وقتی آدم و حوا از باغ بیرون رانده شدند تا آنها را از درخت زندگی دور نگه دارید (Ge 3: 22) ، اولین انسانها از خانواده جهانی خدا بیرون رانده شدند. آنها اکنون از پدر خود بیگانه شده اند - از ارث بردن.
همه ما از آدم تبار هستیم و آدم توسط خدا آفریده شده است. این بدان معنی است که همه ما می توانیم خود را فرزندان خدا بنامیم. اما این فقط یک ویژگی فنی است. از نظر قانونی ، ما بی پدر هستیم. ما یتیم هستیم
نوح مرد خاصی بود که برای زنده ماندن در نابودی دنیای باستان انتخاب شد. با این حال یهوه هرگز او را پسر نمی خواند. ابراهیم به عنوان بنیانگذار قوم اسرائیل خدا برگزیده شد زیرا او به حق تعالی ایمان داشت و چنین ایمانی برای او عدالت شمرده شد. در نتیجه ، یهوه او را دوست خواند ، اما نه پسر. (جیمز 2: 23) این لیست ادامه دارد: موسی ، داوود ، الیاس ، دانیل ، ارمیا - همه افراد برجسته ایمانی ، اما در کتاب مقدس هیچ یک از آنها فرزندان خدا نیستند. [A]
عیسی به ما یاد داد كه دعا كنیم ، "پدر ما در آسمانها ...". ما اکنون این را مسلم می دانیم ، غالباً نمی توانیم تغییر زمین لرزه را تشخیص دهیم ، این عبارت ساده که هنگام بیان اولین بار ارائه شده است. دعاهایی مانند دعای سلیمان را در مراسم افتتاح معبد در نظر بگیرید (پادشاهان 1 8: 22-53یا درخواست جوشافات برای نجات خدا از یک نیروی تهاجم گسترده (2Ch 20: 5-12) هیچ یک از آنها قادر متعال را پدر نمی دانند ، فقط خدا را می نامند. پیش از عیسی ، بندگان یهوه او را خدا می نامیدند ، نه پدر. همه اینها با عیسی تغییر کرد. او دری را برای آشتی ، فرزندخواندگی ، روابط خانوادگی با الهی و نامیدن خدا ، "ابا پدر" گشود. (Ro 5: 11؛ جان 1: 12; Ro 8: 14-16)
در آهنگ مشهور ، فضل شگفت انگیز ، یک بیت تلخ وجود دارد که می گوید: "من یک بار گم شدم اما اکنون پیدا شدم". این چقدر احساسی را تحمیل می کند که بسیاری از مسیحیان در طول قرن ها احساس ناراحتی کرده اند ، هنگامی که برای اولین بار عشق خدا را تجربه می کنند ، ابتدا او را پدر می نامند و معنی آن را می دهند. چنین امیدی آنها را با رنج های ناگفته و بدبختی های زندگی دوام آورده است. گوشت هدر رفته دیگر زندان نبود ، بلکه ظرفی بود که پس از رها شدن ، جای خود را به زندگی واقعی و واقعی فرزند خدا داد. گرچه تعداد کمی از مردم آن را درک کردند ، اما این امیدی بود که عیسی به دنیا آورد. (1Co 15: 55-57؛ 2Co 4: 16-18؛ جان 1: 12؛ 1Ti 6: 19)

امیدی تازه؟

برای 20 قرن این امیدواری بوده است که حتی از طریق آزار و اذیت غیرقابل تصور ، مسیحیان وفادار را حفظ کرده است. با این حال ، در 20th قرن یك فرد تصمیم گرفت كه جلوی آن را بگیرد. او امید دیگری را موعظه کرد ، امید تازه ای. طی 80 سال گذشته ، میلیون ها نفر به این باور رسیده اند که آنها نمی توانند خدا را پدر بگذارند - حداقل نه فقط به معنای حقوقی. در حالی که هنوز نوید زندگی ابدی را داده بودند - سرانجام ، پس از هزار سال دیگر - این میلیونها نفر از امید به تصویب قانونی محروم شده اند. آنها یتیم می مانند.
در یک مجموعه برجسته دو مقاله ای تحت عنوان "مهربانی او" در برج مراقبت 1934 ، رئیس وقت انجمن مراقبت ، کتاب مقدس و تراکت ، قاضی رادرفورد ، شاهدان یهوه را متقاعد کرد که خدا از طریق او وجود طبقه دوم مسیحی را آشکار کرده است. اعضای این کلاس که به تازگی آشکار شده اند نباید فرزندان خدا خوانده شوند و نه می توانند عیسی را واسطه خود قرار دهند. آنها در پیمان جدید نبودند و حتی اگر با ایمان مرده باشند ، در قیام خود زندگی ابدی را به ارث نمی برند. آنها با روح خدا مسح نشده اند و بنابراین باید دستور عیسی را برای استفاده از نشانه های یادبود رد کنند. وقتی آرماگدون آمد ، این افراد از آن جان سالم به در می برند ، اما در طول هزار سال باید در جهت کمال تلاش کنند. کسانی که قبل از آرماگدون مردند قرار بود به عنوان بخشی از قیامت صالحان زنده شوند ، اما در حالت گناه خود ادامه خواهند داد ، و مجبورند که با بازماندگان آرماگدون همکاری کنند تا در پایان هزار سال به کمال برسند. (w34 8/1 و 8/15)
شاهدان یهوه این درک را می پذیرند زیرا فکر می کنند که رادرفورد بخشی از 20 بودth "برده وفادار و با احتیاط". به همین ترتیب وی کانال ارتباطی منصوب شده از سوی یهوه برای قوم خود بود. امروزه هیئت حاکمه شاهدان یهوه آن برده تلقی می شود. (Mt 24: 45-47)

یک دکترین به طور ناخواسته رد شد

این عقیده از چه عواملی ناشی می شود و چرا کلیساهای دیگر مسیحیت آن را از دست داده اند؟ دکترین مبتنی بر دو شرط است:

  1. مطابق دعوت یهو به جاناداب مکاتبات ضد انحصاری پیامبری وجود دارد که وارد ارابه او شود.
  2. شش شهر پناهنده اسرائیلی نوع دوم نجات را برای اکثریت قریب به اتفاق مسیحیان امروز توصیف کرد.

کاربرد این موازات نبوی معمولی / ضد نوع را در هیچ کجای کتاب مقدس نمی توان یافت. به بیان روش دیگری برای وضوح: در هیچ کجای کتاب مقدس برنامه ای برای پیوند دادن دعوت یهو به یوناداب و یا شهرهای پناهنده با هیچ چیز در روزگار ما اعمال نشده است. (برای تجزیه و تحلیل عمیق این دو مقاله به "فراتر از آنچه نوشته شده است")
این تنها مبنایی است که آموزه ما امید به فرزندخواندگی به عنوان فرزندان خدا را بر میلیون ها انسان انکار می کند. بگذارید روشن شویم! هیچ مبنای کتاب مقدس دیگری در انتشارات ما ارائه نشده است که جایگزین مکاشفه رادرفورد شود ، و تا امروز ما همچنان به تعلیم وی در اواسط دهه 1930 به عنوان لحظه ای اشاره می کنیم که یهوه وجود این طبقه "دیگر گوسفندان" زمینی را به ما نشان داد .
در میان برادران JW من - مردان و زنانی که حقیقت را دوست دارند ، بسیاری از دانشجویان صادق کتاب مقدس هستند. مناسب است که توجه این قبیل افراد را به تحول اخیر و مهم جلب کنیم. در نشست سالانه 2014 و همچنین "س fromال خوانندگان" اخیراً ، "برده وفادار و با احتیاط" استفاده از انواع و انواع ضد انواع را رد کرده است ، در صورتی که چنین مواردی در کتاب مقدس استفاده نشده است. اکنون کاربرد انواع نبوی غیر کتاب مقدس "فراتر از آنچه نوشته شده است" تلقی می شود. (پاورقی B را ببینید)
از آنجا که ما هنوز تعالیم رادرفورد را قبول داریم ، به نظر می رسد که هیئت حاکمه از این که این تعلیم جدید کل فرضیه وی را باطل می کند ، بی اطلاع است. به نظر می رسد که آنها ناخواسته سنجاق ها را از زیر آموزه "گوسفندان دیگر" ما بریده اند.
دانش آموزان كتاب مقدس صادقانه موظف اند كه بر اساس الهيات پذيرفته شده JW ، دوگانگي ذيل حقايق را تفكر كنند.

  • بنده مومن و باهوش کانال ارتباطی منصوب خداوند است.
  • قاضی رادرفورد برده مومن و باهوش بود.
  • قاضی رادرفورد آموزه "فعلی دیگر گوسفند" را معرفی کرد.
  • رادرفورد این یافته ی آموزه ای را صرفاً بر انواع نبوی که در کتاب مقدس یافت نمی شود ، بنا نهاد.

نتیجه گیری: دکترین "گوسفند دیگر" از جانب یهوه سرچشمه می گیرد.

  • هیئت حاکم فعلی بنده مومن و باهوش است.
  • هیئت مدیره کانال ارتباطی منصوب خداوند است.
  • هیئت دولت استفاده از انواع نبوی را که در کتاب مقدس یافت نمی شود ، منع کرده است.

نتیجه گیری: خداوند به ما می گوید پذیرش دکترین بر اساس انواع نبوی که در کتاب مقدس یافت نمی شود ، اشتباه است.
یک حقیقت غیرقابل دسترسی باید به گفته های فوق اضافه کنیم: "دروغ گفتن برای خدا غیرممکن است."او 6: 18)
بنابراین ، تنها راهی که می توانیم این تناقضات را برطرف کنیم این است که اعتراف کنیم یا "غلام وفادار" فعلی اشتباه است ، یا اینکه "غلام وفادار" 1934 اشتباه بوده است. آنها به راحتی نمی توانند هر دو درست باشند. با این حال ، این ما را مجبور می کند تا تصدیق کنیم که حداقل در یکی از این دو مورد ، "برده وفادار" مانند کانال خدا عمل نمی کرد ، زیرا خدا نمی تواند دروغ بگوید.

آنها فقط مردانی ناقص هستند

پاسخ استانداردی كه هنگام مواجهه با یكی از برادرانم با خطای آشكار مرتكب شده توسط "برده وفادار" دریافت كرده ام این است كه "آنها فقط مردانی ناقص هستند و اشتباه می كنند". من یک انسان ناقص هستم ، و اشتباه می کنم ، و افتخار من این است که می توانم اعتقادات خود را با مخاطبان گسترده تری از طریق این وب سایت به اشتراک بگذارم ، اما هرگز پیشنهاد نکرده ام که خدا از طریق من صحبت کند. برای من فوق العاده و خطرناک خواهد بود که چنین چیزی را پیشنهاد کنم.
این را در نظر بگیرید: آیا پس انداز زندگی خود را به دلالتی می برید که می گوید او کانال ارتباطی منصوب خداوند است ، اما همچنین اعتراف می کند که گاهی اوقات نکات مربوط به سهام او اشتباه بوده است ، زیرا ، بالاخره ، او فقط یک انسان ناقص است و انسانها مرتکب اشتباه می شوند؟ ما در اینجا با چیزی بسیار ارزشمندتر از پس انداز زندگی خود سر و کار داریم. ما در مورد نجات جان خود صحبت می کنیم.
اکنون از شاهدان یهوه خواسته شده است که ضمنی و بدون قید و شرط به بدنه مردانی که ادعا می کنند برای خدا صحبت می کنند اعتماد کنند. پس وقتی "برده وفادار" خود انتصابی به ما دستورالعمل های متناقضی می دهد ، باید چه کار کنیم؟ آنها به ما می گویند که اشکالی ندارد که از دستور عیسی برای شرکت در نشان ها سرپیچی کنیم زیرا ما روح مسح نیستیم. با این حال ، آنها همچنین - هر چند ناخواسته - به ما می گویند که اساس این باور "فراتر از مطالب نوشته شده" است. کدام فرمان را باید رعایت کنیم؟
یهوه هرگز چنین کاری با ما نمی کند. او هرگز ما را گیج نمی کند. او فقط دشمنان خود را گیج می کند.

در مواجهه با حقایق

همه آنچه تاکنون ارائه شده واقعیت است. با استفاده از منابع آنلاین که در دسترس همه است ، می توان آن را به راحتی تأیید کرد. با این حال ، بیشتر شاهدان یهوه با این واقعیت ها نگران خواهند شد. برخی ممکن است نگرش شترمرغ ضرب المثل را در پیش بگیرند و سر خود را در شن و ماسه فرو ببرند به امید اینکه همه از بین برود. دیگران بر اساس تفسیر رومیان 8:16 و یا به سادگی غر زدن اعتراض خواهند کرد ، و اعتماد کورکورانه به مردان را ابراز می کنند با این ادعا که نیازی به انجام کاری جز صبر در برابر یهوه ندارند.
ما سعی خواهیم کرد تا این موارد و اعتراض ها را در قسمت زیر بررسی کنیم قسمت بعدی از این سری
_________________________________________
[A] 1 تواریخ 17:13 در مورد پدر بودن خدا برای سلیمان صحبت می کند ، اما در این زمینه می توانیم ببینیم که این یک قانون قانونی نیست ، یک فرزندخواندگی است. در عوض ، یهوه در مورد نحوه برخورد با سلیمان با داوود صحبت می کند ، مانند این که مردی به یک دوست در حال مرگ اطمینان دهد که از پسران بازمانده خود مراقبت خواهد کرد مثل اینکه آنها از پسرانش باشند. سلیمان به ارث فرزندان خدا که زندگی ابدی است ، داده نشد.
[ب] "چه کسی تصمیم می گیرد که شخص یا یک رویداد نوع باشد ، اگر کلام خدا چیزی در مورد آن نگوید؟ چه کسی صلاحیت انجام این کار را دارد؟ جواب ما؟ ما بهتر از نقل قول برادر محبوبمان آلبرت شرودر نیستیم كه گفت ، "اگر این حسابها در خود كتاب مقدس اعمال نشوند ، باید هنگام استفاده از حسابهای در كتابهای عبری به عنوان الگوی یا انواع نبوی احتیاط كنیم." این جمله زیبا؟ ما با آن موافقیم پس از آن اظهار داشت كه ما نباید از آنها استفاده كنیم "در جایی كه خود كتاب مقدس به وضوح آنها را به عنوان چنین مشخص نمی كند. ما به سادگی نمی توانیم فراتر از آنچه نوشته شده است. "- از گفتمان ارائه شده توسط عضو هیئت مدیره دیوید اسپلین در نشست سالانه 2014 (نشانگر زمان: 2:12). همچنین به "س fromالات خوانندگان" در 15 مارس 2015 مراجعه کنید برج مراقبت

Meleti Vivlon

مقالات Meleti Vivlon.
    20
    0
    لطفا نظرات خود را دوست دارم ، لطفاً نظر دهید.x