ما در سازمان شاهدان یهوه نسبت به تفکر مستقل بسیار کم هستیم. مثلا،

ممکن است غرور نقشی ایفا کند و برخی در دام تفکر مستقل قرار بگیرند.
(w06 7 / 15 ص. 22 به جز 14)

به دلیل پیش زمینه و تربیت ، برخی ممکن است بیشتر از دیگران به تفکر مستقل و خود اراده کنند.
(w87 2 / 1 ص. 19 به جز 13)

این به هیچ وجه تحولات اخیر نیست.

هر دوره دیگری تفکر مستقل ایجاد می کند و باعث تقسیم می شود.
(w64 5 / 1 صفحه 278 par. 8 ساختن یک بنیاد محکم در مسیح)

او نمی تواند تفکر مستقلی داشته باشد. اندیشه ها باید مطیع مسیح باشند.
(w62 9 / 1 ص. 524 par. 22 در پی صلح از طریق افزایش دانش)

جهان در تفکر مستقل خود ، خدا و اهداف او را برای انسان نادیده می گیرد که گویی او خالق نبوده است.
(w61 2 / 1 ص. 93 محافظت از تفکر برای وزارتخانه)

این تفکر مستقل بود که بشر را در مسیر غم انگیز فعلی خود آغاز کرد. آدم تصمیم گرفت به طور مستقل از خداوند فکر کند. اما دو دوره برای انسان ها باز است. فکر کردن به خداوند بستگی دارد و تفکر مستقل از اوست. دومی فکر می کند که به مردان بستگی دارد ، چه خود و چه دیگران. فکر کردن ، وابسته به خدا — خوب! فکر کردن ، مستقل از خدا — بد!
ساده نیست ، اینطور نیست؟
اما اگر مردان بخواهند مسئله را اشتباه بگیرند چه می کنند؟ چطور می توانند با چنین فرمول ساده ای اشتباه بگیرند؟ با اینكه ما را باور كنند كه آنها برای خدا صحبت می كنند. اگر ما به این امر اعتقاد داشته باشیم ، پس ایمان خواهیم آورد که تفکر مستقل - مستقل از آن مردها - بد است. اینگونه است که مرد بی قانونی وظیفه خود را انجام می دهد. او در معبد می نشیند و خود را خدا می داند. (2 Th 2: 4) بنابراین ، فکر کردن مستقل از او یک گناه است. او با استفاده از این تکنیک می تواند ما را متقاعد کند که وقتی در حقیقت درست برعکس عمل می کنیم از خدا پیروی می کنیم.
گفتن این حرف ناراحت کننده است ، اما با گفته های خودشان مشخص است که این همان تاکتیکی است که هیئت حاکم برای دهه ها استفاده کرده است. در نظر گرفتن:

اما یک روح تفکر مستقل در سازمان خدا غالب نیست ، و دلایل محکمی برای آن داریم اعتماد به نفس در مردان رهبری در میان ما.
(w89 9 / 15 ص. 23 پار. 13 مطابق با کسانی باشید که رهبری می کنند)

 

اما درون آنها از نظر معنوی ناپاک هستند و به تفکر غرورآمیز و مستقل تسلیم شده اند. آنها تمام آنچه راجع به یهوه ، نام مقدس و ویژگی های وی آموخته اند ، فراموش کرده اند. آنها دیگر تصدیق نمی کنند که همه آنچه راجع به حقیقت کتاب مقدس یاد گرفته اند - امید باشکوه پادشاهی و یک زمین بهشتی و واژگون ساختن آموزه های دروغین مانند تثلیث ، روح انسان جاودانه ، عذاب جاودانه و تمیزآمیز - بله ، همه اینها از طریق "برده مومن و باهوش" به آنها رسید.
(wxNUMX 87 / 11 pp. 1-19 par. 20 آیا از هر نظر پاک مانده اید؟)

 

20 شیطان از همان ابتدای شورش نحوه انجام امور خداوند را زیر سوال برد. او تفکر مستقل را ارتقا داد. شیطان به حوا گفت: "شما می توانید خود تصمیم بگیرید که چه چیز خوب و بد است." 'شما لازم نیست که به حرف خدا گوش کنید. او واقعاً به شما حقیقت نمی گوید. ' (پیدایش 3: 1-5) تا به امروز ، طراحی ظریف شیطان این بوده است که قوم خدا را با این نوع تفکر آلوده کند. - 2 تیموتائوس 3: 1 ، 13.
21 چگونه چنین تفکر مستقل آشکار می شود؟ یک روش معمول با زیر سؤال بردن از مشاوره ای است که توسط سازمان قابل مشاهده خداوند ارائه می شود.
(w83 1 / 15 ص. پارس 22. 20-21 با نمای طرح های ظریف شیطان)

امروز نیز کسانی هستند که با تفکر مستقل خود ، توانایی مسیح را در داشتن و استفاده از بدن یک هیئت مدیره ویژه از انسانهای ناقص ، که به آنها واگذار شده است ، تمام منافع پادشاهی یا "متعلقات" روی زمین را زیر سؤال می برد. (مت. 24: 45-47) هنگامی که چنین متفکران مستقل بر اساس کتاب مقدس مشاوره و راهنمایی دریافت می کنند ، به این فکر تمایل دارند ، "این فقط مربوط به مردان گوشتی است ، بنابراین من تصمیم دارم که بپذیرم یا نه؟ "
(w66 6 / 1 ص 324 آزادی فکری یا اسارت به مسیح؟)

شما در این نقل قول ها متوجه خواهید شد که چگونه ما با ایجاد یک پایه محکم بر حقیقتی که به راحتی قابل قبول است ، شروع می کنیم که تفکر مستقل از خدا بد است. سپس ما یکپارچه از آن حقیقت می خواهیم به این دروغ فکر کنیم که تفکر مستقل از هیئت حاکمه / برده وفادار / رهبران است به همان بدی است. این امر برخی انسانها را به همسالان خدا تبدیل می کند.
شفافیت اینکه یک فریب در کار است در آخرین نقل قول (1966) بسیار شفاف است ، زیرا این امر به یک هیئت حاکمه 10 سال قبل از وجود واقعی آن اشاره دارد. در آن زمان ، نیتان نور و فرد فرانتس بر تولید سازمان نظارت داشتند.
با توجه به اینکه این کاربرد نادرست یک اصل کتاب مقدس چقدر واضح است ، نمی توان تعجب کرد که چرا میلیون ها شاهد یهوه به راحتی از این اصل استفاده می کنند. پاسخ را می توان در اصلی بیان کرد که پیتر بیان کرده است. اگرچه در موقعیت دیگری اعمال می شود ، اما مانند همه اصول کاربرد گسترده ای دارد.

" . .برای، مطابق میل آنها، این واقعیت از چشم آنها فرار می کند. . " (2 Pe 3: 5)

این کافران واقعیت مورد نظر را دلیل واقعی قبول نکردند آنها نمی خواستند. چرا آنها نمی خواهند؟ با استفاده از این اصل تا به امروز ، می توانیم این س askال را داشته باشیم: چرا افرادی که ادعا می کنند "در حقیقت" هستند ، وقتی حقیقت را از کتاب مقدس به آنها ارائه می شود ، آن را رد می کنند؟ بسیاری از ما فرصتی داشته ایم تا یافته های خود را در مورد سال 1914 یا سیستم دو لایه نجات با دوستان مختلف شاهد ارائه دهیم و اغلب از پاسخ های منفی و انکار کننده شوکه شده ایم. اگر کمی بیشتر فشار بیاوریم ، اغلب با محکومیت عصبانی مواجه می شویم. چرا این خواهران و برادران نمی خواهند شواهد پیش از خود را باور کنند؟
اخیراً ، من در حال تماشای یک قسمت از یک برنامه تلویزیونی به نام بودم ادراک. با این مونولوگ جذاب به پایان رسید.

هیچ چیز بدتر از یک دروغگو نیست. همه ما اینگونه احساس می کنیم. اما چرا؟ چرا ما چنین شخصی را استثنا می گیریم که کسی پشم را از چشم ما می کشد؟ چون باعث احساس بدبختی می شود ...عینا. كفر توسط قشر سینگولت سیستم لیمبیك و انسولین قدامی پردازش می شود. همان قسمت های مغز که احساسات احشایی مانند درد و انزجار را گزارش می دهند. بنابراین این نه تنها توضیح می دهد که چرا از دروغگوها متنفر هستیم ، بلکه چرا ما به عنوان انسان آرزو می کنیم که به چیزی ایمان بیاوریم. خواه بابانوئل باشد یا یک واقعیت علمی مانند گرانش ، مغز ما وقتی ایمان می آوریم از نظر عاطفی به ما پاداش می دهد. باور داشتن ، احساس خوب بودن است. احساس راحتی می کنم اما هنگامی که مغزهایمان به آنها ضربه های عاطفی می دهد ، چگونه می توانیم به سیستم اعتقادی خود اعتماد کنیم؟ با متعادل کردن همه اینها با تفکر انتقادی؛ با سؤال از همه چیز ... و همیشه ، همیشه در دسترس امکانات باشید. "دکتر دانیل پیرس ، نمایش تلویزیونی ادراک [Boldface اضافه شد]

وقتی کسی به ما دروغ می گوید ، فقط از نظر فکری ، بلکه از نظر احتیاطی ، ما را آزار نمی دهد. خداوند ما را از این طریق طراحی کرد. به همین ترتیب ، هنگامی که ما یک حقیقت جدید را می آموزیم ، خواه کتب مقدس باشد یا علمی ، احساس خوبی داریم. کمی از نظر شیمیایی زیاد القا می کنیم. ما این احساس را دوست داریم وقتی ایمان داشته باشیم ، احساس خوبی داریم ، احساس راحتی می کنیم. اما خطر وجود دارد.

" . برای مدتی وجود دارد که آنها آموزش سالم را تحمل نمی کنند ، اما مطابق با خواسته های خود ، آنها معلمان را برای خود جمع می کنند تا گوش هایشان پیچیده شود. 4 و آنها گوش خود را از حقیقت دور می کنند ، در حالی که آنها را به سمت داستانهای دروغین دور می کنند. 5 با این حال ، شما حواس خود را در همه چیز حفظ می کنید ،. . " (2Ti ​​4: 3-5)

مانند یک معتاد به مواد مخدر معتاد به مقامی که می دانیم برای ما بد است ، خواسته های خودمان می تواند باعث شود که ما به داستانهای دروغین چسبیده باشیم. آنها به ما احساس خوبی می دهند. مغز ما به خاطر اعتقاد به عقب افتادگی عاطفی ، به ما پاداش می دهد. تمام کاری که ما باید انجام دهیم این است که در خارج از کشور (حتی اگر فقط قطعات را رها کنیم) ، شرکت در همه جلسات ، مرتباً پیشگام باشید (ببینید آنها با نیاز جدید 30 ساعت جدید این کار را آسانتر کرده اند) و مهمتر از همه ، از هیئت حاکم پیروی کنید. و ما به عنوان انسانهای جوان برای همیشه در بهشت ​​زندگی خواهیم کرد.
همانطور که شخصیت دکتر پیرس پرسید ، "چگونه می توانیم به سیستم اعتقاد خودمان اعتماد کنیم وقتی که مغزهایمان عواطف عاطفی به ما می دهند؟" پاسخ ، "با متعادل کردن همه با تفکر انتقادی."

تفکر انتقادی چیست؟

از سال 1950 ، انتشارات Watchtower Bible and Tract Society هیچ حرفی برای گفتن در این باره ندارند. در واقع ، این اصطلاح فقط به طور اتفاقی فقط در سه مکان در تمام آن زمان گفته می شود.[I]
در حالی که NWT از این اصطلاح استفاده نمی کند ، مفهوم کتاب مقدس است و در اصطلاح "توانایی تفکر" یافت می شود.

"انتقال ذکاوت به بی تجربه؛ برای داشتن دانش و توانایی تفکر به یک جوان. "(PR 1: 4)

"توانایی تفکر شما را تحت مراقبت قرار می دهد ، و تشخیص شما را محافظت می کند ، 12 برای اینکه شما را از مسیر بد نجات دهد ، از مردی که چیزهای منحرف را می گوید ، "(PR 2: 11 ، 12)

پسر من گفت: "پسرم ، آنها را از دست نده. محافظت از خرد عملی و توانایی تفکر؛ 22 آنها به شما زندگی می دهند و برای گردن شما زینتی خواهند بود. "(PR 3: 21 ، 22)

کلمات "تشخیص" و "بینش" با هم مرتبط هستند و در کتاب مقدس نیز به خوبی پشتیبانی می شوند.
اگر بخواهیم بخاطر عقب افتادگی عاطفی که می شود باور کنیم ، تفکر انتقادی بسیار مهم است. این یک مفهوم کتاب مقدس است و به ما دستور داده می شود که تمرین کنیم.
یک تعریف از عبارت "تفکر انتقادی" عبارت است از "مطالعه تفکر روشن و نامشخص. در درجه اول در زمینه آموزش مورد استفاده قرار می گیرد ، و نه در روانشناسی (اشاره ای به نظریه تفکر نمی کند).[1]
شورای ملی تعالی در تفکر انتقادی (یک سازمان غیرانتفاعی مستقر در ایالات متحده)[2] تفکر انتقادی را به عنوان یک فرآیند نظم فکری به صورت فعال و ماهرانه برای مفهوم سازی ، کاربرد ، تجزیه و تحلیل ، سنتز و / یا ارزیابی اطلاعات جمع آوری شده یا مشاهده ، تجربه ، تأمل ، تأمل ، استدلال یا ارتباطات ، به عنوان راهنمایی برای اعتقاد و عمل تعریف می کند. .[3]
اخلاق شناسی: یک معنی از اصطلاح بحرانی به معنی "مهم" یا "بسیار مهم" است. حس دوم از κριτικός ناشی می شود (kritikos) ، که به معنای "قادر به تشخیص" است.
اگر می خواهیم اطمینان حاصل کنیم که درگیر اشتباه غلط تفکر مستقل نیستیم (تفکر مستقل از خدا) ، باید تفکر انتقادی را تمرین کنیم. این توصیه را در نظر بگیرید برج مراقبت:

به گفته روحانیت ، پرسیدن یک سؤال دینی سالم ، نمایشی از عدم ایمان به خدا و کلیساست. در نتیجه ، مردم ایرلندی تفکر مستقل بسیار کمی انجام می دهند. آنها قربانی روحانیت و ترس هستند. اما آزادی در چشم است.
(w58 8 / 1 صفحه 460 سپری می کند عصر جدیدی برای ایرلندی ها)

من مطمئن هستم که طنز این گزیده شما را فرار نمی کند. این کلیسا در ایرلند با تحمیل اراده خود بر آنها و اجبار به ترس ، مردم را در تاریکی نگه داشت. دوران جدیدی آغاز شد که کاتولیک های ایرلند شروع به تفکر مستقل از کلیسا کردند. در یک روش مشابه ، شاهدان یهوه بارها و بارها از تفکر مستقل از سازمان یا کلیسا توسط طبقه روحانیت معادل ما که از ترس از همسرداری استفاده می کنند ، خودداری می کنند.

درسی از رایانه ها

این ممکن است شما را متعجب کند که یاد بگیرید ساده ترین مدارهای الکترونیکی پایه و اساس همه رایانه ها است. مدار فلیپ فلاپ فقط از دو ترانزیستور استفاده می کند و هیچ بخش دیگری ندارد. این تنها در دو حالت ممکن است باشد: روشن یا خاموش؛ یکی یا صفر. این به عنوان یک مدار منطقی باینری شناخته می شود و با تکرار این مدار در میلیون ها ، ما پیچیده ترین وسایل الکترونیکی را پیچیده می کنیم - از سادگی.
من فهمیدم که زندگی اغلب اینگونه است. رسیدگی به پیچیدگی غالب تعاملات انسانی اغلب با جوشاندن همه اینها در یک مفهوم باینری ساده محقق می شود. یا از خالق اطاعت می کنیم و بهره می بریم ، یا از خلقت اطاعت می کنیم و رنج می بریم. کار تقریباً ساده به نظر می رسد اما هنوز هم کار می کند. مانند مدار فلیپ فلاپ رایانه ، 1 یا 0 است. راه خدا یا انسان است.
خالق از ما می خواهد که به نقد جدی فکر کنیم. او ما را ترغیب به توسعه توانایی تفکر ، تشخیص ، بینش و خرد می کند. او می خواهد ما به او گوش دهیم. خلقت همه این چیزها را دلسرد می کند. اگر کسی شما را از انجام توانایی تفکر منصرف کند ، در تقابل با خدا ایستاده است. حتی اگر آن شخص خود شما باشد. برای شما و من بخشی از آفرینش هستیم و اغلب ما خودمان را از تفکر دقیق و واقعی بررسی می کنیم ، زیرا صحیح در بخشی از تاریک مغز صدای کمی به ما می گوید که به آنجا نرویم ، زیرا ما این کار را نمی کنیم. می خواهم با عواقب روند فکر روبرو شویم. بنابراین دیوارهایی را بلند می کنیم که مانع ارزیابی دقیق اوضاع می شوند. به خودمان دروغ می گویم ، زیرا ما روشی را که واقعیت فعلی احساس می کند دوست داریم.
در سطح این مدار تلنگر استعاری ، مسئله حاکمیت است. آیا خالق بر ما حکومت می کند ، یا ما بر خود حکومت می کنیم؟ یک گزینه باینری - اما یک انتخاب مرگ و زندگی.

برای مدیتیشن وقت بگذارید

بازگشت در 1957، برج مراقبت نسبت به تفکر مستقل تا حدودی متفاوت بود. در یک بخش زیبا نوشته شده موارد زیر به ما آموزش داده می شود:

اگرچه به دنبال عیسی مانند جمعیت نبود ، اما پیروان او امروز هستند تحت فشار زندگی مدرن برای یافتن تنهایی برای مراقبه. در بسیاری از مناطق دنیا سادگی زندگی جایگزین زندگی پیچیده ای شده است و ساعت های بیداری با مسائل مهم و پیش پا افتاده همراه است. علاوه بر این ، امروزه مردم در حال تغییر دادن به تفکر هستند. آنها از تنها بودن با افکار خود می ترسند. اگر افراد دیگر دور هم نباشند ، آنها خلأ را با تلویزیون ، فیلم ، مواد خواندن سبک پر می کنند ، یا اگر به ساحل بروند یا پارک کنند رادیوی قابل حمل بیش از حد پیش می رود ، بنابراین مجبور نیستند با فکر خودشان باشند. فکر آنها باید برای آنها هدایت شود ، آماده تبلیغاتی. این متناسب با هدف شیطان است. او ذهنیت جمعی را با هر چیز و همه چیز به جز حقیقت خدا فرو می برد. برای اینکه ذهن خود را از انجام تفکر خدادادی دور نگه دارد ، شیطان آنها را مشغول اندیشه هایی می کند که بی اهمیت یا ناعادلانه هستند. این تفکر متناسب است و خیاط آن شیطان است. ذهن کار می کند ، اما به شکلی که اسب سوار می شود. تفکر مستقل دشوار ، غیرقابل انکار و حتی مشکوک است. انطباق فکر نظم و ترتیب روز ماست. جستجوی تنهایی برای مدیتیشن به عنوان ضد اجتماعی و عصبی ناامید شده است. 16: 13 ، 14.

8 ما به عنوان بندگان یهوه باید از دستور او برای مدیتیشن پیروی کنیم. عجله حوادث گاهی اوقات مانند تراشه در رودخانه ما را فرا می گیرد ، بدون اینکه فرصتی برای هدایت یا کنترل مسیر خودمان داشته باشیم ، مگر اینکه مبارزه ای را با جریان انجام دهیم و راه خود را برای استراحت و تأمل در یک استخر کناری یا آرام آرام کار کنیم. ما مانند گنجشک ها در یک گردباد هستیم ، در چرخه ها گرد می گردیم ، چرخه های روزانه را دور و دور می کنیم و فرصتی برای تسویه حساب نداریم ، مگر اینکه بتوانیم برای دوره های منظم مراقبه در امور معنوی ، راه خود را به چشم آرام طوفان بادی بکشیم. برای مدیتیشن ، باید آرامش و آرام داشته باشیم ، باید صداهایی را که گوش را مورد حمله قرار می دهد خاموش کنیم و خود را کور کنیم تا منظره هایی که چشم را منحرف می کند ، کور شود. ارگان های حس باید ملایم شوند تا با پیام های خود ذهن را اشغال نکنند ، بنابراین ذهن را آزاد می کند تا به چیزهای دیگر ، چیزهای جدید ، چیزهای مختلف فکر کند ، و این امر را آزاد می کند تا به جای اینکه از خارج از آن محاصره شود ، در درون خود تحقیق کند. اگر یک اتاق پر باشد ، بیشتر افراد نمی توانند وارد شوند. اگر ذهن اشغال شده باشد ، افکار جدید نمی توانند بیایند. باید هنگام مدیتیشن ، فضای لازم را برای پذیرش فراهم کنیم. ما باید آغوش ذهن را به سمت افکار جدید باز کنیم و این کار را با خاموش کردن ذهن خود از افکار و نگرانی های روزمره ، با خاموش کردن جملات روزمره زندگی پیچیده مدرن انجام دهیم. وقت و تنهایی لازم است تا بدین ترتیب ذهن و آشفتگی روزمره را خالی کنیم و آزاد کنیم ، اما اگر این کار را انجام دهیم ، ذهن خود را از طریق مراتع سبز کلمه خدا چراند و با آبهای آرامش بخش حقیقت آرامش می یابد. مدیتیشن بسیاری از مباحث معنوی تازه ، دلپذیر و معنوی را برای شما به ارمغان می آورد. انجام این کار به طور منظم باعث می شود که روحانیت شما را زنده کند ، تجدید و دوباره پر کند. سپس می توانید از یهوه بگویید: «او مرا به مراتع در مراتع سبز می ریزد. او مرا در کنار آبهای ساکت هدایت می کند. او روح من را بازیابی می کند. "یا ،" او زندگی جدیدی به من می دهد. "- روان. 23: 2 ، 3 ، RS؛ AT.
(w57 8 / 1 p. 469 پارس. 7-8 آیا شما برای همیشه در زمین زندگی می کنید؟)

با توجه به موضع فعلی ما در مورد تفکر مستقل ، طنز این گذشت تکان دهنده است. چند بار شنیده اید که برادران شکایت دارند که آنقدر مشغول وظایف الهیاتی هستند که وقت برای مطالعه شخصی ، تأمل و تعمق ندارند. این شکایت در بین بتلفه ها چنان متداول است که باعث متعادل شدن مسئولیت های جماعت با وظایف سکولار در بین بقیه ما شده است.
این از خدا نیست. فرزند یهوه فقط سال 3½ برای انجام خدمت خود داشت ، اما به طور مرتب او را برای مدیتیشن اختصاص می داد. در حقیقت ، او قبل از شروع کار ، بیش از یک ماه مرخصی را در اختیار داشت تا تنها برای دعا ، فکر کردن و مراقبه باشد. او نمونه ای از ما را در این امر قرار داد كه هرگز اجازه ندهد كه كار تئولوژیك خود تمام وقت خود را مصرف كند. خداوند می خواهد ما را برای مدیتیشن متفکر وقت بگذارد.
اکنون چه کسی است که "فکر ما را کانال می زند"؟ چه کسی «تفکر مستقل را مشکوک می داند»؟ چه کسی "نظم مطابقت را به ترتیب روز ما" تبدیل می کند؟[II]
آسان است. یک انتخاب باینری. خالق از ما می خواهد كه به او وابسته شویم ، و به ما می گوید كه فكر كنیم و همه چیزها را بررسی كنیم. (Phil 1: 10؛ 1 Th 5: 21؛ 2 Th 2: 2؛ 1 John 4: 1؛ 1 Co 2: 14، 15) خلقت از ما می خواهد كه افكار آنها را بدون تردید بپذیریم؛ بستگی به آنها دارد
1 یا 0.
این انتخاب ماست این انتخاب تو است.
________________________________________
[I] w02 12 / 1 ص. 3 تا زمانی که صدمه می زند؛ g99 1 / 8 ص. 11 محافظت از آزادی ها — چگونه ؟؛ g92 9 / 22 ص. 28 تماشای جهان
[II] وی گفت: "ما باید در برابر ایجاد روحیه استقلال محافظت کنیم. با کلمه یا عمل ، ممکن است ما هرگز کانال ارتباطی را که امروز خداوند از آن استفاده می کند ، به چالش نکشیم. "(w09 11 / 15 صفحه 14 par. 5 مکان خود را در جماعت گنج کنید)
برای "تفکر مشترک" ، نمی توانیم برخلاف نشریات خود ایده هایی داشته باشیم (CA-tk13-E No. 8 1/12)

Meleti Vivlon

مقالات Meleti Vivlon.
    39
    0
    لطفا نظرات خود را دوست دارم ، لطفاً نظر دهید.x