نام من شان هیوود است. من 42 ساله هستم ، شاغل و با خوشحالی و با خوشحالی با همسر من ، رابین ، برای 18 سال ازدواج کردم. من مسیحی هستم. خلاصه ، من فقط یک جو معمولی هستم.

اگرچه من هرگز در سازمان شاهدان یهوه تعمید نگرفتم ، اما من یک رابطه مادام العمر با آن داشته ام. من از این باور که این سازمان ترتیب خدا بر روی زمین برای پرستش ناب او است ، کاملاً ناامید شدم و از آموزه های آن ناامید شدم. دلایل من برای قطع ارتباط من با شاهدان یهوه داستانی است که در زیر می آید:

پدر و مادر من در اواخر دهه 1970 شاهد شدند. پدر من غیرت داشت ، حتی به عنوان یک خادم وزیر خدمت می کرد. اما شک دارم مادرم واقعاً در این کار شرکت داشته باشد ، اگرچه او نقش یک همسر و مادر شاهد وفادار را بازی می کرد. تا سن هفت سالگی ، مادر و پدر اعضای فعال جماعت در لیندونویل ، ورمونت بودند. خانواده ما تعداد معدودی انجمن شاهد در خارج از تالار پادشاهی داشتند و وعده های غذایی را با دیگران در خانه های خود تقسیم می کردند. در سال 1983 ، ما میزبان داوطلبان ساختمانی بودیم که برای کمک به ساخت سالن جدید پادشاهی لیندونویل آمده بودند. در آن زمان چند مادر تنها در جماعت حضور داشتند و پدر من با مهربانی وقت و تخصص خود را برای نگهداری وسایل نقلیه خود داوطلب می کرد. به نظرم جلسات طولانی و کسل کننده بود ، اما دوستان شاهد داشتم و خوشحال بودم. آن زمان رفاقت زیادی در بین شاهدان وجود داشت.

در دسامبر سال 1983 ، خانواده ما به مک ایندو فالز ، ورمونت نقل مکان کردند. اثبات نشد که این حرکت از نظر معنوی برای خانواده ما مفید واقع شده است. فعالیت های حضور ما در جلسات و خدمات میدانی کمتر منظم شد. به ویژه مادرم کمتر از سبک زندگی شاهد حمایت می کرد. سپس او دچار یک شکست عصبی شد. این عوامل احتمالاً منجر به برکناری پدر من به عنوان یک خادم وزیر شده است. طی چندین سال ، پدرم بی تحرک شد ، فقط سالی چند جلسه صبح روز یکشنبه و یادبود مرگ مسیح شرکت می کرد.

وقتی تازه دبیرستان را ترک کردم ، با تمام وجود تلاش کردم که یکی از شاهدان یهوه باشم. من خودم به تنهایی در جلسات شرکت می کردم و مدتی یک مطالعه هفتگی کتاب مقدس را قبول می کردم. با این حال ، من از عضویت در مدرسه خدمات تئوکراتیک خیلی ترسیده بودم و علاقه ای به رفتن در وزارت صحرا نداشتم. و بنابراین ، همه چیز از بین رفت.

زندگی من مسیر عادی یک جوان بالغ را دنبال کرد. هنگامی که با رابین ازدواج کردم ، هنوز به سبک زندگی شاهد فکر می کردم ، اما رابین شخص مذهبی نبود و بیشتر از علاقه من به شاهدان یهوه ناراضی بود. با این حال ، من هیچ وقت عشقم به خدا را به طور کامل از دست ندادم ، و حتی یک نسخه رایگان از کتاب را فرستادم ، کتاب مقدس واقعاً چه چیزی می آموزد؟ من همیشه یک کتاب مقدس در خانه خود نگه داشته ام.

سریع منتظر 2012 هستیم. مادرم یک رابطه خارج از ازدواج را با یکی از زیبایی های دبیرستان قدیمی آغاز کرد. این منجر به طلاق تلخی بین والدین من و مادرم از همکاری شد. طلاق پدر من را ویران کرد و سلامتی جسمی او نیز رو به شکست بود. با این حال ، او به عنوان عضوی از جماعت شاهدان یهوه ، لنکستر ، نیوهمپشایر ، جوان تر شد. این جماعت به پدرم عشق و پشتیبانی مورد نیاز شدید او را دادند ، که جاودانه از آن سپاسگزارم. پدرم در ماه مه سال 2014 درگذشت.

مرگ پدرم و طلاق والدینم مرا ویران کرد. پدر بهترین دوست من بود و من هنوز از مادر عصبانی بودم. احساس کردم پدر و مادرم را هر دو از دست داده ام. من به راحتی وعده های خدا احتیاج داشتم. علی رغم مخالفت های رابین ، بار دیگر افکار من به شاهدان معطوف شد. چه اتفاقی می افتد ، دو اتفاق عزم من را برای خدمت به یهوه تقویت کرد.

اولین رویداد برخورد تصادفی با شاهدان یهوه در سال 2015 بود. من در ماشینم نشسته بودم و کتاب را می خواندم ، با ذهن یهوه زندگی کنید, از کتابخانه شاهد پدرم. یک زن و شوهر به من نزدیک شدند ، متوجه کتاب شدند و از من س askedال کردند که آیا من شاهد هستم. من نه گفتم ، و توضیح دادم که خودم را یک هدف گمشده می دانم. آنها هر دو بسیار مهربان بودند و برادر مرا تشویق کرد که شرح کار را در متیوی کارگر ساعت یازدهم بخوانم.

رویداد دوم به این دلیل رخ داد که من در حال خواندن آگوست 15 ، 2015 بودم برج نگهبانی در سایت jw.org اگرچه قبلاً تصور كرده بودم كه بدتر شدن شرایط جهانی می تواند "سوار شویم" ، این مقاله "در انتظار انتظار باش" توجه من را جلب كرد. آن گفت: "بنابراین ، کتاب مقدس نشان می دهد که شرایط جهان طی روزهای گذشته آنقدر شدید نمی شود که مردم مجبور شوند باور کنند که پایان نزدیک است."

خیلی برای انتظار تا آخرین لحظه! من فکر کردم در طی یک هفته ، بازگشتم به سالن پادشاهی. من اصلاً مطمئن نبودم که وقتی بازگشت ، رابین هنوز در خانه ما زندگی می کند. خوشبختانه ، او بود.

پیشرفت من کند ، اما ثابت بود. با ورود به سال 2017 ، سرانجام من با مطالعه یک کتاب مقدس هفتگی با یک پیرمرد خوب و خوب به نام وین موافقت کردم. او و همسرش ژان بسیار مهربان و مهمان نواز بودند. هرچه زمان می گذشت ، من و رابین برای صرف غذا و معاشرت به خانه های شاهدان دیگر دعوت شدیم. با خودم فکر کردم: یهوه فرصتی دیگر به من می دهد ، و من مصمم شدم كه از آن استفاده كنم.

مطالعه کتاب مقدس من با وین پیشرفت خوبی داشت. با این حال ، چند مورد وجود داشت که مرا نگران کرد. برای شروع ، من متوجه شدم كه به بنده "وفادار" و باهوش "، كه به عنوان هیئت حاكمیت شناخته می شود ، بسیار مورد احترام قرار می گیرد. این عبارت اغلب در دعاها ، گفتگوها و اظهار نظرها ذکر شده است. تنها آنچه من فکر می کردم این بود که فرشته به جان در کتاب مکاشفه می گوید که مراقب باشید زیرا او (فرشته) فقط یک برده خدا بود. به طور اتفاقی ، امروز صبح من در KJV 2 Corinthians 12 مشغول خواندن بودم: 7 که پولس می گوید ، "و مبادا مبادا از طریق وفور افشاگری ها بالاتر از اندازه باشم ، یک خار در گوشت ، رسول شیطان به من داده شد. تا من را نادیده بگیرند تا مبادا از آن بالاتر باشم. "من مطمئناً احساس می کردم که" برده مومن و باهوش "" بالاتر از اندازه "است.

تغییر دیگری که من متوجه شدم و متفاوت از سالهای گذشته ارتباط من با شاهدان ، تأکید فعلی بر لزوم کمک مالی به سازمان بود. با توجه به جریان یادآوری ثابت شبکه های JW در مورد راه های مختلف اهدای کمک ، به نظر می رسید ادعای آنها مبنی بر اینکه بودجه سازمان کاملاً از طریق کمک های داوطلبانه تأمین می شود ، غیرمنفکرانه بود. شخصی که از یک فرقه مسیحی مشابه انتقاد می کرد ، انتظار سلسله مراتب از عضویت کلیسا برای "دعا ، پرداخت و اطاعت" را توصیف کرد. این توصیف دقیق آن چیزی است که از شاهدان یهوه نیز انتظار می رود.

اینها و برخی موارد جزئی دیگر توجه من را به خود جلب کردند ، اما من هنوز اعتقاد داشتم که آموزه های شاهد واقعیت هستند و هیچ یک از این مسائل در آن زمان دست به معامله نمی زد.

با این حال مطالعه ادامه یافت ، با این حال بیانیه ای آمد که واقعاً مرا آزار داد. ما فصلی از مرگ را پوشش می دادیم که می گوید اکثر مسیحیان مسح شده قبلاً در زندگی آسمانی قیام کرده اند و کسانی که در روزگار ما می میرند فوراً در زندگی آسمانی قیام می کنند. من قبلاً این گفته را شنیده بودم و به سادگی آن را پذیرفتم. در این آموزش راحتی پیدا کردم ، شاید به این دلیل که پدرم را اخیراً از دست داده بودم. اما ناگهان ، من یک لحظه واقعی "لامپ" داشتم. فهمیدم که این دکترین توسط کتاب مقدس پشتیبانی نمی شود.

من برای اثبات فشار آوردم. وین به من Corinthians 1 15: 51 ، 52 را به من نشان داد ، اما راضی نبودم. من تصمیم گرفتم که نیاز به حفاری بیشتر دارم. من کردم. من حتی بیش از یک بار در مورد این موضوع به ستاد نوشتم.

چند هفته گذشت که پیر دوم دانی به نام دان در مطالعه به ما پیوست. وین برای هر یک از ما جزوه ای متشکل از سه مقاله برج مراقبت از دهه 1970 داشت. وین و دان با استفاده از این سه مقاله تمام تلاش خود را برای تبیین درستی این آموزه انجام دادند. این یک دیدار بسیار دوستانه بود ، اما من هنوز قانع نشدم. من مطمئن نیستم که کتاب مقدس در این جلسه هرگز باز شده باشد. آنها پیشنهاد کردند که وقتی وقت کافی داشتم باید این مقالات را کمی بیشتر مرور کنم.

من این مقالات را از هم جدا کردم. من هنوز معتقدم که هیچ پایه و اساسی برای نتیجه گیری نتیجه گیری نشده است ، و یافته های خود را به وین و دن گزارش کردم. اندکی پس از آن ، دن به طور دقیق به من گفت که با یکی از اعضای کمیته تحریریه صحبت کرده است که کم و بیش گفته است که توضیحات توضیحی است تا اینکه هیئت مدیره در غیر این صورت بگوید. من نمی توانستم آنچه را که می شنیدم باور کنم. بدیهی است ، دیگر اهمیتی به آنچه كتاب مقدس در واقع گفته است نیست. در عوض ، هر آنچه که هیئت حاکمه تصویب می کرد ، راهی بود که بود!

نمی توانستم بگذارم این موضوع استراحت کند. من به تحقیق گسترده ادامه دادم و با اول پیتر 1: 5 مواجه شدم. در اینجا پاسخی بود که من به زبان انگلیسی واضح و ساده بدنبال آن بودم. در آن آمده است: "و هنگامی که چوپان بزرگ آشکار شد ، تاج جلال جلال را دریافت خواهید کرد." اکثر ترجمه های کتاب مقدس می گویند ، "هنگامی که چوپان اصلی ظاهر می شود". عیسی "ظهور" نکرده و "آشکار" نشده است. شاهدان یهوه اظهار داشتند که عیسی بازگشت نامرئی در 1914. چیزی که من باور نمی کنم. این همان چیزی نیست که آشکار شود.

من با مطالعه شخصی کتاب مقدس و حضورم در تالار پادشاهی ادامه دادم ، اما هرچه آنچه را که تدریس می شد را با آنچه که کتاب مقدس را می گفتم مقایسه می کردم مقایسه می کردم ، شکاف فقط عمیق تر و عمیق تر می شد. نامه دیگری نوشتم. بسیاری از نامه ها نامه هایی را هم به شعبه ایالات متحده و هم به عنوان رئیس دولت ارسال کنید. من شخصاً هیچ جوابی دریافت نکردم با این حال ، من می دانستم که شعبه نامه ها را دریافت کرده است زیرا آنها با بزرگان محلی تماس گرفته اند. ولی I جواب سوالات صادقانه من در کتاب مقدس را دریافت نکرده بود.

وقتی من به جلسه ای با هماهنگ کننده هیئت ریش سفیدان و بزرگتر دوم دعوت شدم ، مسائل به منصه ظهور رسید. COBE پیشنهاد کرد که مقاله برج مراقبت ، "اولین قیامت - اکنون در راه است!" را مرور کنم. ما قبلاً این مشکل را پشت سر گذاشته بودیم و من به آنها گفتم که مقاله عمیقا دارای نقص است. بزرگان به من گفتند كه آنها آنجا نبودند كه با من درباره كتاب مقدس بحث كنند. آنها به شخصیت من حمله کردند و انگیزه های من را زیر سوال بردند. آنها همچنین به من گفتند که این تنها پاسخی است که من می خواهم دریافت کنم و هیئت حاکمه بیش از حد مشغول برخورد با امثال من است.

فردای آن روز به خانه وین رفتم تا درباره این مطالعه س askال کنم ، زیرا دو رئیس جلسه ویژه من پیشنهاد داده بودند که مطالعه خاتمه یابد. وین تأیید کرد که او چنین توصیه ای را دریافت کرده است ، بنابراین ، بله ، مطالعه به پایان رسیده است. من معتقدم که گفتن این حرف برای او سخت بود ، اما سلسله مراتب شاهد در مسکوت گذاشتن مخالفان و سرکوب کامل بحث و استدلال صادقانه و صادقانه کتاب مقدس ، استادانه عمل کرده است.

و بنابراین ارتباط من با شاهدان یهوه در تابستان 2018 به پایان رسید. همه اینها مرا آزاد کرد. اکنون معتقدم که "گندم" مسیحی تقریباً از همه فرقه های مسیحی حاصل خواهد شد. و "علفهای هرز" نیز همینطور. فراموش کردن از این واقعیت که همه ما گناهکار هستیم و ایجاد نگرشی "مقدس تر از تو" بسیار بسیار آسان است. من معتقدم که سازمان شاهد یهوه این نگرش را ایجاد کرده است.

از آن بدتر ، اصرار برج دیده بان برای تبلیغ سال 1914 به عنوان سال سلطنت نامحسوس عیسی است.

خود عیسی همانطور که در لوقا 21: 8 ثبت شده است گفت: «مراقب باشید که گمراه نشده اید. زیرا بسیاری بر اساس نام من خواهند آمد و خواهند گفت: "من او هستم" و "زمان مناسب نزدیک شده است." دنبال آنها نرو. "

آیا می دانید این آیه در فهرست کتاب مقدس در کتابخانه آنلاین دیده بان چند مدخل دارد؟ دقیقاً یک ، از سال 1964 به نظر می رسد که این سازمان علاقه چندانی به سخنان خود عیسی در اینجا ندارد. آنچه قابل توجه است ، این است که نویسنده در پاراگراف آخر آن مقاله ، توصیه هایی کرده است که فکر می کنند همه مسیحیان عاقلانه هستند. در این مقاله آمده است: "شما نمی خواهید طعمه مردان بی وجدان شوید که فقط از شما برای پیشرفت قدرت و موقعیت خود و بدون توجه به رفاه و سعادت ابدی شما استفاده می کنند. بنابراین اعتبار کسانی که بر اساس نام مسیح آمده اند یا ادعا می کنند معلمان مسیحی هستند را بررسی کنید و اگر ثابت نشد که اصالت دارند ، به هر حال از این هشدار پروردگار پیروی کنید: "به دنبال آنها نروید. ""

خداوند به روشهای مرموزی کار می کند. من سالها گم شده بودم و سالها زندانی نیز بودم. من با این تصور محدود شدم که نجات مسیحی من مستقیماً به شاهدان یهوه بودن من گره خورده است. اعتقاد من این بود که برخورد تصادفی سالها پیش با شاهدان یهوه در پارکینگ مک دونالد دعوت خداوند برای بازگشت به او بود. بود؛ البته نه به روشی که فکر کردم. من پروردگارم عیسی را پیدا کردم. من خوشحالم. من با خواهر ، برادر و مادرم رابطه دارم که همه آنها شاهدان یهوه نیستند. من دوستان جدید پیدا می کنم من ازدواج خوشی دارم. اکنون بیش از هر زمان دیگری در زندگی خود احساس نزدیکتر بودن به پروردگار را دارم. زندگی خوب است.

11
0
لطفا نظرات خود را دوست دارم ، لطفاً نظر دهید.x