باور دارم بی ربط است. آنچه 8 میلیون شاهد یهوه احساس یا اعتقاد دارند بی ربط است. این واقعیت که به نظر می رسد اوضاع رو به زوال است ، دلیل نمی کند که باور کنیم پایان کار بر سر ما است. ممکن است باشد. این می تواند فردا یا هفته آینده یا سال آینده باشد ، یا می تواند 30 یا 40 سال دیگر بیاید. واقعیت این است که نباید اهمیتی داشته باشد. این نباید تغییری در نحوه پرستش خدا و خدمت به مسیح ایجاد کند. با این وجود ، آنقدر توسط هیئت حاکمه بر آن تأکید شده است که بسیاری دیگر فکر می کنند که این امر بر عهده ما است. اگر نتواند در چارچوب زمانی جدید ما قرار بگیرد ، تأیید صحت ممکن است برای خیلی ها زیاد باشد. ما را وادار کرده ایم که دوباره به خرما ایمان بیاوریم.

متأسفانه ، به نظر نمی رسد برای کسانی که در حال نوشتن این مقالات هستند ، نگرانی خاصی نداشته باشد.

پارس 14-16
راضی نیستیم که ما را با درک غیر کلامی و کاملاً غیر منطقی از معنای "این نسل" ، همانطور که عیسی در متیو 24 آورده است ، واگذار کنید: 34 ، هیئت مدیره به نظر می رسد که برای محکم کردن برنامه زمان بندی مناسب است. اکنون به ما گفته شده است كه نيمه اول اين نسل منحصراً توسط مسيحيان مسح كه در 1914 قبل از آن زنده بودند ، تشكيل شده است. این بدان معناست که اگر یک برادر در 1915 تعمید یابد ، او جزئی از نسل نخواهد بود. فقط حدود 6,000 دانش آموزان کتاب مقدس در 1914 شرکت می کردند. حتی اگر همه آنها در آن سال 20 سال سن داشتند ، این بدان معنی است که توسط 1974 همه آنها 80 ساله خواهند بود.

اکنون برای تشدید جدول زمانی بیشتر ، به ما گفته شده است که قسمت دوم نسل - بخشی که برای دیدن آرماگدون زندگی می کند - منحصراً از کسانی تشکیل شده است که "عمر مسح" آنها با نیمه اول همخوانی دارد. مهم نیست چه موقع به دنیا آمده اند. مهم این است که چه موقع آنها شرکت کردند. در سال 1974 ، 10,723 نفر شركت داشتند. این گروه با گروه اول متفاوت است. اولین گروه در تعمید شروع به شرکت کردند. گروه دوم باید منتظر می ماندند تا به طور خاص انتخاب شوند. بنابراین ، احتمالاً یهوه خامه محصول را می خورد. برادران و خواهران معمولاً سالها پس از تعمید گرفتن ، شرکت در آن را شروع می کردند. بیایید یک حد پایین محافظه کارانه برای 40 سالگی تعیین کنیم ، درست است؟ این بدان معنی است که نیمه دوم نسل حداکثر تا اواسط دهه 30 متولد شده است ، که اکنون آنها را در اواسط دهه 80 قرار می دهد.

به راستی ، اگر این تعریف ما درست باشد ، نمی توان سالهای زیادی برای این نسل باقی ماند.

آه ، اما ما می توانیم آن را یک قدم جلوتر برداریم - و من شک ندارم که کسی قصد انجام این کار را دارد - و در واقع افراد چپ را ردیابی می کند. ما می دانیم آنها کجا هستند. ما می توانیم نامه ای را به همه جماعات ارسال كنیم تا از بزرگان بخواهیم كسی را كه در 1974 مسح شده و یا قبل از آن مسح شده است ، پیگیری كنند. ما می توانیم از این طریق تعداد بسیار دقیقی بدست آوریم و سپس سن آنها را تماشا کنیم و بمیریم.
اگرچه ممکن است این مسخره به نظر برسد ، اما کاملاً عملی است. در حقیقت ، اگر واقعاً موارد جدی را که بندهای 14 از طریق 16 به ما آموزش می دهند ، جدی بگیریم ، اگر این کار را انجام ندهیم ، با احتیاط عمل نمی کردیم. در اینجا وسیله ای برای اندازه گیری دقیق حد بالایی میزان زمان باقی مانده در اختیار شما قرار دارد. چرا ما آن را نمی گیریم؟ مطمئناً حکم حکم اعمال 1: 7 نباید ما را مهار کند. تا الان نیست

سخت نیست ناامید نشوید از مقاله ای مانند مقاله خود.

(برای تجزیه و تحلیل دقیق از نقص در درک فعلی ما از Matthew 24: 34 بخوانید حالت ترس و تفسیر "این نسل" —2010.)

[1] من قصد دارم به یک حیوان خانگی نفس نفس بپذیرم. مدتهاست که استفاده بیش از حد از عباراتی مانند "همانطور که بود" و "به اصطلاح" در انتشارات ما را آزار دهنده و تحسین برانگیز می دانم. این عباراتی است که فرد در صورت وجود احتمال واقعی بودن استعاره از سوی خواننده ، از آنها استفاده می کند. آیا واقعاً ما در این مورد باید از "اصطلاحاً" استفاده کنیم؟ آیا واقعاً باید اطمینان حاصل کنیم که خواننده تصور نمی کند که ما در مورد نقاط واقعی صحبت می کنیم که مردم جهان در اتصال آنها شکست خواهند خورد؟

Meleti Vivlon

مقالات Meleti Vivlon.
    39
    0
    لطفا نظرات خود را دوست دارم ، لطفاً نظر دهید.x