پیدا کردن یک موضوع "دکمه داغ" برای شاهدان یهوه دشوار است و بحث درباره اینکه چه کسی به بهشت ​​می رود. درک آنچه که کتاب مقدس واقعاً برای گفتن در مورد این موضوع می گوید بسیار حیاتی است - به معنی کامل کلمه. با این حال ، چیزی است که در راه ما وجود دارد ، بنابراین اجازه دهید ابتدا با آن مقابله کنیم.

برخورد با مرتدین

اکثر شاهدان یهوه که در چنین سایتی تلو تلو می خورند ، فوراً دور می شوند. دلیل آن شرط بندی است. زن و مردی که جسورانه از خانه به خانه دیگر می روند و نمی دانند در آن طرف درب با چه کسانی روبرو خواهند شد. زن و مردی که خود را باور دارند که کاملاً آمادگی لازم برای گفتگو و سرنگونی هرگونه اعتقاد راسخ دارند ، به محض لحظه به سمت آنها پرتاب می شود. این زن و مرد همان مرده خواهند بود ، کف دست خود را محکوم می کنند و اگر از کسی که آنها را مرتد خوانده اند ، از یک بحث کتبی صادقانه دور شوند.
اکنون مرتدین واقعی وجود دارند تا اطمینان حاصل کنند. همچنین مسیحیانی صادق وجود دارند که به سادگی با برخی از تعالیم مردان مخالف هستند. با این حال ، اگر این مردان هیئت حاکمه باشند ، دومی ها در همان سطل مرتدان واقعی در ذهن اکثر شاهدان یهوه ریخته می شوند.
آیا چنین نگرشی منعکس کننده روح مسیح است یا نگرش یک انسان جسمی است؟

 "اما یک انسان جسمی چیزهای روح خدا را نمی پذیرد ، زیرا آنها برای او احمق هستند. و او نمی تواند آنها را بشناسد ، زیرا از نظر معنوی مورد بررسی قرار می گیرند. 15 با این حال ، انسان معنوی همه چیزها را مورد بررسی قرار می دهد ، اما خود او توسط هیچ مردی معاینه نمی شود. 16 زیرا "چه کسی ذهن خداوند را می شناسد ، تا او را راهنمایی کند؟" اما ما ذهن مسیح را داریم. "(1Co 2: 14-16)

همه ما می توانیم قبول داشته باشیم که عیسی مظهر یک "انسان روحانی" بود. او "همه چیز را بررسی کرد". عیسی مسیح وقتی با آخرین مرتد مواجه شد ، چه الگویی ارائه داد؟ او از گوش دادن امتناع نکرد. در عوض ، او با استفاده از فرصت توبیخ شیطان ، هر یک از ادعاهای کتاب مقدس شیطان را رد کرد. او این کار را با استفاده از قدرت کتاب مقدس انجام داد و در آخر ، او کسی نبود که روی برگرداند. این شیطان بود که با شکست فرار کرد.[I]
اگر یکی از برادران شاهدان یهوه من واقعاً خود را یک انسان روحانی قلمداد کند ، پس او ذهن مسیح را خواهد داشت و "همه چیز را بررسی خواهد کرد" که شامل استدلال های کتاب مقدس بعدی است. اگر اینها سالم باشد ، آنها آنها را می پذیرد. اما اگر نقصی داشته باشد ، او با استفاده از استدلال جامع کتاب مقدس من و کسانی که این مقاله را می خوانند اصلاح می کند.
از طرف دیگر ، اگر به تعلیم سازمان متعهد باشد اما از بررسی معنوی آن امتناع می ورزد - یعنی با روحی که ما را به سمت چیزهای عمیق خدا رهنمون می شود - پس با تصور اینکه انسان معنوی او با همان تعریف انسان جسمی متناسب است. (1Co 2: 10؛ جان 16: 13)

سوال قبل از ما

آیا ما فرزندان خدا هستیم؟
طبق نظر هیئت حاکم ، بیش از 8 میلیون شاهد یهوه وجود دارد که باید خود را ممتاز بدانند و دوستان خدا خوانده شوند. فرزندان او بودن روی میز نیست. به این افراد هشدار داده می شود كه شركت در نشانها در یادبود آینده مرگ مسیح در 3 آوریل گناه استrd، 2015. همانطور که در مورد بحث کردیم مقاله قبلی، این عقیده از قاضی رادرفورد نشأت گرفته و بر اساس انواع ضد نبوی پیش بینی شده ای است که در کتاب مقدس یافت نمی شود. استفاده از این نوع و ضد انواع توسط هیئت حاکمه رد شده است. با این وجود آنها حتی پس از حذف بنیان آن ، به آموزش آن ادامه می دهند.
با وجود عدم پشتیبانی كامل كتاب مقدس از این آموزه ، یك متن كتاب مقدس وجود دارد كه همواره در نشریات ما به عنوان اثبات مطرح می شود و از این امر برای جلوگیری از رسیدن این شاهدان به شاهدان یهوه استفاده می شود.

متن تست Litmus

ممکن است از شیمی دبیرستان خود به یاد بیاورید که الف تست لیتموس شامل قرار دادن یک قطعه کاغذ تصفیه شده در معرض مایع برای تعیین اسیدی یا قلیایی بودن آن است. کاغذ تورنمنت آبی با آغشته شدن به اسید قرمز می شود.
شاهدان یهوه نسخه معنوی این آزمایش تورق را دارند. ما پیشنهاد می کنیم برای اندازه گیری اینکه آیا فرزندان خدا هستیم یا نه از رومیان 8:16 استفاده کنیم.

"این روح با روح ما شهادت می دهد که ما فرزندان خدا هستیم." (Ro 8: 16)

ایده این است که در هنگام تعمید ، همه ما گوسفندهای دیگر ، دوستان خدا با امید زمینی هستیم. ما مثل کاغذ تورق آبی هستیم. با این حال ، در برخی از مراحل رشد معنوی ، به طور معجزه آسایی از طریق برخی ابزارهای نامشخص ، از افراد خاص خدا آگاه می شوند که فرزندان خدا هستند. کاغذ تورق قرمز شده است.
شاهدان یهوه نه به معجزات امروزی اعتقاد دارند و نه به خواب و ر visیاهای الهام گرفته شده اند. کاربرد ما از رومیان 8:16 تنها استثنا در این قانون است. ما معتقدیم که خداوند با برخی از معجزات غیرقابل توجیه ، کسانی را که آنها را فرا خوانده است ، آشکار می کند. البته خداوند کاملاً قادر به انجام این کار است. اگر شواهد كتاب مقدس مستدل برای این تفسیر وجود دارد ، پس باید آن را بپذیریم. اگر چنین نباشد ، باید آن را به عنوان عرفان امروزی کنار بگذاریم.
بنابراین بیایید از مشاوره خود هیئت حاکم پیروی کنیم و به متن آیه 16 نگاه کنیم تا بتوانیم آنچه پل در ذهن داشت را یاد بگیریم. ما در ابتدای فصل شروع می کنیم.

"بنابراین ، کسانی که در ارتباط با مسیح عیسی هستند هیچ محکومیتی ندارند. زیرا قانون روحی که زندگی را با مسیح عیسی می بخشد ، شما را از قانون گناهان و مرگ آزاد کرده است. آنچه قانون از انجام آن ناتوان است ، زیرا از طریق بدن ضعیف است ، خداوند با ارسال فرزند خود به مانند گوشت گناهكار و نسبت به گناه ، گناهان را در بدن محكوم كرد ، به گونه ای كه نیاز عادلانه قانون در آن محقق شود. ما که پیاده می رویم ، نه طبق گوشت بلکه طبق روح. "(رومیان 8: 1-4)

پولس در مقابل اثر قانون موزاییک است که همه انسانها را به مرگ محکوم می کند ، زیرا هیچ کس نمی تواند آن را به دلیل گوشت گناهکار ما کاملا حفظ کند. این عیسی بود که با ارائه قانونی متفاوت ، قانونی بر اساس روح ، ما را از آن قانون رها کرد. (دیدن عاشقانه 3: 19 26) در ادامه خواندن ، خواهیم دید که چگونه پل این قوانین را به دو نیروی مخالف ، جسم و روح تبدیل می کند.

"برای کسانی که مطابق گوشت زندگی می کنند ، ذهن خود را به چیزهای گوشت می دهند ، اما کسانی که مطابق روح زندگی می کنند ، بر روی چیزهای روح هستند. زیرا قرار دادن ذهن بر بدن به معنای مرگ است ، اما قرار دادن ذهن بر روح به معنای زندگی و صلح است؛ زیرا قرار دادن ذهن بر بدن به معنای دشمنی با خدا است ، زیرا این امر مطیع قانون خدا نیست و در حقیقت نیز نمی تواند چنین باشد. بنابراین ، کسانی که با گوشت هماهنگ هستند ، نمی توانند خدا را راضی کنند. "(رومیان 8: 5-8)

اگر شما که این مطلب را می خوانید خودتان را باور کنید که یکی از دیگر کلاس های گوسفند با امید زمینی هستید. اگر خودتان را دوست دارید دوست خدا باشید اما پسرش نیستید. سپس از خود بپرسید که کدام یک از این دو عنصر را دنبال می کنید؟ آیا از نظر مرگ گوشت را دنبال می کنید؟ یا آیا شما اعتقاد دارید که روح خدا را با توجه به زندگی دارید؟ در هر صورت ، باید تصدیق کنید که پولس فقط دو گزینه را به شما ارائه می دهد.

با این حال ، اگر روح خدا واقعاً در شما ساکن باشد ، شما نه با بدن بلکه با روح هماهنگ هستید. اما اگر کسی روح مسیح را نداشته باشد ، این شخص متعلق به او نیست. "(رومیان 8: 9)

آیا می خواهید به مسیح تعلق داشته باشید یا خیر؟ اگر اولی است ، پس می خواهید روح خدا در شما ساکن شود. گزینه دیگر ، همانطور که اخیراً خواندیم ، مراقبت از گوشت است ، اما این منجر به مرگ می شود. باز هم ، ما با یک گزینه باینری مواجه هستیم. فقط دو گزینه وجود دارد.

"اما اگر مسیح با شما متحد باشد ، بدن به دلیل گناه مرده است ، اما روح به دلیل عدالت زندگی است. اگر اکنون ، روح کسی که عیسی را از میان مردگان زنده کرد در شما ساکن است ، کسی که مسیح عیسی را از مرگ زنده کرد ، بدن های فانی شما را نیز از طریق روح او که در شما زندگی می کند زنده می کند. " (رومیان 8:10 ، 11)

من نمی توانم خودم را از طریق کارهایی فدا کنم ، زیرا گوشت گناهکارم مرا محکوم می کند. فقط روح خدا در درون من است که مرا از نظر او زنده می کند. برای حفظ روحیه ، باید تلاش کنم نه مطابق با جسم بلکه مطابق با روح زندگی کنم. این نکته اصلی پل است.

"بنابراین ، پس برادران ، ما وظیفه داریم نه به گوشت که طبق گوشت زندگی کنیم. زیرا اگر طبق گوشت زندگی کنید ، مطمئناً خواهید مرد. اما اگر رویه های بدن را با روح به قتل برسانید ، زندگی خواهید کرد. "(رومیان 8: 12 ، 13)

تاکنون ، پل فقط از دو گزینه صحبت کرده است ، یکی خوب و دیگری بد. ما می توانیم توسط جسم هدایت شویم که منجر به مرگ شود. یا می توانیم با روحی که منجر به زندگی می شود ، هدایت شویم. آیا احساس می کنید روح خدا شما را به سمت زندگی سوق می دهد؟ آیا در طول زندگی شما را راهنمایی کرده است؟ یا این همه سال گوشت را دنبال کرده اید؟
متوجه خواهید شد که پولس گزینه دیگری را فراهم نمی کند ، یک میانه بین گوشت و روح.
چه اتفاقی می افتد اگر یک مسیحی روح را دنبال کند؟

"برای همه کسانی که با روح خدا هدایت می شوند ، واقعاً فرزندان خدا هستند." (رومیان 8: 14)

این ساده و سرراست است. نیازی به تفسیر ندارد. پل به راحتی می گوید که منظورش چیست. اگر از روح پیروی کنیم فرزندان خدا هستیم. اگر از روح پیروی نکنیم ، اینگونه نیستیم. او از هیچ گروهی از مسیحیان که روحیه را پیروی می کنند ، صحبت نمی کند ، اما فرزندان خدا نیست.
اگر خودتان را به عنوان عضو کلاس دیگر گوسفندان مطابق گفته های شاهدان یهوه می دانید ، باید از خود این سوال را بپرسید: آیا من تحت هدایت روح خدا هستم؟ اگر نه ، پس شما از نظر مرگ با گوشت در ذهن هستید. اگر بله ، پس شما فرزند خدا بر اساس رومیان 8: 14 هستید.
کسانی که هنوز تمایلی به کنار گذاشتن رویکرد تست لتوموس به رومیان 8 ندارند: 16 نشان می دهند که هر دو گوسفندان مسح شده و دیگر روح خدا را دارند ، اما این روح فقط به بعضی ها شهادت می دهد که آنها پسران خدا هستند در حالی که دیگران را فقط دوست رد می کنند.
با این حال ، این استدلال محدودیتی را تحمیل می کند که در رومیان 8:14 یافت نمی شود. به عنوان اثبات بیشتر این ، آیه بعدی را در نظر بگیرید:

"زیرا شما روح برده داری دوباره باعث ترس نشدید ، اما شما فرزندی دریافت کردید که روحیه فرزندخواندگی گرفتید ، و با این روحیه فریاد می زنیم:" ابا ، پدر! "- رومیان 8: 15

این قانون موزائیک بود که با نشان دادن اینکه ما به گناه برده ایم و از این رو محکوم به مرگ شد ، باعث ترس شد. روحی که مسیحیان دریافت می کنند یکی از "فرزند خواندن پسران" است که با آن روحیه همه ما می توانیم فریاد بزنیم: "ابا ، پدر!" اگر این باور را داشته باشیم که همه شاهدان یهوه روحیه خدا را دارند ، اما فقط برخی از آنها او هستند. پسران.
آزمایشی از اعتبار هر فهم كتاب مقدس این است كه با بقیه كلام الهام گرفته از خدا هماهنگ است. آنچه پولس در اینجا ارائه می دهد ، یک امید واحد برای مسیحیان است که مبتنی بر همه آنها دریافت یک روح واقعی خدا هستند. او این استدلال را در نامه خود به افسسیان به وفور روشن می کند.

"یک بدن وجود دارد ، و یک روح ، دقیقاً همانگونه که شما به امید تماس خود دعوت شده اید. 5 یک پروردگار ، یک ایمان ، یک تعمید. 6 یک خدا و پدر همه ، که بر همه و همه و همه وجود دارد. "(افر. 4: 4-6)

یک امید یا دو؟

وقتی برای اولین بار فهمیدم که امید آسمانی به همه مسیحیان گسترش یافته است ، من بسیار متضاد بودم. من فهمیدم که این یک واکنش متداول در بین شاهدان یهوه است. این ایده که همه به بهشت ​​می روند برای ما معنی ندارد. پذیرش چنین فکری از نظر ما مانند عقب رفتن به دین دروغ است. کلمات بعدی از دهان ما چیزی شبیه به این خواهد بود: "اگر همه به بهشت ​​بروند ، پس چه کسی روی زمین می ماند؟" سرانجام ، ما باید بپرسیم ، "چه کسی امید زمینی را دارد؟"
بگذارید این شک و تردیدها و سؤالات را به شکل نقطه ای بررسی کنیم.

  1. بعضی از مردم به بهشت ​​می روند.
  2. بیشتر مردم - در واقع اکثریت قریب به اتفاق - بر روی زمین زندگی خواهند کرد.
  3. تنها یک امید وجود دارد.
  4. هیچ امید زمینی وجود ندارد.

اگر به نظر می رسد اختلاف دو و چهار در تضاد است ، بگذارید به شما اطمینان دهم که اینگونه نیستند.
ما در اینجا در مورد مسیحیت صحبت می کنیم. در چارچوب مسیحیان تنها یك امید ، یك پاداش وجود دارد كه توسط یك روح از طریق یك تعمید تحت یك پروردگار ، عیسی ، برای یك پدر ، یهوه ، منتقل می شود. عیسی هرگز در مورد امید دوم با شاگردانش صحبت نکرد ، نوعی جایزه تسلیت برای کسانی که این نتیجه را نگرفتند.
چیزی که باعث می شود ما گوشی را قطع کنیم کلمه "امید" است. امید براساس یک وعده است. قبل از شناختن مسیح ، افسسی ها امیدی نداشتند زیرا با خدا رابطه پیمانی نداشتند. عهدی که او با اسرائیل بست قول او بود. اسرائیلی ها امیدوارند پاداش وعده داده شده را دریافت کنند.

"در آن زمان شما بدون مسیح ، بیگانه با دولت اسرائیل ، غریبه با میثاق های وعده هستید. شما هیچ امیدی نداشتید و بدون خدا در جهان بودید. "(Eph 2: 12)

بدون قول عهدی ، افسسی ها چیزی به امید آن نداشتند. برخی مسیح را پذیرفتند و به عهد جدید ، وعده جدیدی از جانب خدا ، بستند و بنابراین اگر به سهم خود عمل کنند ، امید به تحقق آن قول را داشتند. اکثریت افسسیان قرن اول مسیح را قبول نداشتند و بنابراین قول امیدواری به آنها را نداشتند. با این حال ، آنها در قیامت ناصالحان برمی گردند. با این حال ، این امیدی نیست که هیچ وعده ای وجود ندارد. تنها کاری که برای زنده شدن باید انجام می دادند ، مردن بود. رستاخیز آنها اجتناب ناپذیر است ، اما هیچ امیدی ندارد ، فقط یک فرصت است.
بنابراین وقتی می گوییم میلیارد ها انسان زنده می شوند و در دنیای جدید زندگی می کنند ، این یک امید نیست بلکه یک واقعیت است. بیشتر آنها کاملاً نادان از همه اینها مرده اند و فقط پس از بازگشت به زندگی از آنها یاد می گیرند.
بنابراین وقتی می گوییم بیشتر مردم روی زمین زندگی خواهند کرد ، ما به چشم انداز رستاخیز ناحقانی که در آن میلیاردهای بی شماری به زندگی روی زمین بازگردانده می شوند اشاره می کنیم و در صورت ایمان به عیسی مسیح به آنها قول زندگی ابدی داده می شود. مسیح. در آن مقطع زمانی آنها یک امید زمینی خواهند داشت ، اما در حال حاضر هیچ وعده ای برای مسیحیان برای زندگی در زمین وجود ندارد.

چهار برده

In لوقا 12: 42-48، عیسی به چهار برده اشاره می کند.

  1. وفادار که بر تمام دارایی خود منصوب می شود.
  2. شرى كه به تكه ها بریده شود و با افراد بی دین محو شود.
  3. برده ای که به طرز ناخواسته ای از استاد سرپیچی کرد ، با سکته های بسیاری کتک خورد.
  4. برده ای که در جهل از استاد سرپیچی کرد ، با چند ضربه ای کتک خورد.

Slaves 2 تا 4 پاداش پیشنهادی استاد را از دست می دهند. با این وجود ، به نظر می رسد که بردگان 3 و 4 زنده مانده و در خانواده استاد ادامه دارند. آنها مجازات می شوند ، اما کشته نمی شوند. از آنجا که ضرب و شتم پس از رسیدن استاد رخ می دهد ، باید یک رویداد آینده باشد.
نمی توان خدای همه عدالت را محکوم به مرگ ابدی کسی کرد که با جهل عمل کرد. به نظر می رسد این نشان می دهد كه به چنین فردی فرصت می شود كه با دریافت دانش دقیق از خواست خدا ، عمل خود را اصلاح كند.
این مثال خطاب به شاگردان عیسی است. هدف این نیست که همه ساکنان زمین را در بر بگیرد. شاگردان او یک امید به زندگی جاوید در آسمانها با پروردگار ما دارند. میلیاردها مسیحی روی زمین امروز این امید را دارند اما رهبران آنها را گمراه کرده اند. برخی از آنها آگاهانه اراده خداوند را انجام نمی دهند ، اما تعداد بیشتری حتی در جهل عمل می کنند.
به نظر می رسد کسانی که به عنوان وفادار و با احتیاط قضاوت نمی شوند ، پاداش آسمانی دریافت نمی کنند ، اما همچنین آنها برای تمام ابدیت نمی میرند ، مگر برای غلام شر. آیا نتیجه آنها ، ضرب و شتم آنها با ضربات کم و زیاد را امیدوار می دانید؟ به ندرت.
فقط یک امید برای مسیحیان وجود دارد ، اما چندین نتیجه برای کسانی که از انجام آن وعده ناپدید شده اند ، وجود دارد.
به همین دلیل ، کتاب مقدس می گوید: "خوشبخت و مقدس هر کسی که در قیامت اول مشارکت داشته باشد ، بر این افراد مرگ دوم هیچ اختیاری ندارد ، اما آنها کشیش های خدا و مسیح خواهند بود و برای مدت 1,000 سال با او پادشاه خواهند شد. " (پاسخ 20: 5)
در صورت پیروی از این ، کسانی که در رستاخیز دوم ، ناعادلان ، سهمی دارند ، حداقل تا پایان هزار سال هنوز تحت اقتدار مرگ دوم خواهند بود.

در خلاصه

آنچه ما از بررسی خود در مورد رومیان فصل 8 آموخته ایم ، باید بدون تردید همه مسیحیان را به عنوان فرزندان خدا ترک کند. با این حال ، برای رسیدن به آن باید از روح و نه گوشت پیروی کنیم. یا روح خدا داریم یا نداریم. تمایل ذهنی و دوره زندگی ما نشان خواهد داد که آیا ما با روح خدا هدایت می شویم یا از طرف بدن. آگاهی از روح خدا در ما همان چیزی است که ما را متقاعد می کند که ما فرزندان خدا هستیم. همه اینها از سخنان پولس به قرنتیان و افسسیان مشهود است. این ایده که دو امید وجود دارد ، یکی زمینی و دیگری آسمانی ، یک اختراع انسانی است که هیچ پایه ای در کتاب مقدس ندارد. هیچ امید زمینی برای تلاش وجود ندارد ، اما یک واقعیت خاکی وجود دارد.
همه اینها را می توانیم با درجه یقین قابل توجهی بگوییم ، اما اگر کسی باید مخالفت کند ، به او اجازه دهید بر خلاف آن ، مدارک کتاب مقدس ارائه دهد.
فراتر از این ، ما وارد حوزه حدس و گمان می شویم. دانستن عشق به خدا همانطور که انجام می دهیم ، دشوار است سناریویی را تصور کنید که با آن عشق سازگار باشد و در آن میلیاردها میلیارد دلار از ناآگاهی از هدف خدا بمیرند. با این حال ، این سناریویی است که سازمان شاهدان یهوه ما را می پذیرد. آنچه به نظر می رسد بیشتر و آنچه سازگار با تمثیل بنده مومن است ، این است که بسیاری از شاگردان عیسی وجود خواهند داشت که به عنوان بخشی از رستاخیز افراد ناحق قیام خواهند کرد. شاید این همان چیزی باشد که مجازاتی که توسط سکته مغزی ها ، چه تعداد زیادی از آنها ، چه معدودی نشان می دهد ، باشد. اما چه کسی واقعاً می تواند بگوید؟
اکثر مسیحیان برای واقعیت رستاخیز زمینی آماده نخواهند بود. برخی ممکن است اگر به انتظار رفتن به جهنم مردند ، به طرز مطبوعی تعجب کنند. در حالی که دیگران از اینکه می فهمند امید آسمانی آنها بی جا بوده به شدت ناامید خواهند شد. یک کنایه عجیب و غریب در این واقعیت وجود دارد که مسیحیانی که برای این اتفاق غیرمنتظره آماده شده اند ، شاهدان یهوه خواهند بود. اگر درک ما از غلامی که ناخواسته از عیسی سرپیچی کرد صحیح باشد ، ممکن است این میلیون ها شاهد یهوه خود را در همان حالتی که انتظار داشتند در آن قرار بگیرند پیدا کنند - بعنوان یک انسان هنوز گناهکار دوباره زنده شوند. البته ، با آموختن آنچه واقعاً از دست دادند - اینكه آنها می توانستند فرزندان خدا باشند كه در آسمانها با مسیح سلطنت می كنند - قطعاً احساس خشم و اندوه خواهند كرد. البته ، اگر این سناریو نمایش دقیقی از آنچه اتفاق خواهد افتاد باشد ، باز هم فقط در مورد کسانی که قبل از وقایع شامل نشانه حضور مسیح می میرند ، اعمال می شود. هیچ کس نمی تواند با اطمینان پیشگویی کند که آن وقایع چه پیش بینی می کنند.
هرچه ممکن است باشد ، باید به آنچه می دانیم بپیوندیم. ما می دانیم که یک امید وجود دارد و به ما فرصت داده شده است که یک پاداش شگفت انگیز ، یعنی فرزندخواندن فرزندان خدا را درک کنیم. این اکنون در دسترس ما است. بگذار هیچ کس ما را از این امر منصرف نکند. اجازه ندهید که ترس از مردان ما را از اطاعت از فرمان مسیح در گرفتن مشروبات نمادی از خون و گوشتی که وی پیشنهاد کرده است برای بازگرداندن شما و من باشد تا ما را به خانواده خدا بیاورد.
به کسی اجازه ندهید که فرزند شما را قبول کند
ما بررسی خود را در مورد این موضوع در ادامه ادامه خواهیم داد مقاله بعدی و آخر در سریال
______________________________________________
[I] هیئت دولت از هشدار جان در سوء استفاده کرده است 2 جان 10 برای محافظت از خود در برابر کسانی که می توانند تعالیم کتاب مقدس را شکست دهند. با گفتن اینکه چشمهایمان را بسته نگه داریم ، آنها مطمئن می شوند که نخواهیم دید. این ایده که حتی گفتگو با مرتد خطرناک است ، مرتد را با قدرت اقناعی تقریباً مافوق بشری درگیر می کند. آیا واقعاً شاهدان یهوه از نظر ذهنی بسیار ضعیف هستند؟ من فکر نمی کنم نه آنهایی که من شناخته ام. آیا آنها حقیقت را دوست دارند؟ بله ، بسیاری انجام می دهند و خطر از دید سازمان نهفته است. اگر آنها گوش دهند ، ممکن است حلقه حقیقت را بشنوند. آنچه جان از آن هشدار می داد تعامل اجتماعی بود - عدم پذیرش مرتد در خانه های ما. سلام نکردن به او ، که در آن روزها بسیار بیشتر از یک سلام گاه به گاه بود که دیگران در خیابان عبور می کردند. عیسی با شیطان سر و صدا نکرد ، نشست و یک میان وعده با او خورد ، او را برای یک گپ دوستانه دعوت کرد. انجام هر كدام از این اقدامات موجب تأیید ضمنی عمل وی می شود و باعث می شود كه عیسی در گناهانش شریک شود. با این حال ، رد استدلال نادرست شیطان چیز دیگری است و جان هرگز به این معنی نیست که در چنین شرایطی باید از گفتگو با مخالف امتناع ورزیم. در غیر این صورت غیرممکن است که در وزارتخانه خود از در به خانه برویم.

Meleti Vivlon

مقالات Meleti Vivlon.
    62
    0
    لطفا نظرات خود را دوست دارم ، لطفاً نظر دهید.x