یکی از جالب ترین گذرگاه های کتاب مقدس در جان 1 یافت شده است: 14:

"بنابراین کلمه گوشتی شد و در میان ما ساکن شد ، و ما از جلال او شکوه داشتیم ، جلوه ای مانند متعلق به یک پسر متولد شده از پدر. و او پر از لطف و حقیقت الهی بود. "(جان 1: 14)

"کلام گوشتی شد." یک عبارت ساده ، اما در متن آیات قبل ، یکی از اهمیت عمیق است. خدای یگانه تولد که از طریق او و همه چیز به وجود آمده است ، فرم برده را می گیرد تا با آفرینش خود زندگی کند - زیرا همه چیز ساخته شد برای اواست. (کولسیان 1: 16)
این موضوعی است که جان بارها در انجیل بر آن تأکید می کند.

"هیچ کس به جز پسر انسان ، که از آنجا پایین آمد ، به بهشت ​​نرفته است." - جان 3: 13 CEV[I]

"من از بهشت ​​نیامده ام تا آنچه را می خواهم انجام دهم! من آمده ام تا آنچه پدر می خواهد من انجام دهم را انجام دهم. او مرا ارسال کرد ، "- جان 6: 38 CEV

"چه باید دید اگر پسر انسان از آنجا که به آنجا آمده است به بهشت ​​برود؟" - جان 6: 62 CEV

"عیسی پاسخ داد ،" شما از پایین هستید ، اما من از بالا هستم. شما به این دنیا تعلق دارید ، اما من اینگونه نیستم. "- جان 8: 23 CEV

"عیسی پاسخ داد: اگر خدا پدر شما بود ، شما مرا دوست خواهید داشت ، زیرا من از جانب خدا و فقط از او آمده ام. او برای من فرستاد. من خودم نیامدم. "- جان 8: 42 CEV

"عیسی پاسخ داد ، "من به شما یقین می گویم که حتی قبل از ابراهیم بود ، من هستم و هستم." "- جان 8: 58 CEV

چه می گوید در مورد این خدای به نام Logos که قبل از همه چیزهای دیگر ایجاد شده وجود داشته است - چه کسی قبل از آنکه زمان خودش با پدر باشد در بهشت ​​- که او باید تسلیت دهد تا به عنوان یک مرد زندگی کند؟ پولس اندازه گیری کامل این فداکاری را برای فیلیپینی ها توضیح داد

"این نگرش ذهنی را در شما که در مسیح نیز بود ، حفظ کنید ، 6 که اگرچه به شکل خدا موجود بود ، اما هیچ توجیهی به تصرف نکرد ، یعنی اینکه باید با خدا برابر باشد. 7 نه اما او خود را خالی کرد و شکل یک برده را گرفت و انسانی شد. 8 بیش از این ، وقتی او به عنوان مردی آمد ، خود را فروتن کرد و مطیع مرگ شد ، بله ، مرگ بر روی یک چوب شکنجه. 9 به همین دلیل ، خداوند او را به مقام والایی تعالی بخشید و با مهربانی نامی را که بالاتر از هر نام دیگر است به او داد ، 10 به طوری که به نام عیسی هر زانو باید - از کسانی که در بهشت ​​هستند و روی زمین و کسانی که در زیر زمین هستند- خم شود. 11 و هر زبان باید آشکارا تصدیق کند که عیسی مسیح خداوند به جلال خدا پدر است. "(Php 2: 5-11 NWT[II])

شیطان در تساوی با خدا گرفت. او سعی کرد از آن استفاده کند. نه به این ترتیب عیسی ، که هیچ توجهی به این عقیده نکرد که باید برابر خدا باشد. او بلندترین مقام جهان را در اختیار داشت ، اما آیا وی تصمیم دارد این امر را حفظ کند؟ به هیچ وجه ، زیرا او خود را فروتن کرد و شکل یک برده را گرفت. او کاملاً انسانی بود. او محدودیت های فرم انسانی را از جمله تأثیرات استرس تجربه کرد. شواهدی از وضعیت برده ، وضعیت انسانی وی این واقعیت بود که در یک مقطع حتی او به تشویق نیاز داشت ، که پدرش به صورت یک یاور فرشته تأمین می کرد. (لوقا 22: 43، 44)
یک خدا تبدیل به مرد شد و سپس خود را به معرض مرگ سپرد تا ما را نجات دهد. این کار او وقتی انجام داد که حتی ما او را نشناختیم و بیشتر او را رد کردیم و با او بدرفتاری کردیم. (Ro 5: 6-10؛ جان 1: 10 ، 11) درک ما از این فداکاری برای ما غیرممکن است. برای انجام این کار ، ما باید میزان و ماهیت آنچه لوگوس بود و چه چیزی دست به دست هم داد ، می فهمیم. انجام این کار بسیار فراتر از توان ذهنی ماست و درک مفهوم بی نهایت برای ما نیز بر عهده ماست.
در اینجا سؤال اساسی مطرح است: چرا یهوه و عیسی این همه کار را کردند؟ چه عاملی باعث شد که عیسی همه چیز را رها کند؟

"زیرا خدا دنیا را چنان دوست داشت كه به پسر یگانه خود داد ، تا هرکسی كه به او ایمان داشته باشد نابود نشود ، اما زندگی ابدی داشته باشد." (جان 3: 16 NWT)

"او بازتاب شکوه [خود] و نمایش دقیق وجود اوست. . " (هبر 1: 3 NWT)

"کسی که مرا دیده ، پدر را دیده است. . " (یوحنا 14: 9 NWT)

این عشق خدا بود که باعث شد او پسر یگانه خود را برای نجات ما بفرستد. این عشق عیسی مسیح به پدر و بشریت بود که موجب اطاعت وی شد.
آیا در تاریخ بشریت ، ابراز عشق بیشتر از این وجود دارد؟

آنچه طبیعت خدا آشکار می کند

این سریال درباره Logos با عنوان "کلام خدا" با نام "مسیح مسیح" به عنوان ابتکار عمل بین آپولوس و خودم برای توضیح چیزی از ماهیت عیسی مسیح ، که نمایانگر دقیقی از خدا است ، آغاز شد. ما استدلال كردیم كه فهم ماهیت عیسی به ما كمك می كند تا ماهیت خدا را بفهمیم.
مدت زمان زیادی طول کشید تا من حتی بتوانم در مورد این موضوع بنویسم ، و اعتراف می کنم دلیل اصلی آگاهی از چگونگی مجهز بودن من برای انجام این کار بود. به طور جدی ، چگونه یک انسان کوچک می تواند ماهیت خدا را درک کند؟ ما می توانیم تا حدودی چیزی از ماهیت عیسی ، آن مرد را درک کنیم ، زیرا ما انسانهایی مانند جسم و خون هستیم که او هستیم ، اگرچه از یک طبیعت گناه برخوردار نیستیم. اما 33 ½ سالی که او به عنوان یک انسان گذراند ، مختصرترین خلاصه زندگی است که قبل از خلقت به گذشته بازمی گردد. چگونه می توانم ، یک برده خوب و بدون هیچ چیز ، ماهیت الهی خدای یگانه متولد شده را که Logos است درک کنم؟
من نمی توانم.
بنابراین من تصمیم گرفتم که روش یک مرد نابینا را بخواهم که در مورد ماهیت نور توضیح دهد. بدیهی است که وی به افراد بینا که به آنها اعتماد زیادی دارد ، نیاز به آموزش دارد. به روشی مشابه ، من ، گرچه نسبت به ذات الهی لوگوس نابینا هستم ، اما به معتمدترین منبع ، تنها کلام خدا اعتماد کرده ام. من سعی کرده ام آنچه را می گوید به صورت ساده و ساده پیش برود و سعی نکنم معانی پنهان عمیق تری را بیان کنم. من امیدوارم که با موفقیت ، آن را همانند یک کودک بخوانم.
این ما را به قسمت چهارم این مجموعه رسانده است و مرا به تحقق رسانده است: من دیدم که در مسیر اشتباهی قرار گرفته ام. من بیشتر روی ماهیت وجود لوگوس تمرکز کرده ام - شکل او ، فیزیکی بودن او. برخی اعتراض می کنند که من در اینجا از اصطلاحات انسانی استفاده می کنم ، اما در واقع چه کلمات دیگری را می توانم استفاده کنم. هر دو "فرم" و "جسمانیت" اصطلاحاتی هستند که با ماده سروکار دارند و روح را نمی توان با چنین اصطلاحاتی تعریف کرد ، اما من فقط می توانم از ابزارهایی که در اختیار دارم استفاده کنم. با این وجود ، در حد توانم سعی در تعریف ماهیت عیسی با این اصطلاحات داشتم. با این حال ، من فهمیدم که مهم نیست. فقط مهم نیست نجات من با درک دقیق ماهیت عیسی گره خورده نیست ، اگر ذاتاً به شکل ، حالت یا منشأ جسمی / معنوی / زمانی یا غیرمادی او اشاره می کنم.
این طبیعتی است که ما در تلاش برای توضیح آن هستیم ، اما این چیزی نیست که جان برای ما آشکار کرد. اگر فکر کنیم ، ما دور از ذهن هستیم. ماهیت مسیح یا کلامی که جان در آخرین کتابهای کتاب مقدس که تاکنون نگاشته شده است نشان می دهد ، ماهیت شخص اوست. در یک کلام ، "شخصیت" او. او سخنان آغازین حساب خود را ننوشت تا دقیقاً به ما بگوید كه چگونه و هنگامی كه عیسی به وجود آمد ، یا اینکه آیا او توسط خدا یا از طرف خدا خلق شده است یا حتی اصلاً آفریده شده است. او حتی دقیقاً منظور خود را از اصطلاح تازه زاد توضیح نمی دهد. چرا؟ شاید به این دلیل که ما قادر به درک آن از نظر انسانی نیستیم؟ یا شاید به این دلیل که اهمیتی ندارد.
با هدایت انجیل و رساله های او در این نور نشان می دهد که هدف وی آشکار ساختن جنبه هایی از شخصیت مسیح بود که تاکنون پنهان بوده اند. با آشکار ساختن پیش از خود ، این سؤال مطرح می شود که "چرا او این کار را می کند؟" این به نوبه خود ما را به ماهیت مسیح سوق می دهد ، که به عنوان تصویر خدا عشق است. این آگاهی از فداکاری دوست داشتنی او ، ما را به عشق بیشتر ترغیب می کند. دلیلی وجود دارد كه از جان به عنوان "رسول عشق" یاد می شود.

اهمیت وجود قبل از انسان عیسی

برخلاف نویسندگان انجیل سینوپتیک ، جان بارها فاش می کند که عیسی قبل از روی کار آمدن به زمین وجود داشته است. چرا دانستن آن برای ما مهم است؟ اگر بعضی ها مانند وجود ما قبل از بشر عیسی شک می کنند ، آیا ضرری داریم؟ آیا این فقط اختلاف نظر است که در راه ادامه تحصیل ما نیست؟
بگذارید از طرف مقابل مسئله این کار را انجام دهیم تا بتوانیم مقصود از مکاشفه یوحنا در مورد ماهیت (شخصیت) عیسی را ببینیم.
اگر عیسی فقط وقتی خدا ماری را لقاح کرد ، به وجود آمد ، بنابراین او کمتر از آدم است ، زیرا آدم آفریده شده است ، در حالی که عیسی فقط مانند بقیه ما - فقط بدون گناه ارثی - ساخته شده است. علاوه بر این ، چنین اعتقادی عیسی هیچ کاری را از دست نداد ، زیرا او چیزی برای رها کردن نداشت. او فداکاری نکرد ، زیرا زندگی وی به عنوان یک انسان پیروز بود. اگر او موفق شد ، او حتی یک جایزه بزرگتر نیز می توانست دریافت کند ، و اگر او شکست بخورد ، خوب مانند دیگران ما خواهد بود ، اما حداقل او برای مدتی زندگی می کرد. بهتر از هیچی که قبل از تولد داشت.
استدلال جان مبنی بر اینکه "خدا دنیا را چنان دوست داشت که به پسرش یگانه اش داد" تمام نیروی خود را از دست می دهد. (جان 3: 16 NWT) بسیاری از مردان تنها فرزندشان را داده اند که در میدان نبرد برای کشورشان بمیرد. چگونه تکامل خدا از یک انسان واحد - یکی دیگر از میلیاردها - واقعاً ویژه است؟
در این سناریو عشق عیسی بسیار ویژه نیست. او همه چیز برای به دست آوردن و چیزی برای از دست دادن نداشت. خداوند از همه مسیحیان می خواهد كه بخواهند بجای سازش صداقتشان ، بمیرند. اگر او فقط انسان دیگری مانند آدم باشد ، با مرگ مسیحی که درگذشت ، چه فرقی خواهد کرد؟
یکی از راههایی که می توانیم خداوند یا عیسی را مورد تعرض قرار دهیم این است که شخصیت آنها را زیر سوال ببریم. انکار عیسی مسیحی که به جسم آمد ، باید یک ضد مسیح باشد. (1 John 2: 22؛ 4: 2 ، 3آیا می توان انکار کرد که خودش را خالی نکرد ، خود را فروتن کرد و تمام آنچه را که باید برای فرم برده گرفته بود قربانی کرد ، حتی شبیه یک ضد مسیحی بود؟ چنین موضعی انعطاف پذیری هم به عشق یهوه و هم پسر تنها فرزند او را انکار می کند.
خدا عشق است. این مشخصه یا کیفیت تعریف کننده او است. عشق او تقاضا می کند که بیشترین تلاش خود را بکند. گفتن اینکه او فرزند اول خود را ، فرزندان تازه تولد خود ، کسی که قبل از همه دیگران وجود داشته است به ما نداد ، این است که بگوید او به همان اندازه اندکی که می توانست از ما دور شود به ما داد. او او را ناسزا می گوید و مسیح را ناسزا می گوید و با فداکاری هایی که خداوند و عیسی از آن کمترین ارزش را داشتند ، رفتار می کند.

"به نظر شما چه میزان مجازات بیشتر شخص شایسته ای خواهد بود که فرزند خدا را زیر پا گذاشته است و کسی که خون او را که به موجب آن تقدیس شده ، به عنوان ارزش عادی تلقی کرده است ، و کسی که با تحقیر روحیه محبت غیر قابل دفاع را خشمگین ساخته است. ؟ "(Heb 10: 29 NWT)

در خلاصه

با صحبت از خودم ، این سریال چهار قسمتی به درون طبیعت لوگو بسیار درخشان بوده است و من از این فرصت سپاسگزارم که این امر مرا مجبور کرده است تا موارد مختلف را از چند منظر جدید بررسی کنم و بینش بدست آمده از نظرات بسیاری که در اختیار شما قرار می دهد. همه در طول راه ساخته شده است نه تنها درک من ، بلکه تفکرات بسیاری دیگر را غنی کرده است.
ما به سختی سطح دانش خدا و عیسی را خراشیده ایم. این یکی از دلایلی است که ما زندگی ابدی را قبل از خود داشته ایم ، تا بتوانیم به رشد آن دانش ادامه دهیم.
________________________________________________
[I] نسخه انگلیسی معاصر کتاب مقدس
[II] جدید ترجمه جهانی از متون مقدس

Meleti Vivlon

مقالات Meleti Vivlon.
    131
    0
    لطفا نظرات خود را دوست دارم ، لطفاً نظر دهید.x