به طور فزاینده ای ، برادران و خواهران این سازمان در مورد آموزه 1914 یا حتی یک کفر کامل نسبت به آن شک و تردید جدی دارند. با این حال برخی استدلال کرده اند که حتی اگر سازمان اشتباه باشد ، خداوند برای زمان حاضر خطا می کند و ما نباید در مورد آن هیاهو کنیم.

بیایید لحظه ای عقب برویم. تکه پیچی پیچیده کتاب مقدس را با سو mis تعبیر و قدمت تاریخی بدون پشتوانه کنار بگذارید. درمورد پیچیدگی تلاش برای توضیح این آموزه برای کسی فراموش کنید و در عوض درباره عواقب آن فکر کنید. مفهوم واقعی آموزش این است که "زمان غیرتها" پایان یافته است ، و مسیح بیش از 100 سال به صورت نامرئی حکومت می کرد؟

ادعای من این است که ما نمایشی ضعیف از پادشاه بزرگ و فدیه دهنده خود ارائه می دهیم. برای هر دانشجوی نیمه جدی کتاب مقدس باید بدیهی باشد که وقتی "اوقات غیر یهودیان پایان یافت و پادشاهان [نظام شیطان] روز خود را سپری کردند" (به نقل از سی تی راسل در 1914) ، پس پادشاهان از نظر باید از سلطه بر بشر متوقف شود. پیشنهاد خلاف این ، تخفیف کامل وعده سلطنت مسیح است.

ما به عنوان نمایندگان پادشاه باید حقیقتاً این کار را انجام دهیم و نمایشی دقیق از قدرت و اقتدار بزرگ او به مردم ارائه دهیم. تنها مرجعی که در واقع از طریق آموزه "پاروسیای نامرئی" ایجاد شده است ، اختیار مردان است. کل ساختار اقتدار در سازمان JWs اکنون به سال 1919 بستگی دارد ، که حتی اگر واقعیت های ادعا شده 1914 واقعیت داشته باشد ، هنوز از اعتبار کتاب مقدس برخوردار نیست. این امر باعث می شود که رهبری یک سری ادعاها را که هیچ اساس کتاب مقدس ندارند ، از جمله تحقق بخشهای زیادی از مکاشفه به یوحنا ، درک کند. پیشگویی های ویرانگر زمین که در آن آمده است مربوط به وقایع گذشته است که تقریباً برای همه افراد زنده امروز ناشناخته است. به طرز باورنکردنی این حتی مشتاقانه ترین و وفادارترین JW ها را نیز شامل می شود. از هرکدام از آنها درباره هفت انفجار شیپور مکاشفه س Askال کنید و ببینید آیا آنها می توانند توضیحات باطنی این پیشگویی های جهان را تغییر دهند بدون اینکه آنها را از انتشارات JWs بخوانید. من دلار پایینی خود را شرط می بندم که آنها قادر به انجام این کار نخواهند بود. چه چیزی به شما می گوید؟

بر خلاف تصویری که انجمن دیده بان برجای گذاشته است و هیچ کس درک دیگری از آنچه در واقع پادشاهی است ندارد ، بسیاری دیگر در آنجا مشغول پخش انجیل هستند. نه تنها تصور مبهم و مبهم درباره پادشاهی خدا همانطور كه ​​برخی معتقد شده اند ، بلكه آنها پس از آنكه وی در جنگ آرماگدون همه دولتها و قدرتهای دیگر را از بین برد ، زمینی را كه تحت بازنمایی عیسی مسیح است ، موعظه می كنند. اگر در این مورد تردید دارید فقط چیزی مانند "دومین پادشاهی آمدن مسیح" را در گوگل جستجو کنید ، و سپس آنچه را که بسیاری در مورد این موضوع نوشته اند بخوانید.

اعتراف می کنم وقتی قبلاً در کار خود با مسیحیانی روبرو می شدم و آنها به پیام در مورد پادشاهی خدا روی زمین پاسخ می دادند با "بله ، ما هم چنین اعتقاد داریم" ، من فکر می کردم که باید اشتباه کنند. در دنیای پلک زده من فقط JW ها چنین چیزی را باور داشتند. اگر خود را در همان حالت ناآگاهی یافتید ، من شما را به انجام تحقیق تشویق می کنم ، و در پیش فرض های خود در مورد آنچه دیگران از قبل اعتقاد دارند سرعت خود را کم می کنم.

خیر ، تفاوتهای واقعی بین JWs و سایر مسیحیان مطلع عمدتاً در تفسیر سلطنت هزاره نیست ، بلکه بیشتر در آموزههای اضافی منحصر به اعتقاد JW است.

اصلی ترین این موارد عبارتند از:

  1. این ایده که حاکمیت عیسی بر کل جهان به طور نامحسوس از یک قرن پیش آغاز شده است.
  2. مفهوم دو طبقه از مسیحیان امروزی که به ترتیب بین بهشت ​​و زمین تقسیم می شوند.
  3. انتظاری که خداوند از طریق عیسی مسیحاً همه افراد غیرجنسی را در آرماگدون از بین ببرد. (اذعان شده است که این یک آموزه ضمنی است. در مقالات Watchtower تعداد قابل توجهی از مباحث دو زبانه مشغول به کار هستند.

بنابراین چه معامله بزرگی ممکن است بپرسید. شاهدان یهوه ارزشهای خانوادگی را ترویج می دهند. آنها مردم را از رفتن به جنگ منصرف می کنند. آنها شبکه هایی از دوستان را در اختیار مردم قرار می دهند (منوط به توافق مداوم آنها برای پیروی از رهبری بشری). واقعاً چه اهمیتی دارد که آنها به آموزه 1914 بچسبند و مدام آن را آموزش دهند؟

عیسی مسیح اطلاعات و دستورالعملهای روشنی به پیروان خود - چه معاصر و چه آینده - داد که شامل موارد زیر بود:

  • اگرچه او به بهشت ​​می رفت ، به او اقتدار و قدرت اعطا می شود ، و همیشه در کنار یارانش خواهد بود تا از آنها پشتیبانی کند. (مت 28: 20)
  • در یک زمان خاص ، او در واقع به صورت شخصی باز خواهد گشت و اقتدار خود را برای از بین بردن همه دولت و قدرت انسانی اعمال می کند. (Ps 2؛ Matt 24: 30؛ Rev 19: 11-21)
  • در این دوره مداخله آمیز ، موارد ناراحت کننده ای وجود خواهد داشت - جنگ ، بیماری ، زلزله و غیره - اما مسیحیان نباید اجازه دهند کسی آنها را فریب دهد که این بدان معناست که وی به هر معنی برگشته است. هنگامی که او بازگشت همه بدون سوال می دانند. (مات 24: 4-28)
  • در این میان ، مسیحیان تا زمان بازگشت و استقرار پادشاهی خدا بر روی زمین ، باید حکومت بشری را تحمل کنند تا "دوران امتها" به پایان برسد. (لوقا 21: 19,24،XNUMX)
  • مسیحیانی که تحمل می کنند ، در حضور او که پس از بازگشت اوست ، در حکمرانی بر روی زمین به او خواهند پیوست. آنها باید در مورد او به مردم بگویند و شاگردان بسازند. (Matt 28: 19,20؛ اعمال 1: 8)

با توجه خاص به موضوع مورد بررسی ، پیام بسیار ساده است: "من می روم ، اما برمی گردم ، در آن زمان ملت ها را تسخیر خواهم کرد و با تو حکومت خواهم کرد."

با این اوصاف ، اگر عیسی بخواهیم به دیگران بگوییم که او به طریقی دیگر برگشته است و به "دوران غیرتها" پایان می دهد ، چه احساسی خواهد داشت؟ اگر حقیقت داشت ، این سوال آشکار آشکار می شود - چگونه به نظر می رسد هیچ چیز از نظر حکومت بشری تغییر نکرده است؟ چرا ملت ها هنوز از قدرت و سلطه خود بر جهان و بر قوم خدا استفاده می کنند؟ آیا حاکمی داریم که بی تأثیر باشد؟ آیا عیسی وعده های پوچ خود را در مورد آنچه که پس از بازگشت اتفاق خواهد افتاد ، داد؟

با آموختن "حضور نامرئی" به دیگران که بیش از 100 سال پیش او "دوران غیره" را پایان داده است ، این دقیقاً نتیجه گیری منطقی است که ما می خواهیم افراد متفکر را به سمت آنها سوق دهیم.

Hymenaeus و Philetus - یک نمونه هشدار دهنده برای مسیحیان

در قرن اول تعالیم خاصی پدید آمد که هیچ مبنای کتاب مقدس نداشت. یکی از این موارد مربوط به هیمنئوس و فیلتوس بود که می آموختند که قیامت قبلاً اتفاق افتاده است. ظاهراً آنها ادعا می كردند كه وعده رستاخیز فقط معنوی است (شبیه روشی كه مفهوم پولس در رومیان 6: 4 به كار برد) و انتظار نمی رود كه در آینده قیامت جسمی شود.

در متن کتاب مقدس که منجر به ذکر وی از هیمنئوس و فیلتوس شد ، پولس درباره پیام اصلی انجیل مسیحی - نجات از طریق مسیح زنده شده همراه با شکوه همیشگی نوشت (2 تیم 2: 10-13). اینها مواردی بود که تیموتی باید مدام به آنها یادآوری کند (2 تیم 2:14). به نوبه خود باید از آموزشهای مضر پرهیز کرد (14b-16).

سپس Hymenaeus و Philetus به عنوان نمونه های بد آورده شده اند. اما درست همانطور که با آموزه "حضور نامرئی 1914" ممکن است بپرسیم - آسیب واقعی این آموزش چه بود؟ اگر آنها اشتباه می کردند ، اشتباه می کردند ، و این نتیجه قیامت آینده را تغییر نخواهد داد. می توان استدلال کرد که یهوه کارهای خود را در زمان مقرر اصلاح می کند.

اما همانطور که پولس درمورد زمینه صحبت می کند ، واقعیت این است که:

  • دکترین کاذب تقسیم کننده است.
  • آموزه دروغین باعث می شود افراد به روشی خاص فکر کنند که می تواند ایمان آنها را با ظرافت فروپاشی کند.
  • آموزه نادرست می تواند مانند گانگرن گسترش یابد.

این یک چیز برای کسی است که آموزه های دروغین را فریب دهد. بسیار جدی تر است اگر کسانی که به آن آموزش می دهند به نوبه خود شما را مجبور کنند که آن را به دیگران آموزش دهید.

به راحتی می توان تأثیری که این آموزه غلط خاص بر مردم می گذارد را دید. پائول خود به طور خاص در مورد نگرشی که بر کسانی که به معاد آینده اعتقاد ندارند ، هشدار داد:

اگر من مانند مردان دیگر در افسس با جانوران جنگیده ام ، چه فایده ای برای من دارد؟ اگر مردگان زنده نشده اند ، "بگذارید بخوریم و بنوشیم ، زیرا فردا می خواهیم بمیریم." گمراه نشوید. معاشرت های بد عادت های مفید را از بین می برد. (1 Cor 15: 32,33،XNUMX. "شرور بد اخلاق را خراب می کند." ESV)

بدون چشم انداز مناسب وعده های خداوند ، مردم تمایل دارند لنگر اخلاقی خود را از دست بدهند. آنها بخش عمده ای از انگیزه خود را برای ادامه مسیر از دست می دهند.

مقایسه دکترین 1914

حالا ممکن است فکر کنید که 1914 اینگونه نیست. می توان استدلال کرد که اگر چیزی وجود دارد ، احساس اضطراب بیشتری در افراد ایجاد می کند ، حتی اگر بیراهه باشد.

پس ممکن است بپرسیم - چرا عیسی نه تنها از خواب آلودگی معنوی ، بلکه همچنین از اعلام زودرس آمدنش هشدار داد؟ واقعیت این است که هر دو وضعیت مجموعه خطرات خاص خود را دارند. دقیقاً همانند آموزه های هیمنئوس و فیلتوس ، آموزه 1914 نیز تفرقه افکن بوده و می تواند ایمان مردم را زیر و رو کند. چطور؟

اگر در حال حاضر همچنان به آموزه حضور نامرئی 1914 آویزان هستید ، باور مسیحی خود را بدون آن لحظه ای تصور کنید. وقتی 1914 را حذف می کنید چه اتفاقی می افتد؟ آیا دیگر باور نمی کنید که عیسی مسیح پادشاه منصوب خداوند است و در زمان تعیین شده او واقعاً برمی گردد؟ آیا لحظه ای شک دارید که این بازگشت قریب الوقوع است و ما باید منتظر آن باشیم؟ هیچ دلیل دینی و تاریخی وجود ندارد که اگر دست از سال 1914 بردیم ، باید دست از چنین اعتقادات اصلی برداریم.

در طرف دیگر سکه باور کور به حضور نامرئی چه می کند؟ چه تاثیری در ذهن مومن دارد؟ من به شما پیشنهاد می کنم که ایجاد تردید و عدم اطمینان می کند. ایمان به اعتقادات انسانها تبدیل می شود و نه به خدا ، و چنین ایمانی فاقد ثبات است. این تردید را ایجاد می کند ، در جایی که تردید وجود نداشته باشد (جیمز 1: 6-8).

برای شروع ، چطور ممکن است کسی نادیده گرفته شود تا از تبدیل شدن به برده ای شیطانی که در قلب خود می گوید "ارباب من به تأخیر می افتد" (مات 24:48) جلوگیری می کند مگر اینکه آن شخص انتظار غلطی از زمان ورود استاد داشته باشد واقعیت می رسد؟ تنها راه تحقق این کتاب مقدس این است که کسی برای بازگشت خداوند زمان مورد انتظار یا حداکثر بازه زمانی را آموزش دهد. این دقیقاً همان کاری است که رهبری جنبش شاهد یهوه برای بیش از 100 سال انجام داده است. ایده یک چارچوب زمانی محدود به طور منظم از طریق سلسله مراتب سازمانی و ادبیات چاپی ، از طریق والدین و به فرزندان ، از سیاست گذاران دکترین در بالا منتقل شده است. 

به نظر می رسد آن Jonadabs که اکنون ازدواج را در نظر می گیرند ، اگر منتظر بمانند ، بهتر عمل می کنند چند سال، تا زمانی که طوفان آتشین آرمگدون از بین نرود (روبرو با واقعیت های 1938 pp.46,50)

با دریافت هدیه ، کودکان راهپیمایی آن را به آنها بستند ، نه اسباب بازی یا چیزهایی برای تفریح ​​بیکار ، بلکه ابزار ارباب پروردگار برای کارآمدترین کار در ماههای باقی مانده قبل از آرماگدون. (Watchtower 1941 سپتامبر 15 p.288)

اگر شما یک فرد جوان هستید ، باید با این واقعیت روبرو شوید که هرگز در این سیستم کنونی مسن نخواهید شد. چرا که نه؟ زیرا تمام شواهد در تحقق پیشگویی کتاب مقدس نشان می دهد که این سیستم فاسد به پایان می رسد چند سال. (بیدار! 1969 ، 22 مه 15)

من فقط یک نمونه کوچک از نقل قول های قدیمی را از مقدار بسیار زیاد موجود وارد کرده ام ، زیرا این موارد را می توان به راحتی ادعاهای دروغین برخلاف پندهای عیسی تشخیص داد. مطمئناً هر JW بلند مدت می داند که هیچ چیز از نظر لفاظی های مداوم تغییر نکرده است. میله های دروازه فقط به موقع به جلو حرکت می کنند.

از میان افرادی که چنین تلقیناتی دارند ، کسانی که در اعتقاد خود به بازگشت مسیح استقامت دارند ، علی رغم تعالیم سازمانی ، این کار را انجام می دهند ، نه به خاطر آنها. چه تعداد تلفات در این راه وارد شده است؟ بنابراین بسیاری از کسانی که باطل را دیده اند ، به کلی از مسیحیت دور شده اند ، زیرا این ایده فروخته شده است که اگر یک دین واقعی وجود داشته باشد ، این همان مذهبی است که آنها برای اعتقاد به آنها تربیت شده اند. این را به عنوان یک فرآیند تصفیه شده که خدا خواسته است رد نکنید ، زیرا خدا هرگز دروغ نمی گوید (تیتوس 1: 2 ؛ عبرانیان 6:18). این بی عدالتی فاحش است که بگوییم چنین خطایی از خدا نشأت گرفته یا به هر طریقی توسط وی تأیید شده است. این خط را قبول نکنید که حتی شاگردان عیسی بر اساس خوانش پیش پا افتاده س theالی که در اعمال 1: 6 مطرح کردند ، انتظارات کاذب داشتند: "پروردگار آیا در این زمان پادشاهی را به اسرائیل باز می گردانی؟" بین طرح یک س ،ال و ابداع جزمی تفاوت جهانی وجود دارد که اصرار دارید پیروانتان آن را باور کنند و آن را تحت تأثیر تحریم های شدید و عقب نشینی برای دیگران اعلام کنند. شاگردان عیسی اعتقادی غلط نداشتند و اصرار داشتند که دیگران آن را باور کنند. اگر آنها این کار را کرده بودند بعد از اینکه به آنها گفته شد که پاسخ متعلق به آنها نیست بلکه فقط متعلق به خدا است ، مطمئناً آنها هرگز نمی توانستند روح القدس وعده داده شده را دریافت کنند (اعمال 1: 7,8،1 ؛ 1 یوحنا 5: 7-XNUMX).

برخی با نادیده گرفتن "این متعلق به شما نیست" این ادعا را دارند که این متعلق به آن شاگردان نبوده بلکه به رهبران انسانی شاهدان یهوه تعلق دارد. اما این برای نادیده گرفتن بخش دوم گفته های عیسی مسیح است: "... که پدر در صلاحیت خود قرار داده است". 

چه کسی اولین انسانهایی بود که وسوسه شدند چیزی را که پدر در صلاحیت خودش قرار داده بود بگیرند؟ و چه کسی آنها را به این سمت سوق داد (پیدایش 3)؟ وقتی کلام خدا در این مورد کاملاً واضح است ، مورد توجه جدی قرار می گیرد.

مدت زیادی است که یک گروه فرعی از شاهدان یهوه وجود دارد که از روکش آموزه "حضور نامرئی" دیدن می کنند ، و با این حال عمل همراه با آن را منطقی می کنند. مطمئناً مدتی در آن گروه بودم. با وجود رسیدن به نقطه ای که در آن نه تنها می توانیم دروغ را ببینیم ، بلکه خطراتی را برای برادران خود نیز ببینیم ، آیا می توانیم بهانه گیری کنیم؟ من هیچ نوع فعالیت اخلال گرانه را پیشنهاد نمی دهم ، که این نیز تا حد زیادی ضد تولید باشد. اما برای همه کسانی که به نتیجه گیری کتاب مقدس پیچیده ای رسیده اند که عیسی مسیح پادشاه ما است هنوز زمان آمدن و پایان دادن به زمان پادشاهان نجیب، چرا ادامه می دهیم که او قبلاً طی حضور نامرئی این کار را کرده است؟ اگر اکثریت به سادگی متوقف می شدند که آنچه را که می دانند (یا به شدت مشکوک هستند) را نادرست جلوه دهند ، بدون شک پیامی را به صدر سلسله مراتب می فرستد و در کمترین حالت مانعی را برای وزارت ما برطرف می کند که در غیر این صورت ممکن است چیزی باشد. شرمنده

"تمام تلاش خود را بکنید تا خود را به خدا موافقت کنید ، کارگری بدون هیچ شرمی از شرم بردن ، و کلمه حقیقت را به درستی تحویل بگیرید." (2 Tim 2: 15) 

"این پیامی است که ما از او شنیدیم و به شما اعلام می کنیم: خدا نور است و هیچ تاریکی در او نیست. اگر این جمله را بیان کنیم ، "ما با او معاشرت می کنیم" ، و با این وجود در تاریکی راه می رویم ، دروغ می گوییم و حقیقت را تمرین نمی کنیم. با این حال ، اگر ما در نور همانطور که او در نور است راه می رویم ، با یکدیگر مشارکت داریم و خون پسر او عیسی ما را از همه گناهان پاک می کند. " (اول یوحنا 1: 1-5)

مهمتر از همه ، اگر بدانیم که چگونه این دکترین ثابت کرده است که باعث لکنت بسیاری از کسانی که به آن ایمان می آورند ، و این پتانسیل را دارد که در آینده بسیاری را گیر بیاورد ، عبارات عیسی را که در متیو 18 ضبط شده است ، جدی خواهیم گرفت: 6 .

"اما هرکس یکی از این کوچولوها را که به من ایمان دارند لغزش کند ، بهتر است آنها یک سنگ آسیاب را که توسط الاغ چرخانده شده است ، به گردن او آویزان کنند و در دریای آزاد غرق شوند." (مات 18: 6) 

نتیجه

ما به عنوان مسیحی وظیفه داریم که با یکدیگر و همسایگان خود حقیقت را بیان کنیم (افس 4:25). در صورت آموزش چیزی غیر از حقیقت ، یا مشارکت در تداوم آموزه ای که می دانیم اشتباه است ، هیچ بندهایی وجود ندارد که بتواند ما را معاف کند. امیدی را که پیش روی خود قرار داده ایم از دست ندهیم و هرگز درگیر هیچ استدلال و تفسیری نباشیم که باعث شود ما یا دیگران فکر کنیم "استاد به تأخیر می اندازد". مردان همچنان به پیش بینی های بی اساس ادامه می دهند ، اما خود خداوند دیر نخواهد آمد. برای همگان مشهود است که او هنوز "زمانهای غیریهودیان" یا "اوقات معین ملتها" را پایان نداده است. وقتی او می رسد همانطور که قول داده قاطعانه این کار را می کند.

 

63
0
لطفا نظرات خود را دوست دارم ، لطفاً نظر دهید.x